براساس سیاستهای جدید بر تعداد نظامیان آمریکایی در افغانستان افزوده خواهد شد تا زمینه برای رسیدن به آنچه «ازبینبردن تروریستها» نامیده شده، تحقق یابد.
چندی پیش بود که دولت دونالد ترامپ، سیاست اوباما مبنیبر خروجِ کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان را مردود دانست و تصمیم خود را بهعنوان راهبرد جدید ایالات متحده در جنگ افغانستان اعلان کرد. براساس سیاستهای جدید بر تعداد نظامیان آمریکایی در افغانستان افزوده خواهد شد تا زمینه برای رسیدن به آنچه «ازبینبردن تروریستها» نامیده شده، تحقق یابد؛ نکتهای که در نگاه اول خط بطلانی است بر همة مواضع انتقادی ترامپ درخصوص جنگ که در کوران مبارزات انتخاباتی بارها و بارها بر آن تاکید کرد و دولتهای پیشین را به خاطر در پیشگرفتن چنین رویهای مورد شماتت قرار داد. اما حالا و تنها چند ماه پس از روی کار آمدن، معلوم میشود که آن مواضع اعلانی، سرابی بیش نبوده و سیاستهای اعمالیِ دولت او نیز به میلیتاریسم معروف آمریکایی میل میکند.
وجه دیگر راهبرد جدید آمریکا، شیوه علتیابی از ناکامیهای این کشور در باتلاق جنگ افغانستان است که اکنون دامن پاکستان را گرفته و این کشور صراحتا از سوی رئیس جمهور ایالات متحده عامل شکست در افغانستان معرفی میشود. برای بررسی و راستیآزمایی ادعای جدید آمریکاییها به تحلیلی از اوسید صدیقای نویسندة کانادایی که در 30 اوت 2017 در پایگاه اینترنتی TheNewArab منتشر شده است، رجوع میکنیم. صدیقی، تحلیلگر مستقلی است که برای رسانههایی مانند PolicyMic، Mondoweiss ، AlJazeera America و ... قلم میزند.
در طول چند ماه گذشته شایعاتی به گوش میرسید که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، از سیاستهای کشورش در افعانستان به شدت ناامید شده است. در دوران اوباما و پیشینیان او، برای تقریبا 16 سال این سیاستها عمدتاً با حضور فیزیکی آمریکا در افعانستان توأم بوده است.
ترامپ، چه در زمان کاندیداتوری و چه از زمان برگزیدهشدنش به عنوان رئیس جمهور، آنقدر بر طبل انتقاد از جنگ کوبید تا این امیدواری در دل برخی به وجود آمد که او نهایتاً به دخالتهای ایالاتمتحده در این کشورِ آسیای مرکزی پایان خواهد داد. اما افسوس که ماجرا اینگونه نبود! مثل همیشه، شرکتهای صنایع نظامی بالاخره کار خود را کردند! 21 اوت امسال، ترامپ اعلام کرد دولتش مجوز استقرار نیروهای بیشتر در افغانستان را برای مبارزه با طالبان و سایر گروههای شبهنظامی صادر کرده است.
او در همین سخنرانی بهطورخاص از پاکستان بهخاطر تلفات آمریکاییها در افغانستان، پناهدادن به گروههای تروریستی و همچنین تبدیلشدن به متحدی غیرقابلاعتماد در «جنگ علیه تروریسم» انتقاد کرد. درحالیکه پاکستان بههیچوجه سزاوار این انتقادات نیست و دستگذاشتن ترامپ روی این کشور به عنوان عامل شکست آمریکا در خوشبینانهترین حالت، سادهاندیشی اوست و با نگاهی بدبینانه یک حقهبازی بیش نیست. سیاهروزیهای آمریکا در افغانستان را باید نتیجه عملکرد خودش دانست که حتی در ارائۀ یک جایگزین کارآمد برای مردم افغانستان که نزدیک به چهار دهه در وضعیتی جنگی بهسربردهاند، به طور کامل ناتوان بوده است.
حقیقت آن است که بعد از افغانها این پاکستانیها هستند که بزرگترین هزینه را برای ماجراجوییهای تکبعدی و امپریالیستی آمریکا در منطقه پرداخت کردهاند.
شکست آمریکا در افغانستان
سرنگونی گروهی مانند طالبان که اساساً نیرویی چریکی است، هرگز برای ارتش ایالاتمتحده بهعنوان قدرتمندترین نیروی نظامی در طول تاریخ بشری، کاری پیچیدهای نبود. طالبان در عرض چند هفته از کابل بیرون رانده شد ولی برنامهریزی کمی دربارۀ اینکه دوران بادوام و باثبات پس از طالبان چگونه باید شکل بگیرد، وجود داشت. آمریکاییها بهجای تلاش برای ایجاد اعتماد برای مردم غیرنظامی، حکمرانی را به جنگسالارانی فاسد و خودکامه تحویل دادند و آنها هم به همراه گروههای شبهنظامی خود، حکومت وحشت در افغانستان راه انداختند.
بنابر گزارشی از سازمان دیدبان حقوق بشر (HRW) در سال 2015، «با گذشت بیش از سیزده سال از سرنگونی دولت طالبان، افغانها همچنان از نقض جدی حقوق بشر از سوی مقامات دولتی و نظامی و عوامل آنها، رنج میبرند.» این گزارش همچنین تصریح میکند که پس از سقوط طالبان، دغدغههای حقوقبشری و حمایتهای مدنی همگی «وابسته» به «اهداف کوتاه مدت سیاسی و امنیتی» شدهاند.
ملالای جویا، فعال افغانستانی، در مصاحبهای با مجله چپگرای Counterpunch متذکر میشود که ایالاتمتحده عملاً «طالبان را با جنگسالاران بنیادگرا که از لحاظ فکری شبیه طالباناند و فقط از لحاظ فیزیکی متفاوتاند، جایگزین کرد.»
نقش ستیزهجویانۀ آمریکا در کشتارِ افغانها درست همان زمان که گروههایی چون طالبان آمادۀ تسلیمشدن به نیروهای آمریکا و ناتو بودند، راه را برای تجدیدحیات آنها هموارتر کرد. برای نمونه سال گذشته ایالاتمتحده بالغ بر 1300 بمب بر سر مردم این کشور ریخت. امسال هم قویترین بمب غیرهستهای در طول تمام تاریخ جنگها را در این کشور به کار گرفت که پیامدهای آن هنوز هم بهطور کامل مشخص نشده است. حملات شبانه و تهاجم بیامان هواپیماهای بدونسرنشین درکنار حضور نظامیِ تمامنشدنی ناتو و آمریکا، فقط موجب افزایش خصومت افغانها نسبت به نیروهای غربی شده است.
یکی از فرماندهان متحد طالبان در مصاحبهای با اینترسپت The Intercept فاش کرد که بعد از هر حملۀ هواپیماهای بدونسرنشین، «تعدادی از مردم و گاهی اوقات تمامی یک قبیله، به ما میپیوندند. بهویژه زمانی که زنان و کودکان نیز بین کشتهشدگان باشند، میزان خشم فوقالعاده زیاد شده و برای آنها انتخابی جز مبارزه باقی نمیماند.»
ژنرال استنلی مککریستال، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در افغانستان، باوجوداینکه طبعاً هیچ احساس دوستانهای نسبت به افغانها ندارد نیز به بسیاری از پیامدهای افزایش خشونت آمریکاییها در این کشور اعتراف کرده و در مصاحبهای در سال 2010 بیان میدارد: «من فکر میکنم تلفات غیرنظامیان، اعتبار ما را در افغانستان دچار فرسایش کرده است.»
در نکوهش پاکستان
پاکستان ارتباطات و توافقات گستردهای با طالبانِ افغانستان دارد؛ تعداد کمی از پژوهشگان و محققان مسائل منطقه، این موضوع را انکار میکنند. میراثِ ماندگار پاکستان در دهۀ 80 میلادی یعنی پرورش و پناهدادن به گروههای بنیادگرای مذهبی در جهت اهداف سیاست خارجی خود، یکی از آن سیاستهای شرمآور بوده است. این راهبرد رنج بزرگی هم برای افغانها و هم پاکستانیها به دنبال داشته است. تلاش این کشورِ آسیای جنوبی برای بهدستآوردن منافع خود در مرز غربیاش با افغانستان، اغلب کوتهبینانه و پنهانی صورت پذیرفته و سزاوار این است که بهشدت مورد داوری قرار گیرد.
بااینحال، این روایت که پاکستان مانع تلاشهای آمریکا برای بازسازی افغانستان شده یک فرافکنی محض است که دولتهای پیدرپی آمریکا برای فرار از انتقادات به آن متوسل میشوند. تا ژوئن 2011، 130 هزار نیروی آمریکایی و ناتو در افغانستان حضور داشتهاند؛ لذا بسیار بعید بهنظر میرسد که با وجود چنین نیروی تا بُن دندان مسلحی در زمین و هوا، روشهای حیلهگرانه و طرحهای شیطانی پاکستان باعث شده باشد که آمریکا کنترل خود را بر افغانستانِ جنگزده از دست بدهد.
شاید بزرگترین خطای پاکستان این بود که خود را به طورکامل در «جنگ علیه تروریسم» به سرکردگی آمریکا، دخیل کرد که البته برایشان بسیار گران هم تمام شد. بنابر اکثر تخمینها، نزدیک به 60هزار پاکستانی در این جنگ کشته شدهاند. همچنین تصمیم رهبر پیشین این کشور، پرویز مشرف، برای بهراهانداختن جنگ در کمربند قبیلهای این کشور به منظور از بین بردن گروه کوچکی از طالبانِ افغانستان که به دستور کاخ سفید و بوش انجام میگرفت، راه را برای ایجاد نسخۀ پاکستانیِ طالبان هموار ساخت. «جنبش طالبان پاکستان TTP» به نوبۀ خود خسارات زیادی بر اقتصاد و دستگاه امنیتی این کشور وارد کرد.
آری، روزی کامبوج به عنوان عامل شکست در ویتنام معرفی شد و ایران عاملِ بیثباتی در عراقِ پساصدام؛ و امروز هم نوبت پاکستان است تا همانند سپربلایی برای آمریکاییها بهعنوان علت مصیبتهایشان در افغانستان سر دست گرفته شود. حتی اگر امروز پاکستان روش خود را اصلاح کند، راهبرد برندهای در افغانستان وجود ندارد. حملۀ آمریکا به افغانستان، چهرهای به ساکنین این کشور نمایانده که یکی از ابتداییترین حقوق شهروندی و آزادیهای آنان را پایمال میکند و درعینحال گروه منفوری از رهبران را قدرت میدهد تا بر آنان حکومت کنند. به هر تقدیر، افغانستان گورستان امپراتوریها باقی خواهد ماند و تشدید هرچه بیشتر این جنگ، صرف نظر از اینکه چقدر وحشیانه باشد، تنها امیدها را برای پایان آن کمرنگ خواهد کرد.
منبع:
https://www.alaraby.co.uk/english/comment/2017/8/30/america-not-pakistan-is-responsible-for-failings-in-afghanistan
نویسنده کانادایی: اوسید صدیقای
مترجم: هادی طیبی
منبع: فارس
انتهای متن
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/8597
تگ ها: