در سالهای اخیر تحولاتی مانند بحران اوکراین، افزایش قدرت روسیه، بحران اقتصادی اخیر و عوارض آن در اسپانیا و یونان، بینظمی منطقه غرب آسیا و به ویژه بحران سوریه، گسترش تروریسم و در پی آن ناامنی در جهان، همه بیانگر شکست نظم آمریکایی در نظام بینالملل است.
راهبردهای آمریکا بر اساس توسعه طلبی و برتری جویی در جهان تنظیم شده است و این باعث بروز مناقشات در اقصی نقاط دنیا شده است. نگاهی به راهبردهای مداخلهجویانه واشنگتن نشان میدهد که این کشور علاقه مفرطی به برهم زدن ثبات و صلح و ایجاد تنش و منازعه دارد. آمریکا یک تشکل صنعتی و نظامی تشکیل داده است که هدفی جز تخریب ندارد و سیاستهای زیربنایی این کشور را منهدم کرده و به دنبال درگیری و تنش و راهاندازی شورش و ناآرامی و جنگ در مناطق مختلف جهان است.
از سوی دیگر تحقیقات در سطح فدرال، در حال انجام است و تشدید جنگ بر سر بودجه با کنگره در سه ماه آینده برای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده مشکلات بیشتری ایجاد خواهند کرد. اما این اختلالات نمیتواند مانع لفاظیها و ایدئولوگهای کاخ سفید شود. در گمانه زنیهای بیشتر ایالات متحده ممکن است در مرحله جهانی عقب نشینیهایی انجام دهد. البته در واقعیت ایفای نقش ابرقدرت در حاکمیت جهانی بسیار پیچیده است. در عین حال ابتکارات افراطی در سیاستهای دولت، به خصوص در زمینه تجارت و آب و هوا در سطوح مختلف از جمله فدرال، دولت، شرکتها و منطقه تاثیرگذار خواهد بود. هرچند ایالات متحده اتحادیههای امنیتی خود را در خارج از کشور حفظ خواهد کرد اما این اقدامات به اندازه لازم برای مدیریت اقدامات متحدان در قبال منطقه و همسایگانشان کافی نخواهد بود و چه بسا ممکن است نارضایتیهایی را در بین متحدان این کشور، پدید آورد.
شعلههای آتش در خاورمیانه: مخالفت قطر با عربستان سعودی و امارات متحده در طول سه ماهه آینده تشدید خواهد شد و جنگ میان نمایندگان قدرت در منطقه همچنان در سراسر منطقه ادامه خواهد داشت. رقابت قابل توجه در شورای همکاری خلیج فارس و بیاعتمادی رو به رشد میان ترکیه و همسایگان خلیج فارس، نقاط ضعف استراتژی کاخ سفید را برای تطابق با اوضاع روز و ناتوانی ریاض در تلاش برای مدیریت منطقه را نشان میدهد.
بازار پریشان اما پایدار نفت: همانطور که شاهزاده جوان، محمدبن سلمان، برای رسیدن به قدرت در عربستان سعودی تلاش میکند، بیشتر تمرکز خود را برای آماده کردن پیشنهاد عمومی عربستان سعودی در مجمع عمومی آرامکو در سال 2018 معطوف خواد کرد. بخشی از این طرح مستلزم حفظ معامله کاهش تولید در میان تولیدکنندگان عمده نفت با امید حفظ قیمت پایدار خواهد بود درحالی که احتمال خروج ایالات متحده، لیبی، نیجریه و قزاقستان وجود دارد. رعایت این موافقتنامه در طول سه ماه جاری ادامه خواهد داشت اما احتمال شکست آن در پایان سال وجود خواهد داشت زیرا استراتژی امضا کنندگان نشان میدهد بنای خوبی از این توافقنامه را دارند.
بازی در میانه بحران کره شمالی: محدودیت شرکتهای چینی در تحریمهای علیه کره شمالی واضحتر خواهد شد زیرا مذاکرات تجاری بین پکن و واشنگتن برای رفع تحریمها به بن بست رسیده است. پیونگیانگ هستهای و آزمایش سلاحهای این کشور ادامه خواهد یافت تا سوخت بحران این منطقه تأمین شود هرچند شانس اقدام نظامی نظامی آمریکا در این سه ماهه افزایش نخواهد یافت مگر اینکه کره شمالی بتواند قابلیت استفاده از موشکهای دوربرد را نشان دهد. دستاوردی که به نظر میرسد کره شمالی حداقل یک سال با آن فاصله داشته باشد.
تعارض اروپا و روسیه: احتمال پیروزی نیروهای معتدل در آلمان و موفقیتهای به دست آمده در فرانسه در برابر پوپولیستهای دست راستی، آرامشی موقت در قاره اروپا به نفع تجدید حیات این اتحادیه ایجاد کرده است. با این وجود این اتحادیه هنوز در معرض خطر است و هراتفاقی ممکن است بیفتد چرا که هنوز یک کمپین متحد برای یکپارچگی وجود ندارد و چشماندازها متفاوت است. این گوناگونی آرا در غرب و مبارزات تبلیغاتی روسیه، فضایی اندک برای مذاکرات میان واشنگتن و مسکو باقی خواهد گذاشت.
ارزشهای دروغین دمکراسی و آزادی در آمریکا برای دنیا گران تمام شده است و البته نتوانسته است وضعیت مردم همان کشور را نیز بهبود بخشد و وضعیت در آمریکا روز به روز بدتر میشود. غول سرمایهداری جهان بیش از حد به بحران آفرینی اشتیاق نشان میدهد تا بتواند سیاستهای برتریجویانه خود را به پیش برده و بر مناطق مختلف تسلط داشته باشد. آمریکا نه تنها محافظ صلح و امنیت و ثبات نیست بلکه بزرگترین عامل برهم زننده نظم موجود در دنیا به حساب میآید. آمریکا میخواهد با قدرت برتر دلار خود و حفظ آن و همچنین توسعه نظامی و اجرای سیاستهای درگیری ایجاد کننده، همچنان برهم زننده نظم موجود باشد تا فقط منافع آن کشور را تأمین کند و در این راستا از ایجاد مناقشه و بحران در سراسر جهان ابایی ندارد.
نتیجه
درگیر یک نزاع شدن برای آمریکا هزینههایی را در پی دارد. تجارب گذشته این کشور، به خوبی هزینههای هرگونه عملیات نظامی یکجانبه را برای آمریکا مشخص و روشن کرده است. اکنون به نظر میرسد برخلاف کنش غیرعقلانی و بدون نرمش آمریکا با بحرانهای بینالمللی، بدنه سیاسی این کشور، رویکرد منطقی و عاقلانهای را در پیش گرفته است و بنای ورود به بحرانهای جهانی و منطقهای را حداقل به صورت فعال و در قامت بازیگر اصلی ندارد. بنابراین ترجیح میدهند، با استفاده از ابزار اقتصادی و مشخصاً تحریم به منافع خود دست یباند. این موضوع خود نشان دهنده سطح بالای منازعات و وجه غیرقابل انکار آن میباشد و از طرف دیگر، رویکرد عقلانی در عدم مواجهه نظامی با این منازعات را حکایت میکند. شکست و افول نظم لیبرال غربی، واقعیتی است که در نظام بینالملل در حال وقوع است.
آمریکا به عنوان رهبر این نظم، خود نیز دچار ضعف شده و مؤلفههای قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی آن رو به سقوط هستند. واقعیت دیگر جهان امروز، ظهور قدرتهای جدید است که اغلب رویکرد تجدیدنظرطلبانه به نظم آمریکایی دارند، قواعد و هنجارهای آن را قبول ندارند و درصدند که در نظم جهانی آینده نقش مهمی داشته باشند. هر چند سناریوهای محتمل برای نظم جهانی آینده متنوع است اما واقعیت مسلم این است که در نظم جهانی آینده، دولتهای غربی و از جمله آمریکا نقش نخواهند داشت و این قدرتهای آسیایی و شرقی هستند که قواعد و هنجارهای آن را تعیین خواهند کرد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/7766
تگ ها: