از نزدیک به دو هفته به اینسو جنگ اسرائیل و فلسطین سرخط خبرهای رسانهها است. حمله حماس به اسرائیل سپس حملات متعدد و پیهم اسرائیل به نوار غزه واکنشهای بسیاری را به همراه داشت. از شهروندان عادی کشورهای مختلف گرفته تا سران کشورها همه به این موضوع واکنش نشان دادند.
با مرور رویدادهای دو هفته گذشته در نوار غزه با وضاحت میتوان دید که روزانه رقم بزرگی از مردم ملکی کشته میشوند و با این حال ایالات متحده و متحدین اروپایی از حملات اسرائیل حمایت میکند؛ در همین حال ایران، چین و روسیه حملات حماس بالای اسرائیل را محکوم نکرده و چین و روسیه بر برپایی آتش بس پافشاری دارند. روسیه در پیشنویس قطعنامه پیشنهادیاش به شورای امنیت سازمان ملل متحد، کشتار غیرنظامان در نوار غزه را محکوم کرده و خواستار آتش بس شده بود که ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و جاپان به این پیشنویس رای منفی دادند.
بار دیگر به راحتی جای پای ایالات متحده در نوار غزه به چشم میخورد. ایالات متحده درست همانند تمامی جنگهایی که در سالیان پسین آغاز کرده است و یا در انجام آن سهم داشته است؛ در این نزاع بزرگ هم در کنار اسرائیل ایستاده و از کشته شدن کودکان، زنان و مردمان ملکی در فلسطین حمایت میکند.
عراق، سوریه، افغانستان، اوکراین و حالا فلسطین قربانی سیاستهای خودخواهانه ایالات متحده شده اند. کافی است مروری به رویدادهای مرتبط به این چند کشور کنیم تا بدانیم این سیاست ایالات متحده چه فاجعهای به بار آورده است.
ایالات متحده با برپایی جنگها در دو دهه گذشته الی اکنون؛ به بهانههای مختلف، هزاران انسان را در عراق، افغانستان و سوریه به کام مرگ کشانید، بدون اینکه آنچه را خود دلیل دخالتاش در این جنگها میدانست دست یابد. چنانچه "دونالد رامسفلد" وزیر دفاع سابق ایالت متحده در کتاب «دانستهها و ندانستهها» در مورد جنگ عراق چنین میگوید: «اطلاعات استخباراتی در مورد داشتن سلاح کشتار جمعی توسط رژیم صدام حسین که به اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ همراه شد، نادرست بود.»
نبرد فلسطین و اسرائیل در حالی آغاز شده است که؛ نزدیک به دو سال از آغاز جنگ اوکراین میگذرد؛ جنگی که ایالات متحده آن را آغاز کرد. اگر ریشههای این جنگ را جستجو کنیم و حداقل مطالعه رویدادهای مرتبط ما را به عامل اصلی جنگ که همانا ایالات متحده است، میرساند.
در مورد نقش ایالت متحده در جنگ اوکراین؛ به برجستهترین نکتهای که بر میخوریم گسترش ناتو تا لبههای مرز روسیه است. ناتو در سال ۱۹۹۹ جمهوری چک، لهستان و مجارستان را به این پیمان ملحق کرد و این فرایند را در سال ۲۰۰۴ توسعه داد که بلغارستان، استونی، لتونی، لیوانی، رومانی، اسلوواکی و اسلوانی نیز به ناتو پیوستند.گسترش ناتو تا لب مرز روسیه، یکی از مهمترین خط قرمزهای روسیه بود که غرب آن را نادیده گرفت.
نکته جالب توجه نقش ایالت متحده در امور اوکراین؛ حضور برخی مقامهای ارشد امریکایی «سناتور جان مک کین» و «ویکتوریا نولاند» دستیار وزیر امور خارجه امریکا و «کاترین اشتون» مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا از جمله مقامهای غربی حاضر در تظاهرات سال ۲۰۱۳ در اوکراین هم بود.
زمانی که در سال ۲۰۱۴ یانوکوویچ از قدرت برکنار شد و کمی بعد روسیه به کریمیه وارد شد و خاک کریمیه را به روسیه ضمیمه کرد. جنگ در شرق اوکراین میان جدایی طلبان و ارتش اوکراین و گردان راست افراطی «آزوف» آغاز شد.
جان مرشایمر تحلیلگر برجسته نظریه واقعگرایی در سال ۲۰۱۴ پس از اقدام روسیه به الحاق کریمیه در یادداشتی با عنوان «چرا بحران اوکراین تقصیر غرب است؟» نوشته بود: غرب میخواهد بگوید علت بروز بحران اوکراین، تجاوز روسیه است؛ اما واقعیت اینکه، امریکا و متحدان اروپاییاش مسئول اصلی بحران اوکراین هستند. وی گفته:«ریشه اصلی مشکل، گسترش ناتوست؛ عامل اصلی یک استراتژی وسیعتر برای خارجکردن کامل اوکراین از مدار روسیه و ادغام آن با غرب است.»
ایالات متحده پس از نزدیک به دو سال از آغاز جنگ اوکراین حالا آتش جنگی که فلسطینیان آنرا «طوفان القصی» و اسرائیل «پایان حماس» نامگذاری کردهاند؛ را هر روز با حمایت از اسرائیل بیشتر میکند.
با اینکه ریشه منازعات میان اسرائیل و فلسطین به قرن ۱۸بر میگردد؛ اما جنگ ماه اکتوبر میان اسرائیل و حماس/ فلسطین بدون شک یکی از بدترین جنگها پس از جنگ جهانی دوم است. در این جنگ هر دو طرف مرتکب جنایات عظیم بشری شده اند که اگر این جنگ خاتمه هم یابد، زخم و دردی که در این جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه به ویژه به مردم فلسطین وارد کرده اند، تا چندین نسل باقی خواهد ماند.
اگر سال ۱۹۹۱ را منبع تحول کنونی در خاور میانه قلمداد کنیم؛ زمانی که ایالات متحده به عنوان قدرت خارجی در امور خاورمیانه ظاهر شد؛ شروع به تلاش برای ایجاد نظم منطقهای کرد، به گونهای که در خدمت منافع آن کشور باشد. با آنکه نتوانست، نظمی برپا کند، تمام منطقه را در بحران فرو نشاند؛ بحرانی که دامنگیر همهای دنیا شده، حتا خود ایالات متحده و متحدانش را نیز در قهر «ژئواستراتژیک» فرو کرده است.
زمانی که ایالت متحده به بهانه ساخت سلاح کشتار جمعی به عراق حمله کرد؛ 600000 انسان را کشت و نه میلیون انسان را سردرگم ساخت. دو میلیون عراقی مهاجرت کرد و ۱.۹ میلیون دیگر در داخل عراق آواره شد. در اخیر هم طبق گفته وزیر دفاع وقت دونالد رامسفلد؛ ادعایی که بر اساس آن عراق «سلاح کشتار جمعی» داشت را ناشی از اطلاعات نادرست قلمداد کرده و آن را اشتباه خواند.
هر چند در مقالهای زیر عنوان «جنایت جنگی در افغانستان؛ مسألهای که هنوز حل نشده است» تلفات انسانی ناشی از حمله ایالت متحده در افغانستان را به وضوح بیان کردهام؛ اما ناگفته نماند که در اثر حملهای ایالات متحده بر افغانستان، بیش از ۱۵۰ هزار شهروند افغانستان کشته شد و هزاران کودک و زن بیسرپناه شدند.
جنگ اسرائیل و فلسطین در حالی از سر گرفته شده است که ایالات متحده در توافق ناروی بر حفظ صلح میان فلسطین و اسرائیل تعهد سپرده بود. ایالات متحده با پذیرفتن این مسوولیت؛ نظارت بر این روند را در انحصار خود در آورد و با ساده نگری به این موضوع، بار دیگر نوار غزه به نقطه منازعه مبدل شد و روزانه شمار زیادی از مردم در آن کشته میشوند.
ایالات متحده در حال حاضر جنگ در اوکراین و فلسطین را رهبری میکند؛ اما مدیریت دو نبرد همزمان و در دو جبهه جدا از عواقبی که برای ایالات متحده امریکا خواهد داشت؛ تمام جهان را متاثر میسازد. همین اکنون نیز با آغاز بحران در فلسطین، اوکراین به حاشیه کشانیده شده است و ایالات متحده بر فلسطین تمرکز کرده است.
سیاستهای تک تازانه ایالات متحده در راه اندازی و مدیریت جنگها برای به دست آوردن اهداف این کشور سبب شده است، کشورهای درگیر جنگ سالیان متمادی در نبرد بمانند، قربانی بدهند، در اسارت باشند و در نهایت شاهد ویران شدن کشوری باشند که سرپناه شان است.
نبرد اوکراین، ایالات متحده را در مقابل روسیه قرار داده است؛ کشوری که حاضر نیست به هیچ قیمتی مرزهایش را در اختیار ناتو و ایالات متحده قرار دهد و امنیتش را به خطر مواجه کند. ایالات متحده نیز نمیتواند مدت طولانی به این نبرد ادامه دهد؛ در نهایت اوکراین را نیز همانند افغانستان ترک خواهد کرد. این اوکراین است که متضرر خواهد شد؛ جوانانی که کشته شدند، کشوری که ویران شد و مردمی که آواره شدند. در فلسطین نیز روزانه مردم قربانی میشوند و ایالات متحده با نادیده گرفتن جنایات جنگی که در نوار غزه رخ میدهد از اسرائیل حمایت میکند.
در نبرد اوکراین، کشورهای جهان نیز در یکی از دو جبهه قرار گرفته اند، کسانی که از روسیه حمایت میکنند و کسانی که اتحادشان با ایالات متحده را سودمند میدانند. همین گونه در نبرد موجود میان اسرائیل و فلسطین نیز دو جبهه ایجاد شده است: کسانی که از اسرائیل حمایت میکنند و کسانی که در جهت مخالف اسرائیل قرار دارند و در مخالفت شدید با اقدامات اسرائیل در نوار غزه قرار دارند. واکنش کشورهای جنوب جهانی به بمباران نوار غزه توسط اسرائیل به صراحت نشان دهنده این موضوع است. کارشناسان سیاسی نیز به این باورند که ایالات متحده در نبرد برای جنوب جهان شکست خورده است. چین، کشورهای افریقایی، کشورهای امریکای لاتین، اندونیزیا و تمامی کشورهای اسلامی دیگر به ادعای ایالات متحده در مورد رعایت حقوق بشر، باور ندارند. بلنکین وزیر خارجه ایالات متحده تمام شب را برای دیدن شهزاده سعودی منتظر ماند؛ مقامات سایر کشورها نیز از دیدار با وزیر خارجه ایالات متحده خودداری کردند و در تمامی کشورهای غیراسلامی نیز تظاهرات گسترده علیه اقدامات اسرائیل در نوار غزه و حمایت ایالات متحده و غرب از اسرائیل راه اندازی شد.
این جنگ علاوه بر اختلافات سیاسی؛ اختلافات مذهبی شدید میان مسلمانان و یهودان ایجاد کرده است. حمله اسرائیل به بیمارستان الاهلی در نوار غزه که مقامات فلسطینی آن را جنایت علیه بشریت خواندند؛ حاکی از آن است که اسرائیل با حمایت ایالات متحده از هیچ اقدامی برای نابودی از جمله غیرنظامیان دریغ نمیکند. از سویی هم نواز غزه توسط اسرائیل مسدود شده است و امکان رسیدن غذا، آب و امکانات صحی وجود ندارد.
همه ای موارد سبب شده است که مسلمانان در سراسر جهان واکنش شدید نشان دهند؛ معترضان در ترکیه به سفارت اسرائیل در استانبول یورش بردند؛ در بیروت نیز به سفارت ایالات متحده حمله شد و در عمان معترضان تلاش کردند تا دفتر دیپلوماتیک اسرائیل را به آتش بکشند. همهای این موارد نشان دهنده خشم مسلمانانی است که از سیاستهای ایالات متحده به تنگ آمده اند و اقدامات اسرائیل خشم شان را بر انگیخته است.
این دو جنگ، جهان را در وضعیت نا به سامان قرار داده است. با اینکه تمامی کشورها متعهد به ایجاد و حفظ صلح در سطح جهان هستند؛ اما این دو جنگ نشاندهنده این مورد است که هیچ کشوری در امنیت قرار ندارد. ایالات متحده با تطبیق سیاستهای خودخواهانهاش امنیت جهانی را به خطر مواجه کرده است؛ اتحاد و همبستگی کشورها را متزلزل کرده و اقتصاد جهانی را با بحران روبه رو کرده است.ایالات متحده همان گونه که عامل برپایی جنگها است؛ میتواند به این جنگها نقطه پایان بگذارد؛ اما با پایان یافتن جنگ، سلاحهای این کشور به فروش نخواهد رسید و اینجاست که تلاش میکند آتش جنگ همواره شعلهور باشد. اینکه پایان این دو جنگ چگونه خواهد بود زمان مشخص خواهد کرد؛ اما اثرات منفی این دو جنگ بالای تمامی کشورهای جهان قابل مشاهده است و با گذشت زمان به اثرات منفی آن افزوده خواهد شد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/28083