اشاره: فوزیه کوفی، از زنان سرشناس و نامآور سیاسی در افغانستان است. او دو دوره نمایندۀ مردم بدخشان در مجلس نمایندگان بوده است. در انتخابات گذشتۀ پارلمانی نیز نامزد بود؛ اما کمیسیون شکایات انتخاباتی، از راهیابی او به فهرست نامزدان جلوگیری کرد. خانم کوفی تصمیم کمیسیون را سیاسی و زیر سایۀ حکومت دانسته و حذف نامش را از فهرست نامزدان بدترین خاطرۀ زندگیاش خواند.
کوفی از اشتراککنندگان نشست بینالافغانی مسکو نیز بوده است. بسیاری از اشتراککنندگان نشست مسکو مدعی هستند که کوفی در دیدار با طالبان به خوبی از زنان و نسل جدید افغانستان نمایندگی کرده است. افغانستان.رو با وی دربارۀ مذاکرات صلح و جایگاه زنان در مناسبات قدرت مصاحبه داشته که با هم می خوانیم:
شما به نمایندگی از زنان در نشست مسکو شرکت کرده بودید. نوع برخورد و احوالپرسی طالبان با شما چگونه بود؟
نوع برخورد کسانیکه در چنین نشستهایی اشتراک میکنند، با آنهاییکه در خطوط مقدم جنگ میجنگند، فرق میکند. آنهاییکه در چنین نشستهایی اشتراک کنند، تلاش میورزند که یک مقدار عرف دیپلوماتیک را مراعات کنند. نمایندگان طالبان به حد کافی عرف دیپلوماتیک را در برابر من و خانم دیگری که اشتراک کرده بود، مراعات کردند. اما این برخورد در خطوط مقدم جنگ مراعات نمیشود.
با چه برداشتی به دیدار طالبان رفتید و پس از ملاقات و گفتوگوها، چه تصوری از طالبان داشتید؟ آیا تغییری در دیدگاه طالبان مشاهده شد؟
طالبان از طرف کشورهای بیرونی تحت فشار هستند که موقفشان را نسبت به زمانیکه در قدرت بودند، تغییر دهند و با توجه به واقعیتهای جامعۀ افغانستان، سیاستها و برخوردهایشان را نسبت به زنان عوض کنند. طالبان هم این را پذیرفتهاند که با طرز دید گذشته دیگر نمیتوانند حکومت کنند. به خاطر اینکه جامعۀ افغانستان در حال تحول و پیشرفت است. فکر میکردم که شاید دیدگاه طالبان دربارۀ زنان منسجمتر باشد و تغییر کرده باشد. البته برخی از نظریات طالبان دربارۀ کار زنان، حق میراث زنان و تحصیل زنان تغییر کرده بود. اما آنها تبعیض قایل شدند و گفتند که زنان نمیتواند به حیث رییسجمهور کار کنند. این مسألهیی است که باید در گفتوگوهای بعدی دربارۀ آن صحبت شود.
ما نظامی مبتنی بر جمهوری اسلامی و رأی مردم هستیم. در قالب جمهوری اسلامی، هم زنان، هم مردان و هم اقلیتهای افغانستان میتوانند جایگاه داشته باشند. آنچه را که طالبان واضح نساختهاند، موقفشان در قبال نظام و آیندۀ افغانستان است.
در روزهای اخیر نگرانیهایی وجود دارد که مبادا دستآوردها در زمینۀ آزادی بیان، حقوق زنان و دموکراسی در مذاکرات صلح از بین رود. این دستآوردها تا چه پیمانه ناپایدار و دچار تزلزل است؟
مردم افغانستان و ما زنان حق داریم که از عقبگرد و برگشت به دوران طالبان نگران باشیم. هرچند برخی از این آزادیها در نظام فعلی هم بسیار ناپایدار و شکننده بوده است. مثلاً دربارۀ آزادی بیان؛ رسانههایی که علیه رییسجمهور نظر داشته باشند، حکومت مسأله را شخصی میگیرد و تلاش میکند که رسانه را فشار دهد. سیاسیونی که انتقاد میکنند، تلاش میکنند که آنها را به حاشیه برانند. آزادی بیان در نظام کنونی هم در وضعیت خوبی قرار ندارد. آزادیهای فردی هم وضع مناسبی ندارد. زنان بدترین وضعیت را در کشور دارند. در نتیجۀ جنگها و فرهنگ خشونتبار حاکم، حقوق بشر همه روزه نقض میشود. در زمینۀ دموکراسی، در دو سه انتخابات گذشته شاهد بدترین نوع تقلب انتخاباتی بودیم. اما مردم افغانستان سهم خود را ادا کردند و ثابت ساختند که به سرنوشت خود بیتفاوت نیستند. بنابراین، دستآوردها در حال حاضر هم پایدار نیست. اما بدترشدن وضعیت، افغانستان را دوباره به دوران طالبان میبرد. بنابراین، باید در گفتوگوهای صلح، قانون اساسی و نوعیت نظام را جدی مدنظر داشته باشیم.
چه فکر میکنید با ادغام طالبان به نظام سیاسی، تعامل آنان با نسل جدید به ویژه جوانان و زنان چگونه خواهد بود؟
باید دربارۀ تعامل طالبان با نسل جدید و زنان بسیار محتاطانه برخورد کنیم. به خاطر اینکه گروه طالبان متشکل از افرادی با دیدگاههای متفاوت فکری است. فکر نمیکنم که بسیاری از پدیدهها برای طالبان قابل پذیرش باشد.
با توجه به نشست بینالافغانی مسکو، نقش روسیه را در گفتوگوهای صلح افغانستان چگونه میبینید؟
ما توقع داریم که کشورهای منطقه به ویژه روسیه، چین، ایران، هند و پاکستان که در قضیۀ افغانستان ذیدخل هستند، نقش موثر خویش را ایفا کنند. با توجه به نفوذی که در این اواخر روسیه بالای طالبان دارد، نقش آنان در ادعام طالبان به روند دموکراسی و نظام میتواند موثر باشد. نه تنها روسیه، بل همۀ کشورهای منطقه، باید همانند کشورهای مسوول، وجیبۀ شان را در قبال امنیت و آیندۀ افغانستان ادا کنند.
مذاکرات بینالافغانی با حضور سیاسیون دوام خواهد یافت و باید حکومت بخشی از این نشستها باشد. اما اگر حکومت تلاش کند که مذاکرات تحت رهبری و نفوذ آنها و بدون حضور سیاسیون و طرفهاییکه از طالبان متضرر شده اند، صورت گیرد، در آن صورت گفتوگوهای صلح زیان خواهد دید. اما حضور موثر و مساویانه حکومت و تمام جریانهای سیاسی میتواند نتیجۀ مثبتی به دنبال داشته باشد.
آیا توافق صلح با طالبان به معنای ختم جنگ در افغانستان است و یا سناریوی تازهیی در پیش است؟ خوشبینیها و نگرانیهای شما دربارۀ روند صلح با طالبان چیست؟
فکر نمیکنم که با پیوستن طالبان به نظام سیاسی، جنگ متوقف شود. افغانستان کشوری است که در آن متأسفانه شبکههای تروریستی زیادی از جمله داعش و گروههای تروریستی منطقه فعال هستند.. بناً تنها طالبان عامل جنگ و نا امنی نیستند. اما عمدهترین دلیل آنها هستند. مخصوصاً در این اواخر که عملیات بهاری الفتح را اعلام کردند، ما شاهد هستیم که مردم و سربازان ما در خطوط جنگ، تلفات زیادی را متقبل میشوند. اما ما خوشبین هستیم که با پیوستن طالبان به روند سیاسی، یک مقدار وضعیت بهبود یابد.
از طرف دیگر، در منطقه کشورهایی هستند که خواهان افغانستان ضعیف میباشند. بنابراین، جنگ ادامه خواهد داشت. در چنین وضعیتی اگر کشورهای غربی بدون درنظرداشت وضعیت، افغانستان را ترک کنند، در آن صورت افغانستان دوباره به جایگاه و پایگاه تروریزم مبدل خواهد شد.
فکر میکنید که پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، کمکهای واشنگتن به قوای امنیتی و مسلح افغانستان ادامه یابد؟
بلی باید ادامه داشته باشد. به خاطر اینکه در جنگ پس از یازدهم سپتمبر، بیشترین قربانی را مردم افغانستان پرداختهاند. درحالیکه مبارزه با تروریزم جهانی بوده، اما مردم و نیروهای امنیتی ما بیشرین قربانی را متقبل شدهاند. اگر همکