امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه طی هفتههای گذشته با دفاع تمامقد از اهانتکنندگان به ساحت پیامبر اسلام (ص)، خشم مسلمانان سراسر جهان را برانگیخت.
گرچه او تلاش کرد با یک عقبنشینی نیمبند از اظهارات قبلی خود، اوضاع را کمی کنترل کند اما حرفها و رفتار او در خاطر جمعیت میلیاردی مسلمانان جهان باقی خواهد ماند.
این اتفاق نشان داد که رئیس جمهوری فرانسه نهتنها عقل سیاسی و ادب فرهنگی ندارد، بلکه حتی با آرای اندیشمندان غربی هم ناآشناست.
برای آشنایی بیشتر آقای مکرون، جملاتی از برجستهترین و مشهورترین اندیشمندان و نویسندگان اروپایی در وصف پیامبر رحمت را در اینجا ذکر میکنیم؛ شاید به دست رئیس جمهوری فرانسه برسد:
گوته
این شاعر پرآوازه آلمانی، قطعهشعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اکرم سروده است. شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار میدهد. پایان شعر با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان ازلی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر (ص) همراه است.
در بخشی از این شعر میخوانیم:
«بنگر بدان چشمه
همان که از کوهساران میجوشد
چه با طراوت و شاد
و میتراود به سان چشمان ستارگان آنگاه که میدرخشند
و با ورودی پیشواگونه و راهبر
همه چشمهها را که برادر اویند
با خویش همراه میسازد
و در آن پایین اعماق درّه
در مقدم این رود، گلها میرویند
و سبزهها از نفسش حیات مییابند...».
جرج برنارد شاو
این نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و فعّال سیاسی سوسیالیست ایرلندیتبار درباره پیامبر اکرم (ص) میگوید: «او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید میشد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده میکرد. او عالیترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایهگذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزشهای او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال ۵۷۰ بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه ۲۳ سال از پیامبریاش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاعهای قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بیقانونی به زندگی نظاممند و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام یا پس از او نشناخته است.»
آلفونس دو لامارتین
این مورخ، نویسنده و سیاستمدار فرانسوی میگوید: «اگر بزرگی هدف، کمبودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفتانگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگمردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نامآورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانرواییها را ایجاد کردهاند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهادهاند، چیزی نیست، باید گفت چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو میپاشد، ایجاد نکردهاند. این مرد نه فقط ارتشها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها، بلکه میلیونها نفر یعنی یکسوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشهها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پیروزی، بلندهمتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بینهایت او، زمزمههای سرّی او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجراییکردن امور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقهمند و پدری با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبههای مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوعدوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود».
کارن آرمسترانگ
این نویسنده سرشناس انگلیسی پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۲ در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروشترین کتابهای سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است: «بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیمبودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد مرد جهاد بود ولی یک صلحطلب واقعی هم بود زیرا جان و اعتقاد نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیرهسر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهمتری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».
و دیگران ...
ویل دورانت: محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.
کارل مارکس: حقیقت انکارناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.
الکساندر دوما: محمد، معجزه شرق بود زیرا دینش دارای آموزههای بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.
آلفرد گیوم: محمد، یکی از عظیمترین شخصیتهای تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود.
لئو تولستوی: شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.
واشنگتن ایرونیگ: او سریعالانتقال و دارای حافظه قوی، دیدی بلند و استعدادی سرشار بود.
ژان ژاک روسو: محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد.
-----------------------------------------------------------
منابع:
۱. محمد در اروپا، مینو صمیمی، مترجم: عباس مهرپویا، انتشارات مؤسسه اطلاعات.
۲. پیامبر اعظم (ص) در آیینه گفتار اندیشمندان غیر مسلمان، محمدکاظم جعفرزاده فیروزآبادی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما.
۳. ویژهنامه پیامبر اعظم (ص)، مؤسسه فرهنگی قدس، مهدی نصیری، ص ۶۱.
۴. ماهنامه سیاحت غرب، ش ۳۸، پیامبر اعظم از نگاه متفکران غربی، حسین پاشا.
۵. زندگینامه پیامبر اسلام، کارن آرمسترانگ، مترجم: کیانوش حشمتی، انتشارات حکمت
۶. پایگاه اطلاعرسانی حوزه
انتهای پیام
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/21046
تگ ها: