جولای 2006 بود که رژیم صهیونیستی با دستاویز قراردادن بهانهای واهی، تهاجم گستردهای را علیه لبنان از زمین، دریا و هوا آغاز کرد. این جنگ که به جنگ 33 روزه مشهور است در بین لبنانیها (جنگ تموز) نامیده میشود.
علل آغاز تجاوز از سوی رژیم صهیونیستی
این تجاوز به ظاهر با هدف آزادسازی دو نظامی رژیم صهیونیستی صورت گرفت اما طبق گزارش معروف به (وینوگراد)، رژیم صهیونیستی از ماهها قبل طرح و برنامه حمله را چیده و خود را برای جنگ آماده کرده بود. شدت حملات این رژیم نیز نشانگر طرح و برنامه آماده و مدون برای ضربه زدن به مواضع نیروهای مقاومت بود و اینطور نبود که این تصمیم در مدت زمان کوتاهی اتخاذ شده باشد. در این نبرد ارتش اسرائیل که به نظر خود دست برتر را داشت گمان میکرد با تهاجمی همهجانبه خواهد توانست طومار حزبالله و مقاومت را درهم پیچد.
تحولات مهم در طی جنگ سیوسه روزه
سیدحسن نصرالله، دبیركل حزبالله چند ماه قبل از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی در واکنش به پاسخ گستاخانه مسئولان رژیم صهیونیستی به درخواست آزادی اسرای باقیمانده بر مبنای توافق دوجانبهای كه با وساطت آلمان به امضاء رسیده بود اعلام كرد كه ما به زودی سمیر قنطار (اسیر لبنانی كه از سال 1360 در زندانهای صهیونیست بود) را در بیروت دیدار خواهیم كرد. عملیات نیروهای حزبالله در نوار مرزی به انهدام سه دستگاه تانك و نفربر اسرائیلی، كشته شدن 12 نفر از نظامیان صهیونیست و اسارت سه تن منجر شد كه یکی از آنها توانست فرار کند.
رژیم صهیونیستی كه برنامه داشت در اواخر سپتامبر 2006 براساس (نقشه جامع) علیه حزبالله را آغاز اقدام کند ناچار به واكنش سریع شد. رژیم صهیونیستی با این تصور نبرد را آغاز کرد که خواهد توانست در همان ساعات اولیه نیروهای مقاومت را زمینگیر کند اما با پایان روز چهارم مقامات این رژیم اعلام کردند که کار با بمباران هوایی پیش نمیرود.
با آشکارشدن نشانههای شکست در نبرد هوایی و دریایی، اسرائیلیها به فکر استفاده گسترده از نیروی زمینی افتادند تا شکستهای خود در عرصههای دیگر را شاید بتوانند از این طریق جبران کنند. نظامیان آمریكایی برای فرافکنی شكست هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی اعلام كردند: سرنوشت این جنگ در روی زمین تعیین میشود.
از هفته دوم عملیات نیروهای زمینی رژیم صهیونیستی آنها فقط توانسته بودند یک تپه را در مجاورت روستای مارون الراس اشغال کنند. رژیم صهیونیستی تبلیغات فراوانی برای اشغال یک روستا با 30 هزار نیرو انجام میداد با این حال سه روز بعد از آن، نیروهای مقاومت حزبالله آنان را وادار كرد به آن سوی مرز بگریزند. آنها به هرجایی که حمله کردند با شکست مفتضحانهای روبرو شده و مجبور به عقبنشینی میشدند. شکستهای پی در پی در حدی بود که یکی از فرماندهان رژیم صهیونیستی در پاسخ به سؤال خبرنگاری در مورد علت شکستهای اسرائیل از چریکهای حزبالله، ابهت حزبالله و ترس سربازارن خود را اینگونه توصیف کرد: ما با اشباح در حال جنگیم.
در همان روزهای اول ارتش رژیم صهیونیستی تمایل داشت پایان جنگ را اعلام كند ولی ایده آمریکاییها این بود که این رژیم اول موفقیتی کسب کند و پس از آن به آتشبس روی بیاورد، از این رو با اصرار آمریکاییها جنگ ادامه پیدا كرد ولی در نهایت آمریكا نیز تسلیم شد و مهر پایان این حمله ناکام را با تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت کوبید.
دستاوردهای نبرد 33 روزه برای حزبالله لبنان
رژیم صهیونیستی اهدافی را برای این نبرد تعریف کرده بود که در تحقق آنها ناموفق بود. علاوه بر اینکه دو نظامی صهیونیست که به اسارت نیروهای مقاومت درآمده بودند آزاد نشدند، این رژیم اهداف کلانتری مانند تخریب زیرساختهای موشکی حزبالله و نابودی مقاومت لبنان را مدنظر داشت که در عمل هیچکدام محقق نشدند.
این پیروزی حزبالله را به نمادی برای مقاومت در منطقه تبدیل و این خودباوری را در بین دیگر ملتهای منطقه ایجاد کرد که با مقاومت میتوان بر این رژیم پوشالی غالب شد. رژیم صهیونیستی که در نبردهایش همواره سعی میکرد جنگ به سرزمینهای اشغالی کشانده نشود در این جنگ غافلگیر شد و نیروهای مقاومت توانستند با هدف قرار دادن عمق خاک فلسطین، رهبران رژیم صهیونیستی را غافلگیر کنند. درگیر شدن شهروندان این رژیم در این نبرد، امنیت آنها را به صورت زیربنایی زیر سؤال برد و ثبات امنیتی مناطق اشغالی با مشکل مواجه شد، تا جایی که که این مسئله مهاجرت معکوس را به دنبال داشت.
این نبرد پرستیژ و موقعیت حزبالله لبنان را چه در عرصه داخلی و چه منطقهای به شکل بیسابقهای ارتقا داد. به نحوی که براساس نظرسنجیهای صورت گرفته سیدحسن نصرالله، دبیرکل این جنبش محبوبترین شخصیت جهان عرب در بین مردم منطقه میباشد. همچنین علمای سنی مذهب الازهر از حزبالله حمایت نموده و گروههایی همچون اخوان المسلمین مصر برای اعزام نیرو به لبنان اعلام آمادگی کردند.
در سطح جهانی هم با انعکاس اقدامات وحشیانه و غیرانسانی رژیم صهیونیستی، احساسات ضداسرائیلی گسترش بیسابقهای یافت و راهپیماییهای ضدجنگ در سراسر جهان وجهه تصنعی این رژیم را بیش از پیش تخریب کرد. این جنگ همچنین روند دیپلماتیک رژیم صهیونیستی با دیگر کشورها را مختل کرد به نحویکه السالوادور سفارت خود را از قدس به تلآویو منتقل کرد و ونزوئلا سفیر خود را از اسرائیل فراخواند.
جمعبندی
مهمترین دستاورد و پیروزی این نبرد برای جبهه مقاومت شکست در تابوسازی توان نظامی رژیم صهیونیستی بود چرا که تا قبل از آن مقامات این رژیم با بیان اینکه یکی از چند ارتش قدرتمند جهان را دارند ادعای برتری داشتند؛ اما با این شکست معلوم شد که دژ پولادین ادعایی آنها قابلیت شکست دارد و نیروی ایمان و اراده از هر چیزی بالاتر است.
از آن نبرد به بعد ساکنان مناطق اشغالی روزبهروز احساس حقارت بیشتری را متحمل شدند و تلاشهای دیگر برای جبران جنگ 33 روزه با شکستهای پیدرپی، هر چه بیشتر به فراگیر شدن این احساس دامن زد. ارتش رژیم صهیونیستی به این مسئله آگاه شده که توان فعلی حزبالله از آن سال تا به حال دچار تغییرات زیاد و عمدهای داشته و هر حمله پیش دستانهای میتواند عواقب و تبعات جبرانناپذیری برای این رژیم داشته باشد.
مصطفی رنجبر محمدی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/8002
تگ ها: