شاید نزدیک ترین تحلیل به نگرش طالبان به مذاکرات بین الافغانی این است که از منظر این گروه، این مذاکرات، صرفا به معنای حاکم کردن اندیشه طالبان بر طرف مقابل و انتقال قدرت به این گروه باشد و در این شرایط دستیابی به قدرت از طریق روش های دموکراتیک و یا سهیم شدن با سایر رقبا، محلی از اعراب نخواهد داشت. اما طالبان برای رسیدن به آرمان های مورد نظر خود پیش زمینه ها و شرایطی را ترسیم کرده اند که لازم است مورد بحث وتأمل قرار گیرد.
شاید نزدیک ترین تحلیل به نگرش طالبان به مذاکرات بین الافغانی این است که از منظر این گروه، این مذاکرات، صرفا به معنای حاکم کردن اندیشه طالبان بر طرف مقابل و انتقال قدرت به این گروه باشد و در این شرایط دستیابی به قدرت از طریق روش های دموکراتیک و یا سهیم شدن با سایر رقبا، محلی از اعراب نخواهد داشت. اما طالبان برای رسیدن به آرمان های مورد نظر خود پیش زمینه ها و شرایطی را ترسیم کرده اند که لازم است مورد بحث وتأمل قرار گیرد.
تحقق اهداف طالبان در گرو کدام پیش شرط !؟
طالبان امکان تحقق و شکل گیری "امارت اسلامی" در افغانستان امروز را، امری بعید و دور از انتظار نمی داند. اما مواضع این گروه نشان می دهد که دستیابی به چنین آرمانی، زمینه ها و شرایطی را می طلبد که مهم ترین آن عدم تهدید علیه امنیت و خطوط قرمز امریکاست!
این نگرش را می توان از بیانیه ها و مواضع اخیر طالبان به خوبی مشاهده کرد. در توافق دوحه و مجموعه مواضع اخیر طالبان و نیز بیانیه های ملاهبت الله آخوندزاده، این گروه ضمن آن که در بسیاری از موارد از پیاده سازی نظام مورد نظر خود در افغانستان دفاع می کند و در مقابل، دولت کنونی این کشور را به باد انتقاد می گیرد، همواره به غیر تهدیدآمیز بودن خود برای سایر کشورها تاکید دارد. این مورد به صراحت در بیانیه های اخیر این گروه مشاهد می شود.
بنابراین فارغ از درستی و یا نادرستی و واقع بینانه و یا غیرواقع بینانه بودن این نگرش طالبان، بسیاری از اعضای این گروه به این نتیجه و تحلیل رسیده اند که تا زمانی که امنیت وجودی بازیگران خارجی مورد تهدید قرار نگیرد، تشکیل نظام مورد نظر و حتی حذف سایر رقبا امری قابل تحقق است. طالبان به دنبال اثبات این مدعا هستند که توان مدیریت اوضاع افغانستان را خواهند داشت تا حوادثی همانند ۱۱ سپتامبر توسط القاعده و یا رویدادهایی که برای سایر بازیگران تهدید امنیتی محسوب می شود تکرار نگردد. بنابراین این گروه پیش از هر چیز، بقا و نیز عدم تهدید امنیتی علیه سایر بازیگران از خاک افغانستان را شرط اساسی برای تشکیل حکومت مورد نظر خود قلمداد می کند. نگرش و نگاه طالبان به دولت افغانستان نیز وابسته به بازیگران خارجی همچون ایالات متحده امریکاست. در واقع طالبان به این اعتقاد رسیده اند که پس از توافق دوحه و احتمال خروج نیروهای امریکایی از خاک افغانستان، هیچ مانعی روبروی آن ها نیست و در واقع مذاکرات بین الافغانی نیز صرفا سازوکاری برای انتقال قدرت می باشد! این گروه، دولت کنونی افغانستان را همانند دولت داکتر محمد نجیب الله، ساخته و پرداخته سایر بازیگران و قدرت های خارجی می داند و بنابراین از تقسیم قدرت و نیز دادن سهمی از قدرت به سایر رقبا دوری می کند. مذاکرات دوحه شاید مهم ترین و سرنوشت ساز ترین مذاکرات به منظور رسیدن به توافقی برای عمر و حیات سیاسی گروه طالبان باشد و در واقع از آن زمان تاکنون این گروه در طی توافقی نانوشته با ایالات متحده امریکا فشار به دولت کنونی افغانستان را ادامه می دهد بدون آنکه به مواضع ایالات متحده آسیبی وارد سازد. گروه طالبان به این نتیجه رسیده است که احتمالا مسئله امریکا دیگر حفظ دولت کنونی افغانستان و حتی مسائلی همچون حقوق بشر و یا سایر موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیست بلکه تا زمانی که تهدیدی از سوی خاک افغانستان علیه منافع ایالات متحده امریکا بوجود نیاید و یا آن که افغانستان به عنوان زمین بازیگرانی همچون چین و یا روسیه تبدیل نشود، تشکیل "امارت اسلامی" از منظر امریکا تهدید جدی و حیاتی محسوب نمی شود. البته این موضوع که طالبان تا چه میزان در تحقق اهداف فوق موفق عمل خواهند کرد و یا آن که شکل گیری چنین شرایطی در این برهه زمانی امکان پذیر خواهد بود و یا نه، موضوعی است که نیاز به بررسی جداگانه دارد ولی در حال حاضر نگرش طالبان نسبت به حوادث پیش رو و نیز نگاهی که به مذاکرات بین الافغانی و حیات سیاسی سایر رقبا دارد موضوعی است که نیازمند تامل جدی می باشد. بی شک در صورت وجود نگرش های مطرح شده از سوی گروه طالبان، مذاکرات بین الافغانی تاثیری در روندها و بهبودی اوضاع افغانستان نخواهد داشت و دو طرف بر سر "هیچ" با یکدیگر مذاکره خواهند کرد.
منبع: مرکز مطالعات افغانستان
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/19798
تگ ها: