پس از گذشت ۱۶ سال حضور نظامی آمریکا در افغانستان دولت کابل تنها حدود ۶۰ درصد از این کشور را تحت کنترل دارد. پیش از این نیز ارتش شوروی با حضور ۹ ساله موفق به پیروزی نشد. استاد دانشگاه دفاعی ناتو دلیل این ناکامیها را «شاخص جنگی» افغانستان میداند.
به گزارش خبرگزاری انصار به نقل از تسنیم به نقل از «ویکلی استاندارد»، «گانر هاینسون» استاد جمعیت شناسی جنگ در دانشگاه دفاعی ناتو در شهر رم در یادداشتی دلیل شکست ارتشهای قدرتمند جهان در افغانستان را بررسی کرد.
ترامپ که پیش از اعلام استراتژی جدید واشنگتن در افغانستان از احتمال شکست در این کشور ابراز نگرانی کرده بود، اکنون برای خارج شدن از «بن بست» جنگ افغانستان به اعزام چند هزار نظامی بیشتر متوسل شده است.
با این حال چیزی که نه رئیس جمهور آمریکا و نه مشاوران نظامی وی به آن توجه دارند این است که مشکل واشنگتن در افغانستان در بحث جمعیت شناسی این کشور ریشه دارد.
نه گلوله و بمب بلکه نرخ بالای باروری در افغانستان توضیح میدهد که چطور کشوری مانند افغانستان دو ابرقدرت نظامی جهان را به چالش کشیده است.
در سال 1979، کشور 380 میلیون نفری شوروی با کشور 13 میلیون نفری افغانستان وارد جنگ شد و پس از تحمل تلفات بالای مردم افغانستان که مجموع آن از 650 هزار تا حدود 2 میلیون نفر متغیر برآورد شده است، انتظار میرفت که افغانها پس از 9 سال جنگ خونین مجبور به تسلیم شوند.
در این جنگ شوروی و شرکای آن موفق شدند تا شمار مخالفان مسلح بالقوه افغان را از 1.76 میلیون به 1.65 کاهش دهند، اما با این حال باز هم شوروی در شکستن روحیه جنگی مردم افغانستان ناکام بود.
چیزی که روسها از آن آگاه نبودند این بود که طی یک دهه درگیری علاوه بر روحیه جنگی جوانان خشمگین افغان، «شاخص جنگی» این کشور نیز از 4.65 به 6.53 افزایش یافت و این ابرقدرت کمونیست بود که در نهایت مجبور به عقب نشینی و ترک افغانستان شد.
«شاخص جنگی» یک کشور بیانگر توانایی آن برای درگیریهای خشونت بار و جنگ است؛ به عنوان مثال افزایش شاخص جنگی افغانستان از 4.6 به 6.5 به این معنی بود که هر 1000 نفر مرد که در سن 55 تا 59 سال هستند با 4 هزار و 606 هزار و 500 مرد جوان 15 تا 19 ساله جایگزین میشوند.
این مردان جوان برای حضور برای موفقیت در جامعه مشتاق و برای رقابت در میدان نبرد نیز آماده بودند. این در حالی است که روسها با کاهش نرخ باروری قادر نبودند تا با نیروهای تمامنشدنی جنگی افغان و تمایل بیوقفه آنان برای جنگ مقابله کنند و حتی در زمان تحمیل تلفات بالا در جنگ با شوروی شاخص جنگی افغانستان شاهد افزایش بود.
پس از فائق آمدن روحیه شکست ناپذیر مردان جوان افغان بر سختافزارهای مدرن و با گذشت یک دهه از خروج شوروی از افغانستان، شاخص مردان جنگی افغان (15 تا 29 سال) از 1.65 به 2.73 میلیون افزایش یافت.
«کلمار فرایهر فن در گلتس» مارشال نظامی شوروی معتقد بود که تنها جوانان به آسانی از زندگی دست میشویند؛ بدین منظور وی همچنین پیشنهاد داده بود تا از جوانان 17 ساله در خط مقدم جنگ استفاده شود.
با این حال، پس از حملات یازده سپتامبر زمانی که آمریکا برای حمله به افغانستان آماده میشد، پنتاگون نمیدانست که با مردمی روبرو خواهد شد که توصیه این مارشال شوروی را عملی کردهاند.
وقتی نظامیان آمریکایی در سال 2001 به افغانستان آمدند، شاخص جنگی این کشور از همیشه بالاتر بود و هر مقدار که آمریکا و ناتو در افغانستان بمبهای خود را استفاده کردند، مخالفان افغان قویتر شدند.
غربیها هنوز نمیدانستند که علم جمعیت شناسی در این جنگ علیه آنان است و در افغانستان رشد فرزندآوری بالاست. مخالفان مسلح به سادگی میتوانستند تلفات خود را با نیروهای جدید جایگزین کنند.
اکنون نیز شمار افراد در سن جنگی بیش از 5 میلیون نفر است و شاخص جنگی این کشور نیز تقریبا بر رقم 6.0 قرار دارد.
وقتی شاخص جنگی کشوری از 3 عبور کند، به این معنی که به ازای هر هزار مرد مسن بیش از 3 هزار نوجوان وجود دارد، که این احتمال افزایش و گسترش خشونت در این کشورها را در پی دارد.
اگر از مهاجرت این افراد جلوگیری شود، مردان جوانی که شدیدا از داشتن شغل و پیشرفت در کشور خود ناامید هستند به ارتکاب جرم، قتل، درگیرهای باندی، کودتای سیاسی، انقلاب، کشتار و یا جنگ روی میآورند.
این در حالی است که کشورهای که شاخص جنگی آنان 1 است (مانند آمریکا) و یا حتی پایینتر از آن (مانند آلمان) باید بسیار محتاطانه عمل کنند. کشورهای عضو ناتو و دیگر کشورها با نرخ باروری پایین نسبت به تلفات جنگی بسیار حساس هستند و از لحاظ آماری نیز هر سرباز غربی که در افغانستان کشته شود تنها پسر خانواده و در بسیاری از موارد حتی تنها فرزند آن خانواده است.
واشنگتن در حالی قصد اعزام بیش از 3 هزار و 500 نظامی دیگر را به افغانستان دارد که شاخص مردان جنگی افغانستان از 2.7 میلیون در سال 2001 به 7.3 میلیون در سال جاری میلادی رسیده است.
سیاستمداران پیش از اعزام نظامیان بیشتر به میدان جنگ باید به شاخص جنگی دشمن توجه کنند و اگر شاخص رقم 3.0 و یا بیش از آن را نشان دهد باید از مداخله نظامی صرف نظر کنند.
با این حال نیز اگر مداخله نظامی اجتناب ناپذیر باشد، فرماندهان نظامی باید درسهای سخت روسیه و غرب در افغانستان را به یاد داشته باشند که وقتی علم جمعیت شناسی علیه شما باشد، هواپیما، تانک و نیروهای نظامی تاثیر بسیار کمی دارند.
انتهای پیام
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/9043
تگ ها: