سمانه بیدی
امام صادق(ع) به تاسیس یک نهضت عظیم فکری و فرهنگی مبادرت ورزید، به گونه ای که طولی نکشید مسجد نبوی در مدینه و مسجد کوفه در شهر کوفه به دانشگاهی عظیم تبدیل شد.
حضرت صادق(ع) با بهره گیری از علم لدنی خود به تربیت شاگردانی همت گمارده اند که به واقع میتوان گفت هرکدام پایه گذار علم و مدنی ارزشمند بوده اند, مانند جابربن حیان که پدر علم شیمی لقب گرفته است. در دستگاه تربیتی ایشان بسیاری از افراد غیر شیعی نیز حضور دارند که نشان از عمق آزاد اندیشی و منطق پروری امام را نشان میدهد. همچنین مناظرات علمی گسترده امام با افراد مختلف غیر شیعی که در این مقاله چند نمونه از آنها بیان شده است بسیار جالب است. زیرا که در این مناظرات امام با منطقی قوی و علمی غنی به پاسخگویی پرداخته اند. ایشان در تکریم شاگردانشان نیز بسیار دقت به خرج میدادند.
امام صادق(ع) در ارائه الگوی کامل علمی و تربیتی, هم در عصر خود و هم آینده بینظیر و ناب بوده اند. و برای این الگو سازی تلاش بسیاری کردند. شخصیت علمی بالای امام صادق(ع) نه تنها مورد توجه عالمان شیعی قرار دارد بلکه در همه قرون متمادی مورد توجه اکثر دانشمندان جهان است.
روش علمی امام صادق(ع)
الف)مؤلفههای روش علمی امام صادق(ع)
امام صادق (ع) همانند جد بزرگوارش در برنامه خویش در مساله تولید علم و تمدن سازی، مولفهها و شاخصههایی را در نظر داشت که نمی توانست از آن عدول کند. از نظر امام صادق (ع) نهضت نرم افزاری میبایست بر دو پایه اصلی تعقل و تعبد قرار گیرد. اصولا نهضتی در بعد انسانی و تمدن سازی موفق و مطلوب است که انسان را چنان که هست بشناسد و او را موجودی تک بعدی به شمار نیاورد. از این رو، همان اندازه که نادیده گرفتن معنویت و ابعاد روحی و روانی انسان، به معنای شکست نهضت تولید علم و تمدنی و هر طرح و پروژهی دیگری است. نادیده گرفتن تعقل و ابعاد عقلانی و عقلایی نیز بهرهای جز این نخواهد داشت.
انسان موجودی است که میبایست آرامش را در تعبد و آموزههای وحیانی بجوید و آسایش را با تعقل و به کارگیری عقل و عقلانیت و این پیامبر درونی فراهم آورد. آرامش و آسایش دو مؤلفهی اصلی سعادت بشری است. این دو مولفه دو بخش و دو بعد انسانی را تامین میکند. پس برای رسیدن به آرامش، نیازمند وحی و آموزههای وحیانی یعنی تعبد است و برای رسیدن به آسایش نیازمند آن است تا از عقلانیت به درستی بهره مند گردد و آن را به خوبی به کار گیرد. از این روست که امام صادق (ع) همچون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر عقلانیت و بهره گیری از آن تاکید میورزید.
از دیگر شاخصههایی که آن حضرت (ع) برای تولید علم مبتنی بر اصول وحیانی و عقلانی بیان میدارد و بر آن باور دارد، فرهنگ سازی است. به نظر آن حضرت نمی توان بدون فرهنگ سازی از جامعه امید داشت تا به اصول علمی علاقه مند باشد و در راستای تمدن سازی اقدام به تلاش علمی و کوشش عملی نماید. از این جاست که مساله ارزش علم و دانش آموزی در نظر آن حضرت (ع) بسیار مهم جلوه میکند و روایات بسیاری در ترغیب و تشویق علم آموزی از آن حضرت وارد میشود. در این راستا امام صادق (ع) خود به ایجاد کلاسهای متعدد آموزشی و کارگاههای علم آموزی اقدام میکند.
به نظر امام صادق (ع) علم میبایست پویا، اثرگذار، کاربردی و پاسخ گو باشد. از این روست که در دانشگاه آن حضرت (ع) که اختصاص به علم خاصی نداشت و همه علوم و فنون رایج تدریس میشد، نه تنها پویایی و اثرگذاری، اصل است بلکه تاکید بر کاربردی و پاسخ گو بودن به نیازهای عصری، اصل اساسی و شاخصهی اصلی است.
دانشگاه چهار هزار نفری آن حضرت تاکیدی است بر اصل فراگیری علوم و ایجاد فرهنگ سازی عمومی در همه دانشهای تمدن ساز و موثر از این روست که به شاگردان خود پاسخهایی را میآموزد که متناسب با دانشهای عصری آن روز است و به شاگردان تعلیم میدهد که روش پاسخ گویی میبایست با توجه به شرایط فردی و یا جمعی و نیز با هدف حل مشکلات و معضلات بشری باشد.[۱]
ب)روش مطالعه طبیعت و پدیدههای آن
امتیاز برجسته امام جعفر صادق (ع) در این بود که با استفاده از قرآن مجید به شناخت صحیح روشهای علمی توفیق یافت.
آن هنگام که امام صادق (ع) درباره خدا و توحید بحث میکند میبینیم که خط گردش فکری امام، مطالعه طبیعت و پدیدههای آن میباشد، آن هم مطالعهای عینی و حسی.
خیانت عظیم خلفای عباسی و مخصوصاً مأ مون به جامعه اسلام و علم و فرهنگ اسلامی در درجه اول این بوده است که: به منظور درهم کوبیدن عظمت علمی خاندان نبوّت و ایجاد دستگاهی در برابر دستگاه مذهب، دروازههای جامعه اسلامی را به روی روشهای علمی کهنه و فرسوده یونان قدیم باز کرد. روشهایی که درست در قطب مخالف روش مشاهده عینی طبیعت قرار داشت.
مسلمین میرفتند تا با استفاده از روش تحقیقاتی قرآن و امام جعفر صادق (ع) قدم در راه شناخت صحیح طبیعت بردارند و نخستین محصول این مکتب دراسلام، شاگرد هوشمند امام صادق (ع) جابر بن حیّان است که میتوان به حق او را پدر شیمی لقب داد. امام جعفر صادق (ع) با استفاده از روشهای صحیح علمی موفق شد شاگردانی بزرگ تربیت کند و دریچههای دانش خود را به روی ملّت اسلام باز کند.[۲]
ج)روش امام صادق(ع) در بازتولید علم
در اندیشه و بینش امام صادق (ع) ترس و خطر این که علم به بیراهه رود و از اهداف اصلی خود منحرف شود، ترس روشن و پرواضحی است. نمی توان امید داشت که علم در مسیر خود حرکت کند و به بیراهه در اهداف و مقصد نرود. سوء استفاده از علم همواره وجود داشته و دارد، چنان که علم بدون نقد، تحلیل و بازتولید، هرگز به کمال نمی رسد. در بینش امام صادق (ع) برای رسیدن به علم کامل، مفید و کاربردی و سازنده، لازم است همواره از همه جهات مورد نقد و بررسی و باز تولید قرار گیرد تا به بیراهه نرود و در راستای اهداف ضد بشری به کار گرفته نشود.[۳]
امام صادق (ع) در روایات بسیاری به این مهم و شاخصهها توجه داشته و اهتمام میورزد. از این رو همواره آثار علمی گذشتگان را نقد میکند و اشکالات و نارساییهای آن را باز مینمایاند. علوم موجود زمانه خود از فلسفه و کلام و نجوم و ادبیات و فقه و قانون و نظامهای حکومتی را نقد و بررسی و تحلیل میکند و نقاط ضعف و قوت ها آنها را مینمایاند و با باز تولید علوم موجود زمانه، میکوشد تا کارآیی آنها را حفظ یا افزایش دهد.
نگاهی گذرا به گزارشها و روایات و اخبار میتواند این مطلب را به خوبی نشان بدهد و معلوم کند که آن حضرت (ع) تمدن اسلامی را چنان قدرتمند و سازنده و پویا نماید که آثار آن تا سدههای چهارم و پنجم هجری بر جای ماند. بنابراین برای رسیدن به نهضت تولید علم و تمدن سازی مدرن لازم است شاخصههای مطرح شده از سوی امام صادق (ع) دوباره مورد توجه و بازخوانی قرار گیرد و دستگاه معرفتی جامعه اسلامی برپایه تعبد و عقلانیت بازسازی شود.
امام صادق (ع) برای این کار از سه راه وارد شد:
اول تشکیل جلسات درس که در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تشکیل میشد و ورود به آن برای همه اعم از شیعه و اهل سنت و غیر آنان آزاد بود.
دوم تشکیل مجالس خصوصی که اغلب در منزل آن حضرت انجام میگرفت و فقط اشخاص خاص در آن شرکت میکردند.
سوم تربیت شاگردان بحاث و مبلغ امثال هشام بن حکم و مؤمن طاق[۴] و دیگران که همه جا تبلیغ میکردند و بدعت گذاران و مدعیان زعامت دینی از دستشان خواب راحت نداشتند.
ارباب حدیث نام راویان موثق را که از سوی حضرت نقل حدیث کرده اند به چهار هزار نفر رسانده اند که همه با اختلاف آراء و نظراتی که داشتند از آن حضرت نقل روایت کرده اند.
شاگردان امام صادق(ع)
الف)تأسیس نهضت علمی و فرهنگی برای تربیت شاگردان
برای نهادینه سازی تولید علم، آن حضرت تشکیلات علمی منسجمی را پایه ریزی کرد. برای تامین نیازهای مالی با استفاده از خمس و دیگر امکانات مادی، دانشمندان جوان را در راستای تولید علم واقعی مبتنی بر اصول شیعی بسیج نمود. این اقدام امام صادق (ع) موجب شد تا حرکتهای علمی فرد محور نشود و با از دست رفتن دانشمندی، علم به قهقرا نرود، بلکه دیگر شاگردان آن را ادامه دهند و به نهایت و بلوغ رسانند. چنین است که پس از مرگ هر شاگردی آن علم را به شاگردان دیگر منتقل کرده و دانشمندان شیعی در همه علوم سرآمد روزگار میگردند.
شاگردان امام باقر (ع) پس از درگذشت آن حضرت به گرد شمع وجود امام صادق (ع) حلقه زدند. امام (ع) نیز با جذب شاگردان جدید به تاسیس یک نهضت عظیم فکری و فرهنگی بالنده مبادرت ورزید، به گونه ای که طولی نکشید مسجد نبوی در مدینه منوره و مسجد کوفه در شهر کوفه به دانشگاهی عظیم تبدیل شد. درگیری شدید بین بنی عباس و بنی امیه، آنان را آن چنان به خود مشغول کرده بود، که فرصتی طلایی برای امام صادق (ع) و یارانش به دست آمد، آن حضرت با استفاده از این فرصت به بازسازی و نوسازی فرهنگ ناب اسلام پرداخت و شیفتگان مکتب حق از اطراف و اکناف، از بصره، کوفه، واسط، یمن و نقاط مختلف حجاز به مرکز اسلام; یعنی مدینه، سرازیر شدند و چون پروانگانی دلباخته به گرد شمع وجود امام صادق (ع) تجمع کردند.
ب)تعداد شاگردان
روز به روز به تعداد شاگردان میافزود، به گونهای که تعداد آنها به چهار هزار نفر رسید.[۵]
شیخ طوسی(وفات یافته ۴۶۰ ه.ق)درکتاب رجال خود تعداد شاگردان امام صادق (ع) را۳۱۹۷ مرد و ۱۲ زن نام میبرد. در این دانشگاه عظیم صدها مجتهد، استاد، دانشمند و محقق تربیت شدند، که هر کدام از شخصیتهای بزرگ علمی به شمار میآمدند، و گروهی از آنان دارای آثار علمی و شاگردان متعدد شدند. شیخ مفید(وفات یافته ۴۱۳ ه.ق)مینویسد: (به قدری علوم از امام صادق (ع) نقل شده که در همه جا پخش شده،و زبان به زبان به گردش درآمده است، و از هیچ یک از افراد خاندان رسالت، آن همه علم و حدیث، نقل نشده است.)[۶] در آن عصر، هزارها نفر از محضر علمی امام بهره میبردند. جمیل درّاج، عبد اللّه بن مسکان، ابان بن تغلب، ابوحمزه ثمالی و فقهای بزرگ و محدثین عالی مقام دیگر همه از شاگردان امام (ع) بوده اند.
می نویسند: وقتی که حضرتش به کرسی درس جلوس میفرمود صدها تن عالم و فقیه و متکلّم محضرش را پر میکردند و تعداد شاگردان آن حضرت را تا چهار هزار نفر ثبت کرده اند. در گزارشهای تاریخی از جابربن حیان به عنوان بنیانگذار علم شیمی و از ابن هشام به عنوان بنیانگذار علم اصول و مانند آن یاد میشود که بیانگر میزان نقش امام صادق (ع) در ایجاد نهضت علمی تولید علم و تمدن سازی است. شاگردان امام از نقاط مختلف همچون کوفه، بصره، واسط، حجاز و امثال اینها و نیز از قبائل گوناگون مانند: بنیاسد، مخارق، طی، سلیم، غطفان، ازد، خزاعه، خثعم، مخزوم، بنیضیه، قریش بویژه بنیحارث بن عبدالمطلب و بنیالحسن بودند که به مکتب آن حضرت میپیوستند. در وسعت دانشگاه امام همین قدر بس که (حسن بن علی بن زیاد وشاء) که از شاگردان امام رضا علیهالسلام و از محدثان بزرگ بوده (و طبعا سالها پس از امام صادق علیهالسلام زندگی میکرده)، می گفت: (در مسجد کوفه نهصد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد حدیث نقل میکردند.) امام صادق علیه السلام هر یک از شاگردان خود را در رشتهای که با ذوق و قریحه ی او سازگار بود، تشویق و تعلیم مینمود و در نتیجه، هر کدام از آنها در یک یا دو رشته از علوم مانند: حدیث، تفسیر، علم کلام، و امثال اینها تخصص پیدا میکردند.
ج)شاگردان غیر شیعی
شاگردان امام صادق (ع) به شیعیان انحصار نداشتند، بلکه دیگران نیز از خرمن فیض او خوشه می چیدند. مالک، پیشوای فرقه (مالکی) در ضمن گفتاری گوید: (در علم و عبادت و پاکزیستی، برتر از جعفر بن محمد (ع) هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.)[۷] ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفی، دو سال شاگرد امام صادق (ع) بود، به طوری که این دو سال را اساس و سرمایه اصلی علوم خود دانسته و می گوید: (لولا السنتان لهلک نعمان; اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک میشد.) همچنین امام صادق علیهالسلام با تمام جریانهای فکری و عقیدتی آن روز برخورد کرد و موضع اسلام و تشیع را در برابر آنها روشن ساخته برتری بینش اسلام را ثابت نمود.
برخی تعاملات علمی امام صادق(ع) با علمای غیر شیعی
امام صادق (ع) ضمن انجام مناظرات فراوان با منحرفان فکری و اعتقادی اعم از مادیین و زنادقه، خوارج یا علماء معتزله و دیگر علماء اهل سنت، از شرایط زمان و مکان برگزاری این محافل برای تبلیغ رسالت الهی خویش سود میجستند.
الف) امام صادق و ابو حنیفه
یکی از فقهایی که از محضر امام صادق بهره وافری برده و مذاکرات علمی او با امام صادق مشهور میباشد، ابو حنیفه نعمان بن ثابت است که وقتی از او پرسیده شد: فقیه ترین کسی که مشاهده کردهای کدام است؟ در جواب فرمود: هیچ کس را فقیهتر از جعفر بن محمد ندیده ام، وقتی منصور خلیفه عباسی جعفر بن محمد را احضار کرده بود به من گفت که مردم بشدت شیفته جعفربن محمد شده اند، پس برای محکوم ساختن مشکل ترین مسائلی را که به نظرت میرسد آماده کن، من چهل مسئله مشکل علمی را آماده نمودم و به حضور منصور رفتم و دیدم که جعفر بن محمد سمت راست او نشسته است، با مشاهده او آنچنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که چنین حالتی از دیدن منصور به من دست نداد، سلام کردم و نشستم، منصور رو به جعفر بن محمد کرد و گفت: آیا او را میشناسی؟ فرمود: آری، سپس به من گفت: مسائل خود را مطرح کن تا از ابی عبدالله بپرسیم. پس شروع کردم به طرح مسائل و امام صادق در هر مورد میفرمود: شما در این مسئله چنین میگویید و اهل مدینه نظرشان چنان است و نظر ما هم این است، که در برخی موارد با ما موافق بود و در برخی موارد با اهل مدینه، و در برخی مسائل نظرش با همه متفاوت بود، تا اینکه هرچهل مسئله را بیکم و کاست مطرح نمودم. سپس امام ابوحنیفه فرمود: مگر نه این است که داناترین مردم آن کسی است که به اختلاف علما در فتاوا و مسائل فقهی آگاهتر باشد؟ [۸]
این حکایت تاریخی اولا بیانگر مقام و منزلت والای علمی امام صادق است و ثانیا تأثیر و نفوذ عمیق ایشان را در توده مردم و خوف و هراس حکام آن زمان را از این تأثیر و نفوذ به خوبی نشان میدهد که خود دلیل دیگری بر شأن و منزلت وی میباشد.
ب)امام صادق و مالک بن انس
یکی از فقهای برجسته اسلامی که از محضر امام جعفر صادق بهره مند گشته است، مالک میباشد که پیوسته در مجلس امام صادق حاضر میشده و با ایشان ارتباط مستحکمی داشته است تا آنجائیکه در این باره میفرماید: مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد میکردم و هربار که به نزد او میرفتم او را بر یکی از این سه حالت مشاهده میکردم: یا در حال نماز بود یا در حال تلاوت قرآن و یا روزه دار، و ندیدم که بدون وضوء حدیثی را روایت کند. [۹]
بسیاری از شاگردان امام صادق علیهالسلام در حلقهی درس محدثان اهل سنت حاضر میشدند و به نوبهی خود تأثیراتی در طرز تفکر و تلقی آنها بر جای میگذاشتند. در میان اصحاب و پیروان امام صادق علیهالسلام کسانی وجود داشتند که به واقع از شیعیان آن حضرت بودند و در حفظ آثار علمی و روایی آن بزرگوار، تلاشهای مداوم و خستگی ناپذیری از خود نشان میدادند.
ج)امام صادق و سفیان ثوری
سفیان ثوری یکی از محدثین و مجتهدین آن عصر نیز، از شاگردان امام صادق بوده که از محضر ایشان بهره زیادی برده و بشدت تحت تأثیر وی قرار داشته است. او نسبت به اهلبیت و خاصة امام جعفر صادق احترام و ارادت خاصی داشت و همواره از او کسب فیض مینمود. روزی در مجلس امام صادق بود و اصرار داشت که امام صادق برایش حدیثی یا موعظهای بیان نماید که امام صادق نیز درخواستش را اجابت نموده، به او چنین فرمود: [ای سفیان، هرگاه خداوند به تو نعمتی داد که دوست داشتی آن نعمت مستدام باشد پس زیاد حمد و سپاس خدا را بگو، زیرا که خداوند فرموده است: (اگر شکرگزار باشید نعمت شما را میافزایم)، و هرگاه رزق و روزیت به تأخیر افتاد زیاد استغفار کن که خداوند فرموده است (از خدایتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است، تا باران رحمتش را بر شما سرازیر کند و شما را با مال و فرزند امداد کند) و هرگاه از حاکمی دلهره و وحشت داشتی زیاد (لا حول ولا قوة الا بالله) بگو که همانا این جمله کلید گشایش و گنجینهای از گنجینههای بهشت است]. سفیان ثوری در حالیکه از آنچه فرا گرفته به وجد آمده بود گفت: سه اندرز، و چه سه اندرزی!
این حکایت نیز گویای همان تأثیر و نفوذ امام صادق و مقبولیت و محبوبیتی است که وی نزد علما و فقهای مشهور عصر خود داشته و بطور عام بیانگر ارادت و احترامی است که علمای ربانی برای اهلبیت قائل بوده اند. و از طرفی مبین این حقیقت است که این تعصبات و تنگ نظریهایی که در حال حاضر علمای فرق اسلامی را از هم دور و نسبت به هم بدبین نموده است، در بین شخصیتهایی که همین علما خود را منتسب به آنها و پیرو و ارادتمند آنها میدانند، وجود نداشته و با وجود اختلاف نظری که در بین آنها بوده، نه تنها هیچگونه کدورت و بغض و کینهای در میان آنها نبوده، بلکه روابطی توأم با صمیمیت و احترام متقابل و انصاف نسبت به همدیگر و خیرخواهی و حق جویی و تبادل افکار، در میان آنها برقرار بوده است.
[۱]محیطی,فرشته,امام صادق(ع) و بازسازی نهضت نرم افزاری و تولید علم,روزنامه کیهان
[۲]همان
[۳]محیطی,فرشته,امام صادق(ع) و بازسازی نهضت نرم افزاری و تولید علم,روزنامه کیهان
[۴]ابوجعفر احول
[۵]شیخ مفید,الارشاد,قم:منشورات مکتبه بصیرتی,ص۲۷۱
[۶]شیخ مفید,الارشاد,قم:منشورات مکتبه بصیرتی,ص۲۷۰.
[۷]ابن حجر,العسقلانی,تهذیب التهذیب,چاپ اول,بیروت:دارالفکر,۱۴۰۴ ه.ق,ج۱,ص۵۳.
[۸] مجلسی,بحارالانوار,چاپ دوم,تهران:مکتبه الاسلامیه(۱۳۹۵ ه.ق),ج ۴۷,ص ۲۱۷.
[۹]ابن حجر,العسقلانی,تهذیب التهذیب,چاپ اول,بیروت:دارالفکر,۱۴۰۴ ه.ق,ج۱,ص۸۸.
منبع: مهر
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/7631
تگ ها: