باید گفت نیروهای امریکایی و متحدان منطقهای آن، گروههای افراطی داعش و طالبان و برخی از گروههای سیاسی، هر یک به نحوی در تشدید اوضاع امنیتی افغانستان دخیل بوده و دراینبین دخالت كشورهای مداخلهگر و ناکارآمدی دولت در حل بحران ناامنی افغانستان بسیار مشهود است.
به دلایل مختلف وضعیت امنیتی افغانستان پس از 2014 امكان بهبود داشت. امضای قرارداد امنیتی کابل واشنگتن، خروج نیروهای خارجی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و متعاقب آن تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان، برگزاری مذاکرات صلح با طالبان و... ازجمله عواملی محسوب میشدند که در بهبود امنیت افغانستان میتوانست نقش بسزایی داشته باشد.
حمله به زندان غزنی و فرار 436 نفر از آن، تداوم درگیریها در ولایتهای کندز، بدخشان، فاریاب، سرپل، پروان، كابل و... توسط طالبان و مخالفان مسلح نشان از وضعیت وخیم امنیتی در افغانستان است. اکنون در اکثر ولایتهای شمال، جنوب و جنوب شرقی و حتی ولایتهای مرکزی جنگ با گروههای افراطی منسوب به طالبان و داعش در جریان است.
بهطور میانگین هرروز بیش از 100 نفر از شبهنظامیان و حتی نیروهای امنیتی افغانستان كشته و زخمی میشوند. حتی در برخی مناطق گروههای مسلح مخالف دولت که جدیداً ظهور و بروز یافته یا مطرحشدهاند نظیر (گروه محاذ فدایی)، (گروه جنداله)، (کماندوهای اسلامی) و... با نیروهای دولتی افغانستان درگیرند و بهنوعی امنیت افغانستان را به چالش كشیدهاند.
بسیار واضح است که یکی از عوامل عمده ناامنیها در افغانستان، امریکا و متحدانش در افغانستان میباشند. امریكا و ناتو در کنار برخی از کشورهای منطقه از بازیگران مؤثر و بعضا به نقش پشتیبانان گروههای افراطی در افغانستان عمل کردند و یکی از دلایل گسترش و تداوم ناامنیها در افغانستان همین بازیگران ذکرشده هستند.
در این میان غربیها نقش اساسی در ناامنی و بیثباتی افغانستان داشته و بهنوعی با باز گذاشتن دست همپیمانان منطقهای خود در این کشور عملاً از سیاستهای مداخله گرانه و مخرب آنان حمایت میكند و یا نسبت به اقدامات دیگر حداقل سکوت اختیار کرده است.
سیاست کلی امریکا در خصوص ناامنیها در افغانستان چنین بوده است که همواره نبود امنیت را به تحرکات جدید شبهنظامیان طالبان یا مخالفان مسلح دولت ربط داده و اقدام بهجایی در خصوص ایجاد امنیت در افغانستان نکرده است.
به نظر میرسد امریکاییها با ایجاد تهدیدهای مصنوعی به اسم گروههای تکفیری مسلح همچون طالبان و داعش، میخواهند حضور خود در افغانستان را تداوم بخشیده و به همین جهت ضمن استقبال غیرمستقیم از ناامنیها در افغانستان، پایگاههای نظامی خود را برای اهداف کلانشان در آسیای مرکزی و مناطق پیرامونی آن تجهیز و آماده کنند.
بهطور حتم دولت امریکا از جریان افراطی و داعش و یا هر گروه شبهنظامی دیگر، در آسیای مرکزی برای ضربه زدن به منافع چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهد کرد، امری که کارشناسان آسیای مرکزی نیز بدان اعتراف میکنند.
دومین عامل مهم در بررسی وضعیت میدانی جنگ در افغانستان، شبهنظامیان طالبان و مخالفان مسلح در افغانستان بهویژه طالبان تحت رهبری ملااختر منصور است.
درست است که ملاعمر رهبر سابق طالبان شخصیتی کاریزماتیک برای پیروان آن داشته و بسیار مشکل است که ملااختر منصور جایگزین ملاعمر شود، اما بههرحال وی سعی میکند با تطمیع و سپس تهدید، حمایت و وفاداری رهبران ناراضی طالبان را به دست آورد و با انجام عملیاتهای انتحاری شدیدتر، بهنوعی مرگ ملاعمر را تحت تأثیر قرار داده و نیز نوعی انسجام درونگروهی را ایجاد کند.
اما سومین عامل مهم که در تشریح وضعیت میدانی جنگ در افغانستان میتواند سودمند باشد، عدم جدیت و صداقت برخی از افراد سیاسی و دستگاههای امنیتی افغانستان در مبازره با شورشیان طالبان و تروریستهای منسوب به داعش است.
انتهای مطلب
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4325