اگر ماشین مواد منفجره را جابهجا نمیکردم به توبهام شک میکردند / هواپیماربایی به سبک «به وقت شام»!
زنان، کودکان و حتی گاو و گوسفندها را میکشتند/ روایتی از قتل ۵ کارمند سفارت فرانسه
رسما جاسوس دستگاه استخباراتی فرانسه شدم/ بابت اطلاعاتم پول خوبی دادند
هیچ تاجر اسلحهای رنو سوار نمیشد/ در بازار چَرس فروشها آدمهای حرفهای را شناختم
تا گفتم مَرمی برای امت اسلامی میخواهم چشمهایش برق زد/ در میان فاحشهها، دنبال مَرمی بودم
برادرم که همیشه با دختران زیبارو میگشت را با ریش بلند و دِشداشه دیدم!
یک معتادِ فاسد چگونه مامور امنیتی شد؟/ «با دختران زیادی بودم و به آینده فکر نمیکردم»