از تلاشهای پیشوایان معصوم که هم دینی بود و هم سیاسی، توجه به قشری بود که در شدیدترین فشارهای اجتماعی قرار داشتند و از محروم ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به به شمار میآمدند.
حجت الاسلام محمدحسین ملکزاده:
دعا در روایات معصومین(ع) با تعابیر بلندی چون سلاح مؤمن و سلاح پیامبران و... یاد شده است که اهتمام پیشوایان معصوم(ع) به این امر را نشان میدهد. ائمه(ع) با بهرهگیری از ویژگیهای برجسته دعا، افزون بر نیایش به درگاه الهی، به نشر آموزههای سیاسی الهی پرداخته و در ستیز با دشمنان، چهره واقعی آنان را با این روش آشکار میساختند. از این روی دعا در سیره سیاسی معصومان(ع) دارای سهم به سزایی است.
از جمله اهداف دعا در سیره پیشوایان معصوم، روشنگری و تبیین حقایق و وظایف مردم از سوی پیشوایان معصوم و شناساندن مفهوم امامت و رهبری امت به آنان است. امام سجاد(ع) در دعاهای خود، در مواردی به بیان مفهوم امامت پرداخته و آن را مورد تفسیر و تبیین قرار داده است. برای مثال در دعای عرفه میفرماید: پروردگارا! درود فرست بر پاکان افراد خاندان پیامبر که ایشان را برای قیام به امر (حکومت) خود برگزیدی و خزانه داران علم و نگهداران دین و جانشینان خویش در زمین و حجتهای خود بر بندگانت قرار دادی و ایشان را به خواست خود از پلیدی و آلودگی یکباره پاک نمودی و برای رسیدن به تو و راه بهشت خود وسیله ساختی.[۱]
امام سجاد(ع) در این بخش از دعا به طور آشکار، پیشوایان معصوم و جانشینان رسول خدا(ص) را برگزیدگان بر حق خداوند در زمین برای قیام به امر حکومت و امامت و رهبری امت معرفی میکند. در بخشی دیگر از این دعا میفرمایند: خدایا! تو در هر زمانی دین خود را به وسیله پیشوایی، تأیید فرمودهای و او را برای بندگانت علم و در کشورهایت مانند نورافشان برپا داشته ای؛ پس از آنکه پیمان او را با پیمان خود پیوستهای و او را وسیله خشنودی خود ساختهای و طاعتش را واجب کردهای و از نافرمانی بیم داده ای... پروردگارا! کتاب و قوانین و شریعت خود و سنت پیامبرت را به وسیله او برپادار و هر آنچه از نشانههای دینت، که ستمکاران میراندهاند، به وسیله او زنده ساز و رنگ جور ظالمان را از شریعت بزدای... ما را مطیع او قرار داده و در راه رضایت او کوشا ساز.[۲]
امام سجاد(ع) در قالب دعای پیش گفته به کنایه، خود را حاکم منصوب از جانب خداوند معرفی میکند که برای قیام به امر الهی و نگهداری و پشتیبانی دین، برگزیده شده است. این تعبیرها به امر حکومت و مقام امامت، صراحت دارد که در واقع همان تصدی امورد دینی و دنیایی مردم است.
امام سجاد(ع) در بخش دیگر از صحیفه سجایه به مناسبت دعای روز جمعه و عید قربان میفرماید: (خدایا! این مقام(امامت و رهبری امت اسلامی که اقامه نماز در روز عید قربان و روز جمعه و ایراد خطبه از شئون آن است)، مخصوص جانشینان و برگزیدگان و امانت داران توست که درجه اعلای معرفت و قرب را به آنان اختصاص داده ای، ولی از طرف غاصبان (خلفای ستمگر اموی) دستخوش غارت و چپاول شده است.)[۳]
امام سجاد(ع) در این دعا نیز با صراحت از مسئله امامت و رهبری امت که به خاندان پیامبر(ص) اختصاص دارد و غصب شدن آن به دست حاکمان اموی یاد کرده و بدین ترتیب، مشروعیت حکومت بنی امیه را نفی میکند.
دستگیری و تبعید فرزدق و عنایت امام سجاد(ع) به او
زمان خلافت عبدالملک، پسر او هشام بن عبدالملک، نفوذ بسیاری در دستگاه حاکمه داشت و با مردم به طور ظالمانه رفتار میکرد. در یکی از سالها، هشام در مراسم حج شرکت کرد. هنگام طواف ازدحام جمعیت به قدری بود که هر چه کوشید،نتوانست دستش را به حجرالاسود برساند. در این هنگام امام سجاد(ع) به طرف حجرالاسود حرکت میکرد. مردم به احترام ایشان راه را باز کردند. هشام با دیدن این صحنه بسیار عصبانی شد. برخی شامیان از او پرسیدند: این شخص کیست که این گونه مورد احترام مردم است. او با عصبانیت گفت که او را نمی شناسد، (در صورتی که امام را میشناخت.) در این لحظه (فرزدق) شاعر که پیوند دوستانه و تنگاتنگی با خاندان رسالت داشت، حاضر بود و اشعاری در توصیف و معرفی امام سجاد(ع) سرود با این مضمون که: این مرد، کسی است که سنگ ریزههای مکه جای پای او را میشناسند، خانه کعبه او را میشناسد، بیایانهای حجاز او را میشناسد و....[۴]
هشام از این اشعار آن چنان عصبانی شد که دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع کرده و او را دستگیر و تبعید کنند. پس از این جریان امام سجاد(ع) به دلجویی از او پرداخت و مبلغ ۱۲۰۰۰ درهم نیز برای او فرستاد.[۵]
ترویج مکتب جهاد و شهادت
با وجود آنکه بعد از نهضت انقلابی امام حسین(ع) در هیچ مقطعی از عصر ائمه(ع) شرایط برای قیام مسلحانه بر ضد زمامداران و حاکمان جائر مسلط نبود، آنان در این رهگذر از تبلیغ ارزش جهاد و شهادت و زنده نگه داشتن روحیه غیرت، ایثارگری و شهادت طلبی در امت اسلامی غفلت نورزید. پس از شهادت امام حسین(ع) و تصدی منصب امامت توسط امام سجاد(ع)، آن حضرت از رسول خدا (ص) در زمینه بزرگداشت امر جهاد و ارزش شهادت چنین روایت فرمود: هیچ گامی نزد خداوند محبوبتر از دو گام نیست: قدمی که پیش نهاده شود و صفی از صفهای جهاد در راه خدا را پر کند و قدمی که در راه صله رحم برداشته شود و به دیدار خویشاوندی پیش رود که قطع دیدار کرده است... و هیچ قطرهای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در ظلمت شب از بیم خدا فرو افتد.[۶]
آن حضرت همچنین در تشویق پیروان خویش به تلاش و جهاد در راه حق و دفاع از ارزشها میفرمود: شیعه راستین ما کسی است که در راه اهداف و برنامههای ما جهاد و تلاش کند و با کسانی که بر ما ستم میکنند درگیر شود و جلوی ظلم آنان را بگیرد تا اینکه خداوند حق ما را از ستمکاران باز گیرد.[۷]
تربیت موالی
از تلاشهای پیشوایان معصوم که هم جنبه دینی داشت و هم بعد سیاسی توجه به قشری بود که در شدیدترین فشارهای اجتماعی و تبعیضات ناروا قرار داشتند و از محروم ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به شمار میآمدند. مکتب اسلام به بردگان و کنیزان که از سوی اعراب جاهلی به انجام سخت ترین اعمال مجبور شده و از طرف اربابان خود مورد اهانتهای شدید قرار میگرفتند، عزت داد و آنان را از جایگاه انسانی برخوردار ساخت. یکی از اموری که در قرن اول و دوم هجری به ویژه از سوی پیشوایان معصوم مورد توجه قرار گرفت، مسئله تربیت موالی بود. این افراد به دلیل برخورداری از استعداد مناسب و نیز با توجه به احساس ضعف و محرومیتی که در برابر عربها داشتند و در صدد جبران آن برآمده بودند، تحت تربیت پیشوایان و بزرگان اسلام توانستند در مدت زمان کوتاهی جزء فقها و محدثان مراکز اسلامی شوند. این موضوع به ویژه پس از شهادت امام حسین(ع)، در واقعه کربلا در دستور کار پیشوای چهارم، امام علی بن الحسین(ع) قرار گرفت. امام سجاد(ع) میکوشید تا با تربیت قشر موالی، راه را برای آینده مسلمانان هموار سازد.
تاریخ نگاران در این رابطه مینویسند: امام سجاد(ع) در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن بود. برخی گفته اند: ایشان قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت.
امام سجاد(ع) به هر بهانه و مناسبتی عدهای از آنان را آزاد میساخت. به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده از زن و مرد به چشم میخورد که پیش از آن همه از موالی امام بودند.[۸] گفته اند: هیچ بردهای را بیش از یک سال نگه نمی داشت و حتی پس از آزادی، اموالی هم در اختیار آنها قرار میداد.[۹]
در این مدت آنها از نزدیک با امام سجاد(ع) و شخصیت عظیم علمی، اخلاقی و تقوایی حضرت آشنا میشدند و به طور طبیعی در قلوب آنان علاقه و دلبستگی نسبت به پیشوایان معصوم و جریانات شیعی به وجود میآمد و البته محدوده این تأثیر تنها در بلاد عرب نشین نبود، بله تأثیراتی را که پذیرفته بودند، به مناطق دیگر نیز انتقال میدادند؛ همچنان که اعراب شیعه همچون اشعریها که به قم انتقال یافته و یا بنی عبدالقیس که به مدائن رفته بودند، این نوع تأثیرات را بر جای مینهادند و به این ترتیب بلاد غیرعرب تحت تأثیر این اعراب یا موالی شیعی، به سمت تشیع متمایل میشدند.
[۱] الصحیفة السجادیة الجامعة، دعای چهل و هفتم، ص ۳۲۲ و ۳۲۳
[۲] همان، دعای چهل و هشتم، ص ۳۲۲ و ۳۲۳
[۳] همان، دعای چهل و هشتم، ص ۳۵۱
[۴] این قصیده بیش از چهل بیت است که در منابع مختلف آمده است: علی بن عیسی اربلی؛ کشف الغمة؛ ج ۲، ص ۲۶۸/ عباس قمی؛ منتهی الامال؛ ج ۲، ص ۲۲.
[۵] علی بن عیسی اربلی؛ کشف الغمة؛ ج۲، ص ۲۶۹/عباس قمی؛ الکنی و الالقاب؛ ج۳؛ ص ۲۶.
[۶] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۲/ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۵۳، حدیث ۳
[۷] سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص ۲۷۶.
[۸] ر.ک به: رسول جعفریان؛ تاریخ سیاسی اسلام(تاریخ خلفا)؛ ص ۵۵۹.
[۹] همان، ص ۵۶۰.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/6436
تگ ها: