هزاره ها سومین قوم پرجمعیت افغانستان را تشکیل می دهند که با توجه به رویکرد نامناسب حکام پیشین نسبت به آنها، همواره حس بدبینی و نگرانی نسبت به حکومت مرکزی و حاکمان افغانستان در درون آنها وجود داشته است. حال باتوجه به امضای توافق نامه صلح، چه بیم و امیدهایی نسبت به این توافق در میان آنها وجود دارد؟
نویسنده: محمد علی یوسف نژاد
هزاره ها سومین قوم پرجمعیت افغانستان را تشکیل می دهند که با توجه به رویکرد نامناسب حکام پیشین نسبت به آنها، همواره حس بدبینی و نگرانی نسبت به حکومت مرکزی و حاکمان افغانستان در درون آنها وجود داشته است. حال باتوجه به امضای توافق نامه صلح، چه بیم و امیدهایی نسبت به این توافق در میان آنها وجود دارد؟
هزاره ها در جاده تاریخ
افغانستان رنگین کمان اقوام است و در آن گروه ها، فرهنگ ها و سنن گوناگون به زیست خود ادامه می دهند. یکی از قومیت های موجود در این کشور، هزاره ها می باشند که سومین قوم بزرگ افغانستان را پس از پشتون ها و تاجیک ها تشکیل می دهند. عمده جمعیت هزاره ها شیعه مذهب اند و درصد کمی نیز اهل تسنن می باشند با تمام مسائلی که در فرهنگ سیاسی و جامعه شناسی هزاره ها وجود دارد، این قوم همواره مورد سرکوب و ارعاب حکومت مرکزی و حاکمان افغانستان قرار می گرفتند. نگرش حکام و امراء افغانستان نسبت به هزاره ها در اوصاف امیر عبدالرحمن خان به خوبی دیده می شود. او در بخشی از کتاب خاطراتی که منسوب به اوست، آن ها را «یاغی» و «شورشی» خطاب می کند و در بخش دیگری از این کتاب عنوان می کند: «مردمان هزاره بربری قرنهای بسیار اسباب وحشت حکمرانان افغان بوده اند ... و همیشه در ولایات جنوب و شمالی و مغربی افغانستان به مسافران تعدی می نمودند.»[1]
امیرعبدالرحمن خان مسئول قتل عام و کشتار خیل عظیمی از مردم هزاره است و هرچند به جزئیات امور و کشتار مردم هزاره اشاره زیادی نکرده است ولی در بخش جنگ با هزاره ها، این نبرد را «آخرین جنگ داخلی در افغانستان» و «امنیت عمومی را وابسته به تدبیری که اختیار نموده» می داند.[2] از نوع نگارش متن و در واقع مراسلاتی که دیگران در باب جنگ با هزاره ها عنوان کرده اند، می توان به عمق حادثه و شدت کشتار پی برد. هزاره ها در دوران های دیگر نیز با بهانه ی مختلف قربانی شده اند. آخرین باری که سیل گسترده ای از آنها کشته شدند مربوط به دوران حکومت طالبان است. از آمار دقیق کشته شدگان اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی برخی منابع تعداد کشته شدگان را 1000نفر، برخی دیگر بالای 2000نفر و تعدادی از منابع تا مرز 8000هزار نفر نیز عنوان کرده اند.[3]
با توجه به حوادث پیش آمده و تاریخی که با قتل و کشتار هزاره ها در افغانستان ثبت شده است، مردمان این قوم، نگرش بدبینانه ای به حکام افغانستان و در دوره کنونی به طالبان دارند. حکومت کنونی افغانستان تاحدودی سعی کرده است تا هزاره ها از حقوق انسانی و آزادی نسبی برخوردار شوند. هرچند گاهی نگاه و نگرش منفی به آنها در گفتار برخی از سیاستمداران کنونی افغانستان دیده می شود، ولیکن بازگشت مجدد طالبان به قدرت برای هزاره ها سخت تر و غیرقابل پذیرش تر از دوره کنونی است. حال که توافق نامه صلح مابین طالبان و آمریکا حاصل شده است، آینده هزاره ها در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. ابهامی که در قالب چند سناریو قابل طرح است.
توافق نامه صلح و سناریوهای پیش رو
الف-اجرای توافق و افزایش قدرت طالبان
از یکسو طالبان، داعش و سایر گروه های تروریستی و از سوی دیگر نگرش های قومی و افراط گرایانه، مجموعه ای از تهدیدات و آسیب ها را برای دنیای امروز هزاره ها به وجود آورده است. ترس از بازگشت به گذشته، بسیاری از هزاره ها را نسبت به توافقنامه صلح بدبین می کند. بدبینی آنها به شرایط ، واقع بینانه است چرا که هم براساس متن توافق نامه صلح و هم برمبنای آنچه که خارج از توافق اتفاق می افتد، مجموعه ای از تهدیدات امنیتی هزاره ها را احاطه کرده است. در ابتدا باید متذکر شد که با توجه به شرایط توافقنامه و واقعیت های حاکم بر افغانستان، طالبان توانایی تشکیل دولت و دستیابی به قدرت در افغانستان را بیش از پیش به دست خواهند آورد. بنابراین محکم ترین و قوی ترین تحلیل در صورت اجرای توافق نامه، بازگشت طالبان به قدرت است حال سوالی که در سناریوی اول مطرح می شود این است که در صورت افزایش قدرت طالبان، هزاره ها چه جایگاهی خواهند داشت و چه آینده ای را می توان برای آنها متصور شد؟ جدای از اینکه در آینده چه رخ خواهد داد، بطورکلی افزایش قدرت طالبان به گونه های مختلفی تحلیل می شود.
تحلیل اول بدین گونه است که طالبان، چه در مسیر دستیابی به قدرت و یا افزایش قدرت و چه در دوران رسیدن به حکومت، همانند دهه 1990 رفتار نخواهند کرد چراکه شرایط فکری و ایدئولوژیکی این گروه تغییر کرده است و همچنین شرایط سیاسی کنونی افغانستان همانند دهه 1990 نیست و نیز طالبان به یک جامعه پذیری سیستمی تن خواهند داد. اما ایرادات فراوانی برای این تحلیل مطرح است. اولا طالبان دارای نظام فکری کاملا منسجم و یکدستی نمی باشد و بسیاری از اعضای و افراد این گروه نگرش های افراطی و بدبینانه خود نسبت به هزاره ها را حفظ کرده اند و همچنین اظهارات محمد محقق، معاون دوم ریاست اجرایی افغانستان، مبنی براخطارها و آمادگى طالبان برای حمله به برخى مناطق هزاره نشین[4]، همچنان شرایط دشوار برای هزاره ها را به وجود خواهد آورد. از سوی دیگر احتمال کمی وجود دارد که طالبان از طریق روش های دموکراتیک و مدنی به قدرت برسند و اگر این احتمال بسیار ضعیف را هم درنظر بگیریم، با این وجود نیز، هزاره ها شرایط دشواری خواهند داشت چرا که حتی برمبنای توافقنامه صلح، در صورتی که گفتگوی بین الافغانی شکل بگیرد، هزاره ها جایگاه مشخصی در این گفتگوها نخواهند داشت. بنابراین تمامی راه ها برآنها بسته خواهد بود.
به همان میزان که در تحلیل رفتار مناسب طالبان با هزاره ها تشکیک وارد است، به تحلیلی که در آن گفته می شود طالبان در صورت دستیابی به قدرت، دست به کشتار وسیع و نسل کشی هزاره ها خواهند زد نیز نمی توان اطمینان کامل داشت چراکه طالبان سعی کرده اند درسال های اخیر کمی از جزمیت فاصله بگیرند و حتی در گفتارهای خود جوانب احتیاط را تا حدودی رعایت می کنند. هرچند ممکن است تمامی این رفتارها برای جلوگیری از فضای منفی علیه این گروه باشد.
برای نتیجه گیری از بخش اول می توان این تحلیل را قوی تر دانست که هرچند طالبان سعی می کنند همانند گذشته رفتار نکنند ولیکن به دلیل عدم انسجام کامل و گرایش های متفاوت در گروه، اقدامات خطرناک برخی از اعضای طالبان در سالهای اخیر، عدم وجود ضمانت مناسب برای رفتارهای طالبان و نیز ترس از تحرکات نظامی هزاره ها و سایر اقوام، تحلیل ایجاد شرایط سخت برای هزاره ها در آینده، همچنان پابرجاست.
ب-نقض توافق و بازگشت شرایط به قبل
با توجه به شرایط این روزها و نیز احتمال برخی مبنی برعدم اجرای این توافق از سوی طرفها، بسیاری معتقد به بازگشت شرایط به دوران قبل از توافق هستند. درصورت به وقوع پیوستن این سناریو، شرایط کما فی السابق ادامه خواهد داشت و طالبان به حملات علیه نیرو های داخلی و خارجی اهتمام می ورزند. حتی در این صورت نیز هزاره ها با شرایط سختی مواجه خواهند بود چراکه طالبان از آغاز عملیات منصوری(2017) به حملات خود شدت بخشیده اند و نشان داده اند که قابلیت اجرای عملیاتهای گسترده تری را نیز دارند بنابراین مجددا به نوع و شیوه برخورد طالبان و هزاره ها باید توجه کرد. از سوی دیگر داعش نیز نسبت به گذشته در افغانستان قوی تر شده است و عملیات های گسترده تری را انجام می دهد و مشکلاتی را برای هزاره ها ایجاد خواهد کرد. در طول یک سال گذشته نیز داعش در افغانستان بارها تجمعات هزاره ها از جمله یک مراسم عروسی را هدف قرار داده است. بنابراین در این صورت نیز آینده خطیری در انتظار هزاره ها خواهد بود.
منابع
1-افشارسیستانی، ایرج، سفرنامه امیر عبدالرحمن خان و تاریخ افغانستان از 1747تا1900، تهران: موسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش، 1369
2-همان
3-کابل پرس
4-آریانا نیوز.
منبع: مطالعات افغانستان
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/15844
تگ ها: