حاج قاسم، نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود. او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفه او در همه این سالیان بود. شهید سلیمانی، چهره بینالمللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. با رفتن او به حول و قوه الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد. خط جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است.
زندگینامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(ره)
حسن سلیمانی از روستاییان «قنات ملک» در شهرستان «رابر» استان کرمان در ٢٠ اسفند ١٣٣٥ صاحب پسری شد و نام او را «قاسم» گذاشت. قاسم ١٣ ساله بود که پس از پایان دبستان شهر رابر را ترک کرد و در ١٨سالگی پیمانکار سازمان آب کرمان شد. ورزشکار هم بود و کاراته کار می کرد و جزء مربیان پرورش اندام نیز بود.
دو سال به انقلاب مانده بود که با حجت الاسلام رضا کامیاب از اهالی شهر مشهد که در ماه های رمضان برای تبلیغ به کرمان می آمد، آشنا شد و به انقلابیون پیوست. رفاقتشان اما در هفتم مرداد ٦٠ که سازمان مجاهدین خلق کامیاب را ترور کرد، ناتمام ماند. البته این دوستی کوتاه مدت باعث می شود که قاسم را با روحانی ای از مشهد به نام آیت الله سیدعلی خامنه ای آشنا کند که تا امروز ادامه دارد.
انقلاب که پیروز شد، هم زمان با کار، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» کرمان درآمد. خودش گفته باید برای انقلاب فعالیت می کردیم، پس وارد سپاه شدم. سلیمانی به مرور فرمانده پادگان قدس سپاه در کرمان شد. شهریور ٥٩ که جنگ ایران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه کرمان آموزش می دهد و به جبهه های جنوب می فرستد. خودش هم به همراه یک گروهان به سوسنگرد می رود تا جلوی پیشروی دشمن را در جبهه «مالکیه» بگیرد. همین آغاز راهی است که باعث می شود قاسم سلیمانی در اکثر عملیات های نظامی هشت سال دفاع مقدس مانند «عملیات والفجر ٨» که منجر به فتح «فاو» شد، کربلای ٤، کربلای ٥ و تک شلمچه، حضور مؤثر داشته باشد.↓
سیره عملی شهید
سردار سپهبد شهید سلیمانی، نمونه عینی انسان مؤمن به خدا بود که تمام ویژگی های مؤمن را می توان در او یافت. داشتن زندگی هدفمند، خشوع در نماز، امانتدار، وفادار به پیمان، توکل به خدا، پناه دادن به دیگران و یاری کردن مردان خدا، پاکدستی و اطاعت از خدا و رسول و نپذیرفتن ولایت کافران، جهاد با مال و جان، در برابر کافران سخت و در برابر یکدیگر مهربان و حکم کردن به عدالت را می توان در جزء به جزء زندگی این شهید عزیز مشاهده کرد.
شهید حاج قاسم سلیمانی انسان وارسته و زاهد پیشه ای بود که هیچ گاه به دنبال پست و مقام های دنیوی نبود و اگرچه می توانست با استفاده از موقعیت و جایگاه خود امکانات رفاهی فراوانی را برای خود و خانواده اش فراهم کند، اما ساده زیستی و نزدیک بودن به عامه مردم را برگزید. سردار سلیمانی، انسانی از دنیا بریده و آخرت گرا بود. حضور پیوسته و مداوم او در میدان جهاد و شهادت حاکی از این است که وی از دنیا دل کنده بود و تعلقی به دنیا و آنچه در آن وجود دارد، نداشت و خود را برای حضور در محضر پروردگار از طریق شهادت آماده کرده بود.↓
زوزه گرگ ها
روزنامه واشنگتن تایمز: قاسم سلیمانی و نیروهای وی پول های زیادی را درمنطقه خرج کرده و توانسته است اعتبار خاصی را درمیان مقامات منطقه نیز کسب کند. بسیاری از تحلیل گران مخالف ایران، بر این باور هستند که زمان آن رسیده است که آمریکا از هدیه دادن به ایران صرف نظر کند و در مقابل ایران بایستد. ترامپ باید با صراحت کامل سپاه ایران و همچنین سپاه قدس را در لیست بین المللی سازمان های تروریستی قرار دهد و آمریکا باید قدم های بیشتری را علیه خود شخص قاسم سلیمانی بردارد و او را تا می داند محدود کند.
این روزنامه در پایان نوشت: به طور کل باید گفت جرم قاسم سلیمانی خیلی زیاد است، بعد از بن لادن، خون های زیادی از آمریکایی ها بدست او ریخته شده است و اکنون وقت آن رسیده است که او را مورد هدف قرار دهیم.↓
در آغوش شهادت
پنج شنبه(۹۸/۱۰/۱۲) ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش می گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاج قاسم با لبخند گفت؛
می ترسین شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هر کسی حرفی زد
شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه ست!
حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده شمرده گفت:
میوه وقتی می رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می شه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد؛ اینم رسیده ست، اینم رسیده ست...
ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.↓
یوم اللهِ حضور
حضور ده ها میلیونی ملت ایران و سایر ملل مسلمان در بدرقه چهره برجسته و بین المللی جریان مقاومت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از جمله رویدادهای بی نظیر ملی و فراملی بوده است. رُخدادی که حضرت آیت الله خامنه ای از آن تحت عنوان «بزرگ ترین بدرقه جهان» یاد کردند.
ما بعد از رحلت حضرت امام رحمه اللّه علیه و آن تشییع بیش از ده میلیون نفری، بار دیگر شاهد حضور چند ده میلیونی مردم در سرتاسر ایران به خصوص در شهرهای مختلفی چون تهران، مشهد، قم و کرمان بودیم. این قالب یک قالب منحصر به فردی بود.
خون پربرکت
در پرتو شهادت سردار سلیمانی، پرچم اسلام و مقاومت اسلامی برافراشته تر گردید؛ خون شهید سلیمانی و هم رزمانش، عزّت اسلام و تشیع، و ارزش زندگی جهادی برای خدا را با صدایی بلند فریاد زد؛ شهادت او عزّتی مضاعف به مقاومت اسلامی در داخل ایران و بیرون از ایران بخشید؛ خون او تمام مردم دنیا را بیدار کرد و رستاخیزی عظیم پدید آورد و گویا خون تازه ای به پیکر امت اسلامی و سایر آزادی خواهان جهان تزریق نمود؛ شهادت سردار سلیمانی، باعث رشد میلیون ها سلیمانی در دنیا شد؛ شهادت مظلومانۀ او موجب رسواییِ آمریکا و آشکارشدنِ چهرۀ پلید دولت های استکباری گردید و معلوم شد مذاکره و سازش با کدخدا، غیرعاقلانه و حماقت است. ازاین رو شهادت سردار سلیمانی، یک رفراندوم و رأی عمومی برای مقاومت اسلامی به جای مذاکره با دشمنان اسلام در منطقه بود.
آنچه از همۀ اینها مهم تر است، آنکه؛ شهادت شکوهمندانۀ سردار سلیمانی(رحمه الله)، آغازی بر فتوحات عزتمندانۀ جبهۀ مقاومت اسلامی در سراسر دنیا است. سالیان طولانی است که دولت های شیطانی برای کسب منافع خود و بلعیدن ذخایر زیرزمینی (نفت و گاز) کشورها بر سرنوشت ملت های مظلوم منطقۀ آسیای مرکزی (خاورمیانه) و سایر مناطق جهان حکومت دارند. با توجّه به حوادثی که پس از شهادت این فرماندۀ شجاع در کشورهای مختلف رخ داد، می توان احتمال قوی داد که شهادت سردار سلیمانی، آغازی بر سقوط حکومت های شیطانی در منطقه خواهد بود.↓
بهره ای از سخن و کلام شهید
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.↓
مکتب سلیمانی
او به «جهاد» بسیار فراتر از یک موضوع فقهی و یک فریضه می نگریست. از نظر او، جبهه یک مکتب بود و رزمندگان در آن پیامگیران و پیام دهندگانی بودند که سخن و عملشان از اوج معارف دینی و انسانی آنان حکایت داشت. او معتقد بود جبهه تجلیگاه اسلام ناب در همه ابعاد آن و به خصوص دو بعد اعتقادی و عرفانی بود و خداوند متعال با عنایت خاص خود، رزمندگان اسلام را چنان از سرچشمه سیراب کرد که به اوج نورانیت رسیدند و حجاب ها را کنار زدند.
از نظر سردار سلیمانی، جبهه بصیرت دینی ای را پدید آورد که سبب کم شدن خطاهای رزمندگان شد. شهید سلیمانی در این باره خاطرات زیادی از شهیدان داشت و با ذکر این خاطرات معتقد بود آنچه از «عنایات خاصه» الهی در جبهه ها یافت می شد، نوعاً در جاهای دیگر قابل دسترسی نبود و یا به موارد بسیار خاصی محدود شده بود و جنبه فراگیر پیدا نمی کرد.
شهید سلیمانی اصولاً جریان جبهه را یک جریان الهی می دانست و معتقد بود آنان که به این وادی گام نهادند، به پای خود نیامدند، بلکه برگزیده شدند. او معتقد بود اینها فقط برای شرکت در جهاد و مقابله با دشمنان برگزیده نشدند، بلکه آمدند تا جهان جدیدی بسازند؛ جهانی که در آن انسان، انسان دیگری است و مناسبات میان انسان ها، مناسبات دیگری هستند. بر این اساس او می گفت آنچه بر زبان رزمندگان و به خصوص آنان که بعداً به شهادت رسیدند، جاری شد، نوعی از «الهام الهی» بود.↓
در سایه سار هنر و ادب
در کربلای عشق همیشه حبیب بود
اصلاً اگر شهید نمی شد عجیب بود
اهل زمین نبود، هوایی یار بود
پرواز کرد و رفت، دلش بی شکیب بود
سجاده شاهد است، برای شهادتش
کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود
با دشمنان چو صخره و با دوستان چو گل
لبخند او طراوت یک باغ سیب بود
با یک نگاه روشنش آرام می شدیم
در چشم او بشارت فتحی قریب بود
هرگز نمی شود که شهیدانه زیست و
از نعمت شهید شدن بی نصیب بود
ما پیرو توایم و اجازه نمی دهیم
تاریخ، بعد تو بنویسد:«غریب بود»
(پایگاه اینترنتی ضیاءالصالحین؛ شاعر: امیرحسن بزرگی متین)
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/25491
تگ ها: