نویسنده:سمیه فروتن
در ادامه مقاله قبلی که به صبر پرداختیم یکی از اصلی ترین و مهمترین رکنهای صبور بودن را خودشناسی یافتیم در این مقاله به خودشناسی میپردازیم تا بتوانیم کم کم با راههای دیگر برای رسیدن به آرامش و صبر آشنا شویم.
در کتابهای علمی و مذهبی همیشه برای رسیدن به کمال از خودشناسی گفته شده حال سوال این است چرا خودشناسی ؟!
ضروری ترین شناخت برای انسان، شناخت او در زمینه بینش است. آگاهیهای بینشی خط سیر اساسی انسان در زندگی را به او میآموزد. اینكه از كجا آمده و به سوی چه مقصدی در حركت است. و اكنون باید برای فردای خود كه در پیش روی اواست، چه راهبردی داشته باشد.
حضرت علی (ع) در روایتی فرموده است: خدای رحمت كند كسی را كه بداند از كجا است و در كجا است و به سوی كجا است. (رحم ا... من عرف من این و فی این و الی این). اگر بر این سه سوال كه از مبدا، جهان و معاد است، دو سوال دیگر را نیز بیفزاییم؛ یعنی سوال از خود كه من كیستم وسوال از روش زندگی كه چگونه باید زندگی موفقیت آمیزی داشته باشم، در مجموع به پنج سوال میرسیم كه سوالهای اساسی، كلی و فلسفی زندگی انسان هستند، سوالهایی كه بیان گر بینش و آگاهی او نسبت به خود، مبدا هستی، جهان و زندگی، معاد و سرنوشت و دین هستند.
انسان در ابتدای زندگی خود در غفلت و بیخبری بسر میبرد و نیاز به چیزی دارد كه او را از خواب غفلت بیدار نماید. آگاهیهای بینشی كه همان آگاهیهای اساسی و فلسفی زندگی هستند، انسان را از خواب غفلت بیدار و او را در جهت رسیدن به اهداف آفرینشی و نهایی زندگی، به حركت در میآورد و این نکته آغازی است برای پیدا کردن خود و خودشناسی و نهایتان رسیدن به موفقیت.
اگر بر این باور برسیم که ما اشرف مخلوقات هستیم و آنچه بر روی زمین خلق شده برای ما است و همه پیامبران برای هدایت انسان در روی زمین انتخاب شدند و اینکه نهایتان همه علوم چه ریاضیات و نجوم و همه و همه برای خدمات به خلق است به راحتی میتوانیم بفهمیم که چرا خود شناسی مهم است و همیشه بدان تاکید شده است.
آدمی درباره (خود) از جنبههای متفاوتی میتواند شناخت و آگاهی به دست آورد:
- جای گاه انسان در مجموعه دستگاه خلقت؛
- ارزش وجودی و کرامتِ انسانی او؛
- استعدادهای رشد و بالندگی در مسیر کمال وجودی؛
- افکار، اندیشهها و احساسات گوناگون انسان؛
- عوامل تکامل معنوی و انحطاط اخلاقی و شناخت عیوب خویشتن؛
- شگفتیهای خلقت در اعضا و جوارح و اندام و دستگاههای بدن او؛
-... و بالأخره شناخت خود از جهت عملها، رفتارها، عادتها و اخلاق و نیز ارزیابی سیر زندگی و نهایتی که به آن خواهد رسید و فرجامی که برای او در سایه اعمالش رقم خواهد خورد.
در خودشناسی، این مسئله شایان توجه است که بدانیم ما سرنوشت از پیش تعیین شدهای نداریم که نتوانیم آن را عوض کنیم. ما با اراده و انتخاب، میتوانیم سر دو راهیهای خیر و شرّ و هدایت و ضلالت، راه نیک یا بد را برگزینیم و بدین گونه در خودمان تغییر مثبت یا منفی پدید آوریم.
به تعبیر شهید مطهری: (انسان در انسان شناسی اسلام و در جهان شناسی اسلام، یک مرغِ ساخته و پرداخته قبلی که در فضای عالم قدس پرواز میکرده، نبوده است که بعد در این عالم، در قفس آمده باشد و وظیفه اش این باشد که فقط زندان را بشکند؛ اسلام این را قبول ندارد....)
آن چه در مباحثی نظیر: کنترل خویشتن، محاسبه، مراقبه، نگهبانی از خطورات قلبی، مواظبت بر سلامت نیت و انگیزه، توبه و... مطرح است، زمینههای ایجاد تغییرات مثبت و مطلوب را در انسان نشان میدهد و با توجه به این میدانهاست که باید خود را مستعدّ تحول بشناسیم و در این راه بکوشیم، نه آن که استعدادهای خود را دفن کنیم و بال و پر پرواز خویش را قیچی نماییم و در جا بزنیم و پیش نرویم و همه ناملایمات را به گردن قسمت و تقدیر بگذاریم نه این خود ما هستیم که با باورهای نادرست و نداشتن شناخت از خود راه را گم کرده ایم.
در قرآن از امانتی عظیم یاد شده که انسان آن را به دوش کشیده است: (اِنّا عرضنا الأمانة...).
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
به مقتضای برخی تفاسیر، این امانت، همان تکلیف الهی و اراده و انتخاب گری انسان در پذیرش یا عدم قبول حق است. هدایت به خیر و شرّ و پیمودن راه نیک و بد برای انسان، مهیّاست. این خود اوست که کدام را برگزیند و البته هر چه را انتخاب کند، مسئول عواقب و فرجام آن نیز خواهد بود. کسی همچون (حرّ) که فرمانده لشکر هزار نفری سپاه کوفه بود و راه را بر امام حسین (ع) بست و مانع شد تا آن حضرت به سوی کوفه برود، در صبح عاشورا با یک (انتخاب شایسته) خود را از جبهه سیاه ستم رها ساخت و به جبهه نورانی حق رساند و شهید راه خدا گشت و نامی جاوید و عزّت ابدی یافت.
هر کس در زندگی میتواند (حرّ) باشد یا (حرّ) شود، به شرط آن که به جای گاه والای قدرت انتخاب گری خویش واقف باشد و خود را انسانی مختار بشناسد. همین انتخاب است که در سرنوشت افراد و جوامع، (تحولات) را رقم میزند و تغییرات اساسی ایجاد میکند.
به هر حال، انسان در قلمرو (خودشناسی) و توجه به استعدادهای خویش، علاوه بر دست یابی به معرفتهای مهم میتواند گامهای بلندی نیز در مسیر کمال بردارد. این است که شناخت خویش را از مهم ترین و مفیدترین شناختها میشناسیم و بر آن تأکید داریم و آن را مقدمه (خودسازی) میدانیم.
پایان این پژوهش را کلامی از استاد شهید مرتضی مطهری قرار میدهیم که مینویسد:
(انسان، نقشی فعالتر و مؤثّرتر و گستردهتر در ساختن آینده خویش دارد. نقش انسان، هم آگاهانه است، هم آزادانه؛ یعنی انسان هم به خود و محیط خود آگاه است، هم آن که با توجه به آینده، به حکم نیروی عقل و اراده، میتواند آزادانه آینده خویش را به هر شکل که خود بخواهد انتخاب کند. دایره ایفای نقش برای انسان نسبت به حیوان، بسی وسیعتر و گستردهتر است. گستردگی دایره سازندگی انسان نسبت به آینده اش، از سه ویژگی در انسان سرچشمه میگیرد: 1 - وسعت دایره بینش و آگاهی...؛ 2 - وسعت دامنه خواستها ؛ 3 - استعداد خودساختگی ویژهای که در انسان است و هیچ موجود دیگری در این جهت مانند او نیست... انسان، یگانه موجودی است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره او را به دست خودش داده است که هر طور میخواهد ترسیم کند.)
پس با قدرتی که خداوند در دست من و شما قرار داده چرا نباید به آنچه که میخواهیم برسیم و از اینکه میتوانیم بترسیم.
به خود بپردازم و با راز حقیقی زندگی که آرامش انسان است پی ببریم و با کمک از آن به خود جرات و قدرت حرکت و آرامش بدهیم و همه استعدادهای خود را پیدا کنیم
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2753