(عایشه درانی) از شعرای کشورمان است که لوح وجودش در دریای محبت اهل بیت علیهمالسلام شست وشو یافته و از عمق وجود اشعاری نغز در وصف ائمه اطهار و مولای متقیان سروده است.
(عایشه درانی) از شاعران اهل سنت افغان و منتسب به سلسله درانی سدوزایی حکام در افغانستان بود که در قرن یازدهم و در دوره حاکمیت تیمور شاه درانی میزیسته است.
پدرش (یعقوب علی خان بارکزایی درانی)، فردی صاحب منصب و نظامی بود که در حاکمیت وقت به عنوان (توپچی باشی) خدمت میکرد.
عایشه درانی از شاعران معروف روزگار خود بود که در 20 سالگی سرایش شعر را آغاز کرد و در 125 سال پیش برای اولین بار در زمان (امیر عبدالرحمن) دیوان اشعار او در کابل منتشر شد.
به تازگی برای اولین بار در سال 1386 خورشیدی دیوان اشعار او با عنوان (دیوان عایشه درانی) به کوشش (عفت مستشارنیا) محقق و پژوهشگر ایران توسط (انتشارات عرفان) در تهران منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
طبق بررسی (عفت مستشار نیا) و آن گونه که در دیوان عایشه درانی نیز آمده است اشعار فروانی در نعت و ستایش پیامبر بزرگ اسلام و اهل بیت پیامبر(صلی ا...) و یا به تعبیر خودش پنجتن و دوازده امام اختصاص دارد.
عایشه در قصیده 45 بیتی حضرت زهرا (سلاما... علیها) را توصیف کرده و صفات و القاب دختر پیامبر اسلام را بر شمرده است.
یاد و نام پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت بخصوص امام علی (علیه السلام) و حضرت زهرا(سلاما... علیها) دیوان عایشه درانی را عطر آگین کرده است.
در دیوان وی اشعار و قصاید فروانی در ستایش و منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، آمده است که نشان از عمق علاقه این شاعر به امام علی(علیه السلام) را نشان میدهد:
یا شاه نجف شیر خدا حیدر کرار
ای محرم راز ازلی، واقف اسرار
هم حیدر هم صفدر و هم فاتح خیبر
تیغ نظرت صف شکن لشکر کفار
فیض از کرمت یافته هر شاه و گدایی
کان کرم و بحر عطا ابر گهر بار
هم مقصد و مقصود رجال و زنسائی
ای فخر ولی، کنز سخا سالک اطوار
هم ناصر هم غالب و هم شاه ولایت
هم خاک در تست شفای دل بیمار
هر دل که درو حب علی نیست بترقد
هرکس نبود خادم تو باد نگونسار
هم خالص هم مخلص هم کلب درت را
شک نیست گر ایزد بدهد جنت و گلزار
هرجا که بود خوف و خطر شمع هدایت
از یکه و یک دانه من باش خبر دار
عایشه به اذیال کرم دست رجا زد
چون هست و عطا و کرم و لطف تو بسیار
در قصیدهای دیگر امام علی(علیهالسلام)، از زبان عایشه این گونه وصف شده است:
یا علی علم غیب میدانی
واقف رازهای پنهانی
هم امام و صحاب و یار ولی
شاه مردان و شیر یزدانی
هم امین و امان و ملک و وجود
قوت روح و راحت جانی
والی هر دو کون شاه نجف
شاه و شاهان و میر میرانی
کنز الطاف معدن کرمی
زوج بنت حبیب سبحانی
آشکار و نهان خفی جلی
صفدر و شهسوار میدانی
کاشف سر باطن و ظاهر
هم قوار چهار ارکانی
عالم السر عالم ملکوت
ورق نا نوشته میخوانی
اسد ا... غالبی حیدر
از جبین تو صبح نورانی
زینت و زیب ملت دینی
ساقی بزم جام عرفانی
در دریای لامکان هستی
بر همه شهریار خاقانی
فابض و فیض بخش و فیض رسان
ملجا و لطف مستمندانی
هم حبیب و طبیب و هم شافی
محرم ریش درد مندانی
الغیاث الغیاث سرو دین
هم تو جد شه خراسانی
راه گم کردهام هدایت کن
سالک و ضامن غریبانی
عقده از کار بستهام بگشا
کارها را تو مشکل آسانی
اوفتادهام به بحر طوفانی
نظر لطف حیدر کرار
کشتی من شدست طوفانی
خامه عاجز شود ز او صافات
هرچه خواهی کنی تو بتوانی
وصف تو در بیان نمیگنجد
رفعتت را نباشد امکانی
اسدا... سرم فدای تو باد
دل و جانم توراست قربانی
همچو کلب او فتاده در کویت
گر برانی مرا وگر خوانی
دست عایشه دامن کرمت
در سخا نیست چون تو سلطانی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/397