گفتگوهای امریکا و طالبان و توافق دو طرف در دوحه قطر، بهانه مناسبی را برای رسانه ها و نهادهای پژوهشی از جمله موسسه "رومی" فراهم کرده است تا بار دیگر به مساله افغانستان پرداخته و تحولات این کشور را بعد از دو دهه بررسی نمایند.
گفتگوهای امریکا و طالبان و توافق دو طرف در دوحه قطر، بهانه مناسبی را برای رسانه ها و نهادهای پژوهشی غربی از جمله موسسه "رومی" فراهم کرده است تا بار دیگر به مساله افغانستان پرداخته و تحولات این کشور را بعد از دو دهه بررسی نمایند. به رغم آمار و ارقامی که این نهادها در مورد میزان نگرش و موافقت یا مخالفت مردم افغانستان با چگونگی روند صلح این کشور مطرح می کنند شفافیت در مذاکرات صلح و مقابله با تروریسم مورد توجه جدی است.
تعریف امریکا از تروریسم و منافع امریکا در افغانستان
یکی ازچالشهای جامعه جهانی با امریکا، اختلاف در نوع تعریف و مصادیق تروریسم است. واشنگتن بر اساس منافع شوم خود در مناطق مختلف تروریسم را تعریف می کند واقدامات وعملکرد گروههای تروریستی و مورد حمایت سازمانهای اطلاعاتی این کشور از جمله "سیا " را نه تنها تروریستی نمی داند بلکه از آنها حمایت های مالی و لجستیکی می کند.
اخیرا برخی از کشورهای اروپایی نیز در حمایت از امریکا برمبنای تعریف وعملکرد کاخ سفید در برخورد با گروهها و سازمانهای آزادیبخش و ضد تروریستی عمل می کنند و آنها را تروریستی می خوانند .برهمین اساس از سال 2001 که امریکا به افغانستان حمله و این کشور را اشغال کرد نه تنها اراده ای برای مقابله با تروریستها از خود نشان نداد بلکه با سازماندهی مجدد، درصدد بازگرداندن آنها به قدرت نیزاست.
از اینرو ادعاهای مقابله با تروریسم امریکا در افغانستان به دلیل آنکه این گروهها مورد حمایت و تحت مدیریت سازمانهای اطلاعاتی امریکا عمل می کنند نتیجه بخش نبوده و مردم افغانستان با رشد و توسعه حوزه عملیات گروههای تروریستی در این کشورمواجه اند. با در نظر گرفتن این واقعیت که یکی از ابزارهای مهم امریکا برای پیشبرد برنامه های سیاسی و امنیتیش استفاده از گروههای تروریستی است می توان به چرایی واهی بودن ادعای های امریکا در مقابله با تروریسم در افغانستان پی برد.
اصولا، گروههای تروریستی برای ادامه حیات خود به چند عامل وابسته هستند: اول جغرافیای کوهستانی افغانستان دوم قدرت مرکزی ضعیف و فاقد ساختار مستحکم نظامی و امنیتی سوم حمایتهای خارجی و چهارم ظرفیتهای بالقوه معدنی و زیر زمینی به همراه زمینهای بکر برای کاشت خشخاش و استقرار کارگاههای تولید مواد مخدر سنتی و صنعتی .
از این رو به گفته مقامات دولت افغانستان، بیش از بیست گروه تروریستی در این کشور فعالیت می کنند که بدون تردید به سازمانهای اطلاعاتی و منابع مالی داخلی و خارجی وابسته اند. افغانستان به رغم بحرانهای داخلی و ضعف ساختارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی ، از موقعیت ممتاز جغرافیایی و منابع زیر زمینی و معدنی بکر و زمینهای حاصلخیز برخوردار است که از دیر باز توجه استعمارگران را به خود جلب کرده است.
