نویسند: نجمه الحسینی
مفاهیمی همانند سبك زندگی، عدالت، آزادی یا مشروعیت، مفاهیم پیچیدهای هستند كه نمیتوان آنها را با جملاتی ساده و بدون استفاده از مفاهیم واسطه تعریف كرد. این مفهوم از زمانی در کشور ما پر رنگ شده است که با حضور نیروهای خارجی و افزایش شبکههای خصوصی رسانه ای، تهاجم فرهنگی ضد اسلامی گسترش پیدا کرد. طی ماههای اخیر بحث تهاجم فرهنگی ضد اسلامی در کشور ما به دلیل حساسیتهای مردم نسبت به گسترش نفوذ فرهنگ غربی، بیشتر شده است.
واقعیت این است که دشمنان فرهنگ کشور ما نمیدانند که سبک زندگی مردم افغانستان اسلامی است و تغییر دادن این سبک به مزاج هیچ فرد این سرزمین مجاهد پرور خوش نمی آید. سبك زندگی اسلامی در کشور ما مسئلهای عمیق و ریشهای است. نباید بگذاریم عدهای دشمنان اسلام و فریب خوردگان داخلی بر سر عقاید مردم با دشمنان فرهنگ این سرزمین به پای میز معامله بنشینند.
متأسفانه از جمله مشکلاتی که ما در زمینه سبک زندگی داریم و نمودهای آن را در زندگی روزمره خود و گوشه و کنار جامعه خود مشاهده میکنیم التقاطی بودن زندگی ما است که مجموعهای از تفکرات اومانیستی و لیبرالیستی و اسلامی در آن دیده میشود. و این امر بیشتر در بعضی اصحاب رسانه دیده میشود. ما باید در وهله اول دیدگاه انسان شناسی اومانیستی را كنار بگذاریم و با استفاده از انسانشناسی الهی، شیوه زندگی اسلامی را در اعمال مان تبیین كنیم. بنابراین باید برای پالایش آن اقدام كنیم.
سئوالی که در ذهن بسیاری از مردم جامعه وجود دارد این است که چرا علی رغم مسلمان بودن مردم و حاکمیت اصول اسلامی بر کشور سبک زندگی ما منطبق بر فرهنگ و اصول اسلامی نیست و شاهد رگههایی از فرهنگ غربی و ناسازگار با فرهنگ اسلامی هستیم؟ این فاصله از چه ناشی شده و چرا ما نتوانسته ایم علی رغم برخورداری از یک فرهنگ غنی اسلامی سبگ زندگی متناسب با آن را تدوین و ترویج کنیم؟
متاسفانه شگردهای بکار گرفته شده در دستگاههای مختلف به منظور ارائه سبک زندگی صحیح در جامعه موفقیت آمیز و نتیجه بخش نبوده است. چنانچه سبک زندگی به روش اسلامی در جامعه توسط رسانهها و مسؤولان امور اعاده میشد، اکنون ما با مشکل این چنینی تهاجم فرهنگی ضد اسلامی مواجه نمی بودیم.
شواهد نشان میدهد که متأسفانه هم اکنون سبک زندگی اسلامی در لایههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بینالمللی و حتی علمی کشور، به چشم نمیخورد. ما در این زمینه دچار نوعی غرب زدگی شده ایم. کم کم سبک زندگی غربی در کشور رخنه کرده و جلوگیری از غرق شدن در این باتلاق مستلزم عزم ملی است. هم اکنون که سبک زندگی غربی در کشور رخنه کرده، به دنبال مقصر گشتن کار بیهودهای است و فقط باید در پی یافتن راهکارهای مفید و اثرگذار برای مقابله با آن بود.
بهتر است بدانیم که سبک زندگی نمادی از هویت هر جامعه و فرهنگی است که باید آن را حفظ کند. اینکه امروز بر سبک زندگی دینی تاکید میشود به همین دلیل است که هویت این ملت یک هویت دینی بر گرفته از اسلام است و سبک زندگی که خالی از ارزشهای دینی باشد سنخیتی با هویت آن ندارد. تفكیك سبك زندگی از اعتقادات و دین -به عبارتی سكولاریزه كردن سبك زندگی- مهمترین دستاورد نظام بوده كه مرزهای آن به جامعه امریكایی محدود نمیشود. با این منطق بوده كه (فرهنگ مهاجم) غرب خود را تبدیل به (فرهنگ غالب) كرده است. وقتی انسانهای بسیاری در خارج از مرزهای امریكا، امریكایی زندگی میكنند، ایالات متحده میتواند به عنوان عمق استراتژیك خود روی آنها حساب كند. موفقیتی كه امریكاییها نتوانستند با قدرت نظامی و سیاسی خود به آن دست یابند، با امریكایی كردن زندگی بسیاری از مردمان جهان برایشان فراهم آمده است. جوزف نای، نظریهپرداز (قدرت نرم) معتقد است كه امریكا در دیپلوماسی عمومی خود با دو بازوی رسانهای و آموزشی، رؤیاها و انتخابهای جهانیان را میسازد. بنابراین چه ما به دنبال تمدنسازی باشیم و چه نباشیم، حداقل برای حفظ هویت خود باید روش زندگی متناسب با اعتقاداتمان را ارائه دهیم وگرنه امریكاییشدن سرنوشت ما هم خواهد بود.
سرمقاله شماره 84 روزنامۀ انصار
تاریخ: 1392/4/11
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/265