پنجم اسد مصادف با سالروز جنگ تاریخی مردم افغانستان علیه استعمار انگلیس است که به (جنگ میوند) معروف شده است.
جنگ میوند یکی از بارزترین جنگهایی است که نیروهای متجاوز انگلیسی در آن شکست سنگینی را متحمل شدند.
پنجم اسد برابر با 27 جولای 1880 زمان جنگ تاریخی مردم افغانستان بر علیه نیروهای انگلیسی است که به خاک افغانستان تجاوز کردند و در آن جنگ تاریخی که به جنگ میوند معروف شده است، نیروهای این کشور شکست سنگینی را از مجاهدان افغان متحمل شدند.
طاق ظفر نماد استقلال افغانستان از سلطه انگلیس
جنگ میوند از معروفترین جنگهای استقلالطلبانه مردم افغانستان علیه نیروهای انگلیسی بود که در جریان دومین لشکرکشی نظامی آنها به افغانستان اتفاق افتاد.
فرماندهی نیروهای افغان در این جنگ که در منطقه میوند شهر قندهار اتفاق افتاد بر عهده (سردار محمدایوب خان) فرزند (شیرعلی خان) بود.
طبق اسناد تاریخی، نیروهای انگلیسی در این نبرد، شکست بسیار سنگینی را متحمل شدند و حدود 13 هزار نفر از نیروهای آنان در منطقه دشت میوند به دست نیروهای مجاهد افغان کشته شدند.
برد میوند در بین مردم افغانستان از شهرت خاصی بر خوردار است، این حماسه تاریخی در بین مردم از چنان شهرت و جایگاهی برخوردار است که آن را سمبل غیرت، شجاعت و مردانگی مردم افغانستان میدانند و اشعار و دوبیتیهای فروانی در وصف حماسههای مجاهدان این نبرد تاریخی سرودهاند.
لندیهای مردم پشتو در وصف حماسه میوند
(لندی)ها مجموعهای از ترانههای مردمی پشتو است که در وصف حماسه سراییهای جنگ میوند سروده شده است.
مجموعهای از ترانههای مردمی پشتو با نام (لندی، ترانکهای مردمی پشتو) به کوشش (محمد آصف فکرت) محقق و پژوهشگر برجسته کشور، ترجمه و گردآوری شده است و انتشارات آستان قدس رضوی در مشهد ایران این اثر را منتشر کرده است.
این ترانهها در وصف حماسهسراییهای مجاهدان افغان که در دوران جهاد با انگلیس شرکت داشتند سروده شده است:
لندیها مجموعهای از ترانههای کوتاه است که اغلب توسط زنان و دختران افغان سروده شده است و در مجموعهای که توسط محمد آصف فکرت منتشر شده است، هم متن پشتو این اشعار آمده است و هم ترجمه فارسی آن که بسیار خواندنی است:
شمشیر به کف، تفنگ به گردن،
جانان من ایستاد
آهنگ غزای میوند دارد.
دوشیزه گان افغان شادمان،
جوانان گرم کارزار با انگلیس اند.
ای جوانان!
چکاچاک شمشیر را بلند کنید،
سرزمین پدری را با خون گلگون نگه میداریم.
با دشمن در آویز، پاره پاره شو!
تا مرهم گلکون لبانم را بر زخمایت نهم.
آشنای من سر فدای میهن کرد،
کفنش تار گیسویم.
کارزار نکنیم؟
چگونه؟
شیر از پستان بانوی افغان مکیدهایم.
بر وطن غیور باش،
شهید شو،
تاریخ به ننگ ناموست فخر خواهد کرد.
تو را به همه جهان نخواهم داد،
میهن من! همانند تو را در هیج جا نمی بینم.
افغانان یک تبارند،
روز کارزار به همچشمی سر میبازند.
خوشم آزاد بمیرم،
زندگی در بردگی مباد.
علم گلکون بر خاکم بر افرازید،
شهید میهنم،
به بهشت میروم.
کابل، خدا آبادت بدارد،
که پیوسته جوانان خوب سر فدایت کنند
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/375