با اشغال افغانستان در دهه هفتاد میلادی از سوی ارتش سرخ شوروی، حضور دستگاههای اطلاعاتی غربی بخصوص امریکا در افغانستان شدت یافت و این کشور به محلی برای جنگ نیابتی میان قدرتهای جهانی ومنطقه ای تبدیل شد. از اینرو بعد از سال 2001 نیز ادعای امریکا برای مقابله با تروریسم از شعارفراتر نرفت. در توضیح چرایی این مساله موارد زیر قابل اشاره است .
اول آنکه مردم افغانستان به شدت بیگانه ستیزند .از اینرو امریکا برای توجیه ادامه حضور نظامیش در آن کشور نیازمند بهانه و توجیه مناسب است.
دوم آنکه گروههای تروریستی ابزار و اهرم امریکا هستند.
سوم آنکه امریکا برای تصاحب منابع معدنی و زیر زمینی افغانستان با گروههای تروریستی بهتر کنار می آید تا دولت کابل که ناگزیر به رعایت ملاحظات ملی است.
چهارم آنکه افغانستان هدف غایی امریکا در منطقه نیست بلکه از این کشور به عنوان پایگاهی برای ترانزیت تروربیسم و خشونت به منطقه و تا مرزهای چین استفاده می کند.
پنجم آنکه، ماهیت و ذات دولت امریکا تروریست پروری است و مقابله با گروههای تروریستی می تواند موجب دلسردی و سرخوردگی سایر گروههای تروریستی شود که تحت حمایتهای امریکا قرار دارند.
بنابراین، چنانجه امریکا می خواهد ادعای خود را برای مقابله با تروریسم در افغانستان به اثبات برساند ابتدا بایستی تعریفی دقیق و مورد قبول بین المللی از تروریسم ارایه دهد. در این صورت می توان با شفاف سازی در مقابله با تروریسم به تثبیت امنیت در افغانستان امیدوار بود.
صلح افغانستان شعارعوام پسندانه اما کارا
مساله صلح افغانستان هم به نظر می رسد به شعاری عوام پسند که هنوز خریدارانی در این کشور دارد به عاملی برای پیشبرد منافع گروهها و محافل مختلف داخلی و خارجی تبدیل شده است و هر جریان و گروه و کشوری از جمله امریکا درصدد است تحت پوشش صلح خواهی، سیاستها و برنامه های خود را در این کشور به پیش ببرد. به گونه ای که امریکا توافق با طالبان را در همین چارچوب توجیه می کند. در حالی که محافل سیاسی افغانستان با اختلافات شدید سیاسی روبرو هستند و حاضر به از خود گذشتگی برای پایان دادن به بحران سیاسی نیستند، صحبت از صلح در این کشور نمی تواند مورد قبول جامعه این کشور باشد. با توجه به اینکه مردم افغانستان در چهارده گذشته هزینه های سنگین جانی و مالی داده اند مشکل می توان تصور کرد که اجازه دهند عده ای خاص در داخل و خارج از این کشور برای تحولات آتی این کشور پشت درهای بسته برنامه ریزی کنند.
نتیجه
در هر حال، امریکا در همه کشورهایی که نیروی نظامی مستقر کرده با پنهان کاری و تعریف مسایل براساس منافع خود، برنامه ها و سیاستهایش را به پیش می برد و افغانستان نیز از این امر مستثنی نیست. تصمیم فرماندهی مرکزی نیروی هوایی امریکا مبنی بر منتشر نکردن آمار حملات هوایی در افغانستان به دلیل تاثیر منفی آن بر گفتگوهای واشنگتن با طالبان، نشان می دهد که امریکا به هر بهانه ای درصدد کتمان واقعیتهای رفتاری و افشا نکردن اطلاعات وعملکرد خود در افغانستان است. جنایات امریکا در افغانستان دیگر "اتهام " نیست بلکه واقعیتهای تلخی است که صفحات تاریخ را شرمنده می کند. با این حال، رسانه های غربی به رغم ادعای آزاد اندیشی و آزاد نویسی، هیچگاه سیاستها و جنایات امریکا در افغانستان را نقد و منعکس نمی کنند.
منبع:مطالعات افغانستان
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/17082
تگ ها: