پژوهشگران و اندیشمندان مسلمان و روشن فکران دینی در ایران و جهان در تجزیه و تحلیل حوادث و رویدادهای انقلاب ایران به صراحت نقش اصلی دین در انقلاب ایران را یادآوری نموده اند.
آیت ا... شیخ محمد آصف محسنی یکی از علمای طراز اول و از رهبران پیشگام جهادی افغانستان با ارایهی تحلیلی از وضعیت پیروزی انقلاب اسلامی، اعتقاد دارد که: عامل مهم و اساسی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رهبری حضرت امام (ره) ایمان بود. خداوند به امام راحل کمک کرد، تا انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی برساند، هرچند حضرت امام (ره) از دنیا رفت و در جمع ما نیست، اما تفکر آن اندیشمند بزرگ در میان ما زنده است. امام خمینی(ره) در رهبری انقلاب اسلامی هدف شخصی نداشت، موقعیتها را خیلی خوب میشناخت و این از معنویت انقلاب و از خصلتهای بزرگ امام راحل بود. پیروزی انقلاب اسلامی روحیه مجاهدین افغانستان را هم در نبرد با ارتش سرخ تقویت کرد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در جهان اسلام، دولت و ملتهای اسلامی داشتیم، ولی حکومت اسلامی نداشتیم و بعد از انقلاب اسلامی در ایران بود که مردان و زنان با عزت شدند، هویت خود را شناختند و تاثیر انقلاب اسلامی همه جا را نیز فرا گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگ اسلامی در سطح جهانی جا افتاد و دیگر کسی از گفتن ا... اکبر خجالت نمیکشید و این حاصل برکتهای ا... اکبر در ایران بود. شکی نیست که تمدن اسلامی بدون جنگ و اسلحه پیروز خواهد شد و غرب در جنگ تمدنها از درون متلاشی میشود.
این علم برجسته افغانستانی در ادامه گفته است: در سالهای 1358، هنگامی که در حلقات و نشستها حضور داشتیم، سخن از شجاعت و ایستادگی و فریاد ضد استکباری امام بود. این باردیگر این مسئله اختصاص به برادران اهل تشیع نداشت و برادران اهل سنت نیز این چنین بودند. اگر چه اندیشههای امام در منطقه تأثیر داشت ولی تأثیر این اندیشهها در افغانستان به دلیل اشتراکات فرهنگی و مذهبی بیشتر بود و زود تراز دیگرنقاط اثر خود را نشان داد. امام خمینی (ره) دو ابتکار به خرج دادند که در افغانستان نیز بسیار تأثیر گذار بود. یکی تأسیس هفته وحدت که در افغانستان از همه جای دیگر بیشتر بروز و ظهور پیدا کرد و ما هر ساله چنین جشنی را در مراکز و موسسات دانشگاهی و دینی برگزار میکنیم و باعث نزدیکی هرچه بیشتر برادران اهل سنت و تشیع گردیده است. دو اعلام جمعه آخر رمضان به عنوان روز قدس که درافغانستان هر سال با شکوهتر از گذشته برگزارمی شود و علمای شیعه و سنی درکنار هم دراین مراسم شرکت میکنند که این نیز برای وحدت بسیار موثر است.
حضرت آیت اله محسنی هم چنین گفته است: امام ویژگی خاص خود را دارد و نه تنها اختلاف میان شیعه و سنی را از میان برداشت بلکه به جهان کفر هم اعلام مبارزه علنی کرد. جهان اسلام از اتحاد آوری امام الهام گرفتند. این الهام گیری باعث پیروزی حزب اله لبنان در مقابل اسرائیل و پیروزی انقلاب مردم مسلمان افغانستان علیه استعمار شوروی سابق گردید.
استاد شهید مرتضی مطهّری در شرایطی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود در کتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر در تحلیل انقلاب ایران چنین نوشت: ریشه این نهضت را در جریانهای نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامی این جامعه باید جستوجو کرد. در نیم قرن اخیر جریانهایی رخ داده که بر ضد اهداف عالیه اسلامی و در جهت مخالف آرمانهای مصلحان صدساله اخیر بوده و هست و طبعاً نمی توانست برای همیشه از سوی جامعه بدون عکس العمل بماند. ایشان در ادامه این تحلیل، دوازده عنوان از اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی را برشمرده و سپس میافزاید: این امور و امثال آنها در طول نیم قرن وجدان مذهبی جامعه ما را جریحه دار ساخت و به صورت عقدههای مستعد انفجار درآورد. از سوی دیگر، جریانهایی در جهان رخ داد که چهره دروغین تبلیغات سیاسی دنیای لیبرال غربی و دنیای سوسیالیت شرقی را آشکار ساخت و امیدی را که طبقات روشن فکر به این دو قطب بسته بودند تبدیل به یأس کرد و از جانب سوم، در طول سی و اند سال گذشته، یعنی از سنبله/شهریور 1320 تاکنون، محققان و گویندگان و نویسندگان اسلامی توفیق یافتند که تا حدی چهره زیبا و جذّاب اسلام واقعی را به نسل معاصر بنمایانند.
شهید مطهری در این تلاش برای ریشه یابی انقلاب اسلامی به روشنی نقش زیربنایی اسلام در پیدایش انقلاب را اثبات مینماید؛ هم اسلام ستیزی رژیم پهلوی را با شمارش برخی مصادیق عملکردهای رژیم در مأموریت استعماری غربی انگلیسی و سپس امریکایی ضداسلامی یادآوری مینماید و هم جلوههای اسلام گرایی جامعه را آشکار میسازد. ایشان در راستای نشان دادن نقش اسلام ستیزی رژیم پهلوی در پیدایش انقلاب ایران، با به کار بردن تعبیرهای مترادف و تکرار یک موضوع در عبارات متفاوت، تلاش علمی درخور ستایشی را انجام داده است. تعبیرهای (تصادم با روح اسلامی)، (ضد اهداف عالیه اسلامی)، (مخالف آرمان مصلحان صدساله اخیر) و (جریحه دار ساختن وجدان مذهبی) چهار جمله با عبارات متفاوت است که برای روشن نمودن سمت وسو و جهت جریانهای نیم قرن اخیر در رژیم پهلوی به کار رفته است و همه یک واقعیت را بیان میکنند: اسلام ستیزی رژیم پهلوی. ایشان در بخش اسلام گرایی نیز اسلام گرایی روشن فکران و منشأ آن و نیز اسلام گرایی نسل معاصر و مبدأ آن را به درستی تبیین نموده است و با این تحلیل علمی و منطقی نقش اسلام گرایی جامعه در پیدایش و شکل گیری انقلاب اسلامی ایران را ترسیم مینماید.
دکتر علی شریعتی نیز در قوس/آذر 1351، یعنی شش سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در نامهای به پدر خویش به درستی انقلاب را تحلیل نموده و چنین نوشته است: بیشک نهضت اجتماعی فردای ما، نهضتی نه ماتریالیستی خواهد بود و نه ناسیونالیستی؛ نهضتی خواهد بود بر پایه اسلام بیدار مترقّی و حزبی با ایدئولوژی تشیع علوی. آنچه در این تحلیل بیان شده است نقش اصلی مکتب اسلام در انقلاب ایران میباشد. شریعتی در جایگاه یک جامعه شناس به درستی نقش ماتریالیسم، مارکسیسم و ناسیونالیسم را نفی کرده و برآیند تحولّات روزگار خویش را میفهمد و مکتب و مذهب را پایه نهضت اجتماعی میداند. در شرایطی که برخی از به اصطلاح جامعه شناسان با مشاهده پیروزی انقلاب دینی ایران باز هم نتوانسته اند نقش برجسته دین را در انقلاب ایران درک و بیان کنند.
دکتر ابراهیم الدسوغی دانشمند شرق شناس مصری و استاد دانشگاه در بررسی انقلاب ایران مینویسد: به هیچ وجه نمی توان تأثیر عظیم این انقلاب را بر ملل شرق به طور اعم و بر ملل اسلامی به طور اخصّ نادیده گرفت. این انقلاب تنها انقلاب در جهان معاصر است که بر اساس یک ایدئولوژی اسلامی پایه گذاری شده است و در رأس آن رهبری امام خمینی قرار داشت؛ مردی مذهبی در تبعید و جدای از پیروان و مقلّدانش. این مرد زجر کشیده موفق به رهبری یکی از مشهورترین انقلابهای عصر جدید گردید. با مطالعه شخصیت امام خمینی(قدس سره) میتوان روح اسلام واقعی را در شکل بکر و بدیع آن شناخت. پس از سپری شدن چهارده قرن از هجرت رسول اکرم(صلی ا... علیه وآله)کشوری از نو بر اساس مبانی اسلام تأسیس کرد که تمام نهادهای سیاسی و اجتماعی آن با اصول اسلام تعویض و از نو پایه گذاری شده است... لازمه انقلاب اسلحه نیست، بلکه نیروی ایمان و اتحاد مردم است. انقلاب ایران با گروه کوچکی از روحانیان و تعدادی از دانشجویان علوم دینی آغاز گردید و سپس توده مردم به آن پیوستند. سرانجام انقلاب ایران به مردم جهان ثابت کرد که به غیر از مارکسیسم، مکتب و نیروی انقلابی دیگری در جهان وجود دارد.
عباسعلی عمید زنجانی در خصوص عامل اصلی پیدایش انقلاب مینویسد: تنها عاملی که به عنوان علت اصلی و عامل اول میتوان از جریان انقلاب از تولد تا پیروزی آن استنباط نمود اعمال سیاست اسلام زدایی توسط شاه بود که ادامه رژیم خود را به منظور هر چه بیشتر جلب نمودن حمایت خارجی و تحکیم هرچه عمیقتر سلطنت و دیکتاتوری در داخل کشور را در گرو آن میدید.
پرفسور روژه گارودی اندیشمند مسلمان فرانسوی، انقلاب اسلامی ایران را مظهر رویارویی فرهنگ اسلامی با فرهنگ و تمدّن غربی و امریکایی ضداسلامی میداند و در تفسیر انقلاب ایران میگوید: من فکر میکنم که انقلاب ایران یکی از مهم ترین جهشهای تاریخ بشریت است؛ چرا که انقلابی صرفاً اقتصادی نبوده و انگیزههای اقتصادی و مقابله و مخالفت با طبقه برجسته هدف نهایی این انقلاب نبوده است. این انقلاب حتی یک انقلاب صرفاً سیاسی نبوده است که بر ضد یک قدرت استبدادی حرکتی صورت گرفته باشد. این انقلاب در حقیقت یک نوع مخالفت و رویارویی با یک تمدّن تمدّنی که ما آن را غربی یا تمدن امریکایی مینامیم بوده است؛ تمدّن و فرهنگی که از سوی سردمداران رژیم حاکمی که خود از اربابان غربی دستور میگرفتند و با زور و ارعاب به ملت ایران تحمیل میشد و نه تنها با فرهنگ ایرانی که از قدیمی ترین و شفّاف ترین و غنی ترین فرهنگهاست، بلکه با فرهنگ و ایمان اسلامی و عصاره اساسی اسلام که همانا شیوه صحیح زندگی و اصول اساسی حیات بود در تضاد قرار داشت.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3297