چندی پیش جوبایدن از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری امریکا، افغانستان را کشوری چندپاره خواند که امکان اتحاد آن دیگر وجود ندارد. سخن جوبایدن اگرچه از سوی یک نامزد انتخاباتی بیان شده است اما در حقیقت یکی از سناریوهای مطلوب امریکا در زمینه آینده افغانستان است.
چندی پیش جوبایدن از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری امریکا، افغانستان را کشوری چندپاره خواند که امکان اتحاد آن دیگر وجود ندارد. سخن جوبایدن اگرچه از سوی یک نامزد انتخاباتی بیان شده است اما در حقیقت یکی از سناریوهای مطلوب امریکا در زمینه آینده افغانستان است.
فدرالیسم در افغانستان، ریشه ای قدیمی در منابع فکری ایالات متحده امریکا دارد:
در سال 2002 در مقاله ای با عنوان "ادامه بحث برسر فدارلیسم در افغانستان" نوشته توسط James Purcell Smith فدرالیسم در افغانستان به عنوان مدلی معرفی شد که میتواند با توجه به تنوع قومی و مذهبی افغانستان به یک مدل مناسب برای حکمرانی در این کشور تبدیل شود. در این مقاله افغانستان به عنوان کشوری معرفی شده است که در آن جنگ سالاران نواحی مختلف افغانستان را کنترل می کنند و دولت در مناطق نفوذ آنها فاقد قدرت است و این قدرت غیررسمی اجازه شکل گیری یک دولت مستقل را نخواهد داد.
در سال 2010 نیز در مقاله ای با عنوان " فدرالیسم در افغانستان: موفقیت در کابل به دست نخواهد آمد" اندیشکده شورای آتلانتیک به این مسئله پرداخت که حکومت غیر متمرکز یا فدرالی ریشه ای تاریخی در افغانستان دارد و چنین مدلی برای آینده افغانستان پیشنهاد شد. همچنین مقاله دیگری که در سال 2018 نوشته شده است مدل حکمرانی یک پارچه را برای افغانستان ناکارآمد میداند.
این دست از موارد و آثار نوشته شده در اندیشکده هایی امریکایی بیانگر این است که امریکا به دلیل نفوذ قدرتمند جنگ سالاران و اقوام در افغانستان از ابتدا به دنبال پیاده کردن مدل فدرالیسم در افغانستان بوده است. با این حال در این برحه تاریخی و با توجه به نزدیک شدن به زمان امضای توافق میان طالبان و امریکا، فدرالیسم برای امریکا نقش مهمتری را بازی میکند.
چرا امریکا خواهان فدرالیسم در افغانستان است:
امریکا میداند که امضای توافقنامه با طالبان موجب بروز مخالفتهای گسترده ای در افغانستان خواهد شد. تحت چنین شرایطی مواجه شدن با یک واحد سیاسی یک پارچه، دشوار است و میتواند موجب نابودی تلاشهای امریکا شود. از این رو امریکا نیازمند ساختاری چندپاره و ضعیف در افغانستان که به دلیل چندپارگی توانایی ایستادگی و ایجاد مانع در برابر توافق احتمالی میان طالبان و امریکا را نداشته باشد.
طرحی که با مدیریت چندلایه ای انتخابات توسط امریکا که نتیجه آن تبدیل افغانستان به یک ساختار فدرالی غیر رسمی بود. دولت امریکا با حمایت از دولت اشرف غنی و عدم موضع گیری در برابر تخلف گسترده انتخاباتی موجب گسترش تضاد سیاسی در بین نخبگان و جامعه افغانستان شد. اعلام آرای نهایی انتخابات بدون رسیدگی به شکایات، موجب شد آقای عبدالله که فاقد حمایت امریکا بوده است به ناچار اقدام به تشکیل دولت موازی کند تا از حقوق و آرای مردم افغانستان دفاع کند.
امری که سیستم حکمرانی افغانستان را عملا به سه بخش تقسیم کرده است. بخشی که در اختیار دولت کابل است. نواحی شمالی که در اختیار آقای عبدالله هستند و نواحی عمدتا جنوبی که در اختیار طالبان قرار دارند. در چنین شرایطی جامعه افغانستان درگیر چندپارگی شدید پس از انتخابات است و نخبگان سیاسی افغانستان بیش از پیش درگیر تلاش برای مشخص کردن وضعیت دولت آینده افغانستان هستند، امضای توافق نامه با طالبان به معنای سپردن یک میدان بی رقیب به این گروه است.
گروهی که اعلام کرده است دولت کابل و ساختاری مشابه آن را به رسمیت نخواهد شناخت و تنها با احزاب و گروههای افغانستان به مذاکره خواهد نشست. در چنین شرایطی عملا ساختار سیاسی و قانونی افغانستان که با برگزاری انتخابات مشروعیت خود را از دست داده است و به حاشیه رانده شده است، در مذاکرات میان طالبان و بازیگران سیاسی افغانستان، از چرخه بحث خارج خواهد شد. چرا که طالبان تمایلی به مذاکره با دولت ندارد و سایر بازیگران نیز دولت را مشروع ندانسته و به دنبال کنار زدن دولتی هستند که معتقدند محصول تخلفات انتخاباتی گسترده است.
در این مسیر اگر طالبان موفق به کسب نتیجه موفقیت آمیز در مذاکرات نشود، این احتمال وجود دارد که به صورت صلح آمیز و یا با وقع جنگ، که از احتمال بیشتری برخوردار است، هر یک از بازیگران، حکومتی غیر رسمی در منطقه خود تشکیل دهند و ساختار مورد نظر امریکا شکل بگیرد. ساختاری که در یک سر آن طالبان به نمایندگی پشتون ها و درسر دیگر آن سایر احزاب و اقوام قرار دارند.
امضای توافقنامه تا روشن شدن وضعیت دولت بایستی متوقف شود:
با توجه به آنچه که شرح داده شد امضای توافقنامه فعلی میان امریکا و طالبان امری خطرناک است که میتواند به فروپاشی ساختار نظامی و سیاسی افغانستان بیانجامد. از این رو بایستی ابتدا یک دولت مرکزی قدرتمند در افغانستان تشکیل شود و این دولت با ایجاد وحدت میان نخبگان سیاسی، به جبهه ای واحد و مشخص برای مذاکره بر سر آینده افغانستان شکل بدهد. آینده افغانستان نبایستی باردیگر مشابه آن چیزی رقم بخورد که پس از خروج شوروی از افغانستان رقم خورد. چرا که جامعه افغانستان بیش از این توان تحمل جنگ را ندارد و در حال حاضر نیز دهه ها زمان لازم است تا آثار بیش از 4 دهه جنگ در افغانستان ترمیم بیابد. در غیر این صورت ممکن است حتی شاهد گزینه های خطرناکی همچون تجزیه افغانستان نیز باشیم.
منبع: مطالعات افغانستان
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/14285