نویسنده: حمیدرضا مهدیزاده
ابتدای این نوشتار، متن وصیتنامه امیرمؤمنان حضرت علی(ع) را حضورتان تقدیم میداریم؛
"این چیزی است كه امیرالمومنین علی بن ابیطالب به آن وصیت میكند. نخست گواهی میدهد كه خدایی جز خداوند یگانه نیست و اینكه محمد(ص) بنده و رسول اوست كه خداوند او را با هدایت و دین حق گسیل فرموده است تا آن را بر همه ادیان پیروز سازد، هرچند مشركان ناخوش داشته باشند. درودها و بركتهای خداوند بر او باد؛ همانا نماز و پرستش و زندگی و مردن من برای خدای پروردگار جهانیان است. او را انبازی نیست. به این مامور شدم و من نخستین گردن نهادگانم." (سوره انعام آیه 162)
ای حسن! تو و همه فرزندان و افراد خاندان خویش و هركسی را كه این نامه من به او برسد سفارش میكنم به ترس از خداوند كه پروردگار ما و شماست؛ "و نباید بمیرید مگر آنكه مسلمان منقاد باشید." بخشی از آیه 97 سوره آل عمران، "و همگان به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده مشوید." (بخشی از آیه 98 سوره آل عمران)كه من خود شنیدم رسول خدا میفرمود: "اصلاح و رفع كدورت میان اشخاص بهتر از همه نمازها و روزههای مستحبی است و آنچه مایه تباهی و نابودی دین است ایجاد كدورت و فساد میان اشخاص است" و هیچ نیرو و یارایی جز خداوند برتر و بزرگ نیست. به ارحام خویش بنگرید و پیوند خویشاوندی را رعایت كنید تا خداوند حساب را بر شما سبك فرماید.
خدا را خدا را در مورد یتیمان، مبادا كه آنان را با بیتوجهی و ستم خود گرسنه بدارید یا آنكه مجبور شوند خواسته خویش را تكرار كنند. خدا را خدا را در مورد همسایههایتان كه این وصیت و سفارش رسول خدا(ص) است همواره ما را در مورد ایشان سفارش میفرمود تا آنجا كه پنداشتیم خداوند به زودی برای آنان سهمی از میراث منظور خواهد فرمود. خدا را خدا را در مورد قرآن، هیچ كس در عمل به احكام آن از شما پیشی نگیرد. خدا را خدا را در نماز كه ستون دین شماست. خدا را خدا را در روزه ماه رمضان كه سپر آتش است. خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال و جانهای خود. خدا را خدا را در پرداخت زكات اموال خودتان كه خشم پروردگارتان را خاموش میكند. خدا را خدا را درباره اهل بیت پیامبرتان، مبادا كه میان شما بر ایشان ستم شود. خدا را خدا را در مورد یاران پیامبرتان كه رسول خدا(ص) در مورد ایشان سفارش فرموده است. خدا را خدا را درباره محرومین و بینوایان، آنان را در زندگی و وسایل معیشت خود شریك سازید. خدا را خدا را درباره آنچه دستهای شما مالك آن است (بردگان و جانوران). كه این آخرین سفارش پیامبر (ص) بود و فرمود: شما را در مورد دو گروه ناتوان كه در تصرف شمایند سفارش میكنم و باز در نماز مواظبت كنید و در راه خدا از سرزنش سرزنشكننده مترسید تا خداوند كسی را كه بر شما آهنگ ستم دارد و نیت بد، از شما كفایت فرماید. برای مردم سخن پسندیده بگویید، همانگونه كه خداوندتان به آن فرمان داده است. امر به معروف و نهی از منكر را رها نكنید كه كس دیگر غیر از شما آن را بر عهده بگیرد و در آن صورت دعا میكنید و پذیرفته نمیشود.
بر شما باد به فروتنی و مهرورزی و گذشت و بخشش. از بریدن و پراكندگی و پشت به یكدیگر كردن بپرهیزید. بر نیكی و پرهیزگاری یكدیگر را یاری دهید و در گناه و سركشی یكدیگر را یاری ندهید. "و از خداوند بترسید كه خداوند سخت عقوبتكننده است." (سوره مائده بخشی از آیه 3) خداوند شما خاندان را حفظ فرماید و سنت پیامبرش را میان شما نگه دارد. شما را به خداوند به ودیعه میسپارم كه او بهترین ودیعهداران است و سلام و رحمت خداوند بر شما باد."
این وصیتنامهای است كه مورخ مشهور جهان اسلام ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبین خود در باب شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی(ع) آورده است و ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهجالبلاغه در جلد سوم كتابش به آن اشاره كرده است. البته وصیت دیگری از امیرالمومنین خطاب به امام مجتبی(ع) از قول سید رضی رحمهاله تعالی در نهجالبلاغه ذكر گشته كه مرحوم جواد فاضل در ترجمه نهجالبلاغه خود با قلمی استثنایی از صفحه 284 تا 306 آن را به نگارش درآورده كه به همه خواهران و برادران بزرگوارم خواندنش را توصیه مینمایم.
امروز، روز ماتم و حزن و اندوه است. روز شهادت مولایی است كه پیامبر اكرم (ص) وجود مقدسش را امیرالمومنین و رهبر سفیدچهرگان عالم خطاب فرمودند. آقایی كه حتی یك ساعت از زندگانی پاك و مطهرش در شرك و جهالت و بتپرستی سپری نگشت و همواره میفرمود من صدیق اول و فاروق اكبرم. در شش سالگی به پیامبر(ص) ایمان آورد و در سیزده سالگی هنگام آشكار شدن بعثت رسول گرامی اسلام، توحیدش آشكار گردید و در شصت و سه سالگی مظلومانه و غریبانه در حالیكه به بلندای تاریخ جهالت و گمراهی اعراب، رنج و سختی و مشقت تحمل كرده بود، چشم از جهان فرو بست.
امروز حال خون گریستن و عزا و ماتم برای مولایی است كه به همراه پیامبر(ص) چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم (ع) نوری بود در بارگاه ذات اقدس خداوند (جل جلاله)، پس چه شد كه در ماههای پایانی منجر به شهادتش در دارالخلافه مسلمین راه میرفت و به دیگران سلام میكرد، در حالیكه از حضرت روی برمیگرداندند و جواب سلامش را نمیدادند؟ مگر كوفیان فراموشی گرفته بودند كه در جنگ بدر ایشان به تنهایی نیمی از فرماندهان كفار را كشته بودند و نیم دیگر سران مشركان را مسلمانان به همراه فرشتگان از پای درآورده بودند. مگر از یاد برده بودند در احد هنگامی كه همه از كنار رسولا... گریخته بودند و حضرت در معرض شهادت قرار داشت پسر ابوطالب به تنهایی چنان از پیامبر دفاع كرد كه جبرائیل امین فریاد برآورد: لا سیف الا ذوالفقار لافتی الاّ علی؟ مگر چند سال از نبرد خندق گذشته بود كه هیچ كس به خاطر نمیآورد آن روز را؟
عمرو بن عبدود پیاپی برای پیامبر و سپاه اسلام رجز میخواند و توهین میكرد و هل من مبارز میطلبید. كسانی كه خود را یلان و شجاعان و دلیران و لشكر مسلمانان به حساب میآوردند حتی جرأت نداشتند آب دهان خود را به گلو پایین برند، تاوقتی كه عمرو وقاحت را به جایی رساند كه نعره كشید من در میان شما مردی را برای مبارزه با خود نمیبینم، كنار روید شاید از میان زنهای مدینه كسی به قصد نبرد جلو بیاید. پیامبر در حالی كه عصبانی بودند فریاد زدند علی كجاست؟ جمعی از حاضران عرضه داشتند از درد چشم بیمار گشته و در منزل حضور دارد، پیامبر فرمودند: او را به نزد من فراخوانید، حیدر كرار لباس رزم پوشید و در محضر پیامبر حاضر شد و مقام شامخ ختمی مرتبت با آب دهان مباركشان چشم ایشان را شفا دادند و علی(ع) با گرفتن رخصت از رسولا... (ص) به نبرد با عمرو بن عبدود پرداخت و در داخل خندق سر از بدنش جدا كرد. خواهر عمرو در مراسم سوگواریاش شعری كه مضمون آن چنین است، سرود؛ "اگر كشنده تو كس دیگری جز علی بود تا زنده بودم بر تو میگریستم ولی او دلاوری است كه سرها از بدنها جدا كرده و پدرش مایه شرف مكه است." مگردر روز خیبر با دستان مباركش درهای قلعه فتحناشدنی خیبر را از بیخ و بن برنكند و مرحب، دلیر و رزمآور باآوازه یهودیان را نكشت تا موجبات پیروزی اسلام پدید آید و یا در حنین در حالی كه مسلمانان دو برابر جمعیت كفار بودند به علت فرار كسانی كه یكی پس از دیگری رایت فرماندهی را به زمین میانداختند؛ اسلام در وضعیت شكست قرار داشت، این امیرالمومنین بود كه به دستور پیامبر(ص) رایت فرماندهی را در دست گرفت و آنچنان به قلب سپاه كفر هجوم برد كه آنان دچار هزیمت شدند و مسلمانان در آن نبرد نیز پیروز گشتند. شاید یكی از دلایل آن همه مصیبتی كه پیدرپی از آن مردم بر امیرالمومنین وارد شد پیروزیهای همیشگی و پشت سر هم ایشان بر جهالت و تعصب دیوانهوار كفار بود.
آری فرق سر مبارك علی با شمشیر ظلم و ستم اشقی الاشقیاء و به دستان ناپاك او شكافته گردید. امروز زمین و آسمان برای مولایی خون میگریند كه در علم الهی، علم فقه، علم قضاوت، علم تفسیر قرآن، شجاعت و دلیری در نبرد، جود و سخاوت، بردباری و گذشت، جهاد در راه خدا، فصاحت در بیان و بلاغت در كلام، خوش خلقی و گشادهرویی، زهد و بیرغبتی به دنیا، عبادت و پرستش خداوند، اشتغال به دعا و نیایش، قرائت قرآن، رأی و تدبیر، سختگیری در راه احكام الهی و... بعد از وجود مقدس رسول گرامی اسلام (ص) سرآمد همه بشریت از ابتدای خلقت آدم(ع) تا روز قیامت میباشد، تا جایی كه ابن ابی الحدید در ابتدای شرح نهج البلاغه مینویسد: "من چه بگویم درباره بزرگمردی كه هر فضیلت به او بازمیگردد و هر فرقه به او پایان میپذیرد و هر طایفه او را به خود میكشد. او سالار همه فضایل و سرچشمه آن و یگانهمرد و پیشتاز عرصه آنهاست، رطل گران همه فضیلتها او راست و هر كسی پس از او در هر فضیلتی، درخششی پیدا كرده از او پرتو گرفته و از او پیروی كرده و در راه او گام نهاده است. جرج جرداق نویسنده سرشناس مسیحی لبنانی در وصف امیرالمومنین میگوید: علی بن ابیطالب (ع) فرمول كیهانی بیمانند برای تفكر انسانی برگرفته از قوانین ثابت است كه زمان و مكان از جوهر آن نمیكاهد، او یك دانشمند عالم و ادیب در شخصیتی واحد است.
حتما بهترین وصف در حق امیرالمومنین توسط استاد شهریار صورت گرفته، آنجا كه فرمود نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت، متحیرم چه نامم، شه ملك لافتی را. آری، خدا مقرر فرمود مولود كعبه در مسجد آماده شهادت گردد و محاسن مباركش به خون پاكش آغشته شود. ابوالفرج اصفهانی میگوید در روایت ابن مخنف آمده كه چون شب جمعه نوزدهم ماه مبارك رمضان كه شبی مبارك و محتملاً شب قدر بوده است فرا رسید، ابن ملجم به همراه شبیب بن بجیره و وردان بن مجالد به نزد قطام آمدند، قطام پارچههای ابریشمی خواست و بر سینه آنان بست و آنان شمشیرهای خود را بر دوش افكندند و راهی مسجد كوفه شدند. ابوالفرج میگوید: ابومخنف میگفت پدرم از عبدالله بن محمد ازدی نقل میكرد كه میگفته است: من در آن شب همراه گروهی از مردم شهر در مسجد بزرگ كوفه نماز میخواندم و آنان معمولا تمام شبهای ماه رمضان را از آغاز تا پایان شب نماز میگزاردند، در این هنگام چشم من به چند مرد افتاد كه نزدیك دهلیز نماز میخواندند و همگان در حال قیام و ركوع و سجود و تشهد بودند. ناگاه در سپیدهدم علی (ع) آمد و به سوی ایشان رفت و با صدایی بلند فرمود: نماز، نماز و در محراب قرار گرفت. من نخست درخشش شمشیری را دیدم و سپس شنیدم كسی میگوید:ای علی حكمیت، خاص خداوند است و از آن تو نیست. پس درخشش شمشیر دیگر دیدم و صدای علی را شنیدم كه میفرمود: "فُزت و رب الكعبه".
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3953