با نگاهی گذرا به حجم گستردهای از اقدامات خصمانه کشورهای عربی علیه ایران در طول سالهای متمادی یک سوال اساسی در ذهن هر کسی ایجاد میشود مبنی بر اینکه دلیل این همه خصومت کشورهای عربی علیه ایران چیست؟ چرا اعراب چنین خصومتی را نسبت به اسرائیل ندارند؟ رژیمی که شکل گیری آن با جنگ علیه اعراب گره خورد و موجودیتش را مدیون غلبه بر چهار دوره جنگ علیه اعراب است. چرا اسرائیلی که با زور و خشونت بخشی از سرزمین اعراب را غصب کرده و خود را در دل جهان عرب نشانده است چنین خصم اعراب را برنمی انگیزد، اما هر اقدامی از سوی ایران با واکنش تند آنها مواجه میشود؟
تضعیف ایران و سازش با اسرائیل الزامی برای نظامهای سیاسی عربی؛
پیش از هر چیزی باید ماهیت استبدادی و دیکتاتوری نظامهای سیاسی حاکم بر کشورهای عربی و همچنین مهمترین معضل اینگونه رژیمها که همان (بقا) و (بحران مشروعیت) است را مورد توجه جدی قرار داد. بنابراین رفتارهای دولتهای عربی در قالب تلاش برای غلبه بر این دو معضل صورت میپذیرد. تحقیر تاریخی اعراب در مقابل اسرائیل و شکستهای پی در پی آنها در جنگهای چهارگانه از اسرائیل و درماندگی آنها در حل و فصل مسئله فلسطین، از جمله موضوعاتی هستند که همواره برای رژیمهای عربی آزاردهنده بوده است. ناکارآمدی و ناتوانی دولتهای عربی در مواجهه با اسرائیل و در نهایت اتخاذ رویکرد سازشکارانه در مقابل آن یکی از مهمترین عوامل مشروعیت زدای نظامهای سیاسی کشورهای عربی بوده است. این رژیمها همیشه در برابر افکار عمومی ملت های خود مورد سوال قرار دارند و نمی توانند توجیهات لازم را برای تحقیر ملتهایشان در برابر اسرائیل ارائه کنند. فلذا این مسئله، سرافکندگی تاریخی بزرگی را برای دولتهای عربی به بار آورده است. از سوی دیگر، ملتهای عرب، جمهوری اسلامی ایران را مشاهده میکنند که برخلاف حاکمان خود یک تنه در مقابل اسرائیل ایستاده و مقاومت میکند. رویکرد جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل در واقع معیاری را برای قضاوت ملتها و افکار عمومی اعراب فراهم آورده تا آنها از این طریق عملکرد دولتهای خود را ارزیابی نمایند.
توجه به این مسئله، یکی دیگر از اهداف و انگیزههای رژیمهای عربی در جبهه گیری علیه ایران را آشکار میسازد. صف آرایی آنها در مقابل ایران در واقع تلاشی برای زدن دو هدف با یک تیر است. بدین معنی که دولتهای عربی از یکسو برای گریز از پاسخگویی به افکار عمومی عرب، ایران را وسیلهای برای فرافکنیهای خود قرار میدهند و از سوی دیگر میکوشند تا رویکرد مقاومت جویانه ایران در برابر اسرائیل که در چشم افکار عمومی اعراب از جمهوری اسلامی یک قهرمان ساخته را به شکست بکشانند و از این طریق ناکامی ایران در این مسیر را به نمایش ملتهای عرب بگذارند و با تحقیر ایران و شکستن وجهه و پرستیژ ایران در میان افکار عمومی، رویکرد سازشکارانه خود با اسرائیل را تنها راه ممکن در مواجهه با اسرائیل جلوه دهند.
همانطور که اشاره شد دولتهای عربی با به شکست کشانیدن الگوی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با اسرائیل و مسئله فلسطین میکوشند تا دست به فرافکنی زده و مشکلات و بیثباتیهای داخلی خود را به جمهوری اسلامی نسبت دهند و با طرح اتهامات گوناگون و وارد کردن آن به ایران، حضور نیروهای خارجی در منطقه و همچنین سرکوب اعتراضات مدنی در کشورهای خود را موجه نشان دهند. اتهاماتی از قبیل تلاش ایران برای ترور سفیر سعودی در واشنگتن، تحریک شیعیان بحرین و عربستان از سوی ایران و دخالت ایران در امور داخلی این کشورها، کمک ایران به دولت سوریه در سرکوب مردم و... همگی در چهارچوب تلاش اعراب برای فرافکنی مشکلات داخلی خود و همچنین ایجاد زمینهی چالشی جدید و مشترک به نام ایران است.
اسرائیل نماینده و ایران دشمن غرب در منطقه
این نکته که رژیمهای عربی بخش قابل توجهی از بقای خود را مدیون حمایت غرب هستند بر کسی پوشیده نیست و این هم چیزی جز به معنی وابستگی این رژیمها به غرب نیست. از این رو پیروی از سیاستهای قدرتهای غربی جزء الزامات رژیمهای عربی محسوب میشود. تامین ثبات خاورمیانه با محوریت حفظ امنیت اسرائیل (به عنوان مهمترین مهره غرب در منطقه) و تضعیف ایران (به عنوان مهمترین دشمن منطقهای غرب و اسرائیل) جهت جریان مطمئنِ انرژی به جهان اساسی ترین سیاست خاورمیانهای غرب محسوب میشود. لذا رژیم های عربی به عنوان کشورهایی وابسته و پیرو غرب ناگزیر هستند در میدانی که غرب برای آنها تعریف کرده است بازی کنند. در غیر اینصورت سرنوشتی همانند دولت سوریه در انتظار آنها خواهد بود که نه تنها حمایت غرب را به همراه خود ندارد بلکه مجبور است با توطئهها، فشارها و تحریمهای غرب دست و پنجه نرم کند.
تلاش برای ممانعت از گسترش نفوذ و محدود نمودن زمینههای نفوذ ایران در منطقه؛
نفوذ جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور غیر عربی، انقلابی و شیعی با جمعیت زیاد و وسعت سرزمینی در منطقه خاورمیانه همواره یکی از دغدغههای اصلی سیاست خارجی اعراب و تهدیدی جدی برای امنیت ملی و سامانه عربی محسوب میشده است. بر همین اساس از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، این کشورها کوشیده اند تا به هر روش و با هر وسیلهای مانع از گسترش نفوذ ایران شوند و خطر ایران را دفع نمایند؛ از این رو این کشورها گاهی دست به تاسیس شورای همکاری خلیج فارس زده اند و گاه دست به سوی قدرتهای بیگانه دراز کرده اند و با استقبال از آنها و دادن پایگاههای نظامی به آمریکا وکشورهای غربی دست به اتحاد استراتژیک با آنها زده اند و از این طریق تلاش کرده اند تا در برابر ایران توازن ایجاد کنند.
از سوی دیگر، در مقایسهی نگرانی اعراب نسبت به ایران و اسرائیل باید توجه نمود که رژیمهای حاکم در بسیاری از کشورهای عربی شدت خطر و تهدیدی را که از جانب ایران احساس میکنند، از سوی اسرائیل چنین تهدیدی را متوجه خود نمی دانند. اسرائیل به دلیل هویت متمایز نژادی و مذهبی که از آن برخوردار است در مقایسه با ایران (که دارای پتانسیل مذهبی و فرهنگی و سرزمینی برای تاثیرگذاری در کشورهای عربی است) عملا تهدیدی را متوجه دولتهای عربی نمی کند. برخلاف ایران، رژیم اسرائیل به دلیل فقدان وسعت سرزمینی و جمعیت اندک فاقد عمق استراتژیک در منطقه است. از اینرو خطر ایران را بزرگتر از اسرائیل میدانند.
قدرت شیعیان در ساختار سیاسی عراق و نیز تحولات انقلابی منطقه مثالهای مناسبی هستند که به خوبی ترس و واهمه دولتهای عربی از جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد. حمایت کشورهای عربی از گروههای سنی و سکولار مخالف دولت عراق و مواضع اعراب در قبال تحولات سوریه و پافشاری آنها برای سرنگونی حکومت بشار اسد همه و همه برآمده از نگرانی آنها نسبت به گسترش نفوذ ایران است که میکوشند با تضعیف نیروهای حامی ایران ( که نیروهای مقاومت در برابر اسرائیل محسوب میشوند) نوعی توازن را در برابر ایران برقرار کنند. از سوی دیگر اتخاذ چنین رویکردی از سوی اعراب نه تنها در قبال اسرائیل وجود ندارد بلکه عملا به تقویت رژیم صهیونیستی و خروج آن از انزوای عربی منجر میشود.
جواد مددی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4958
تگ ها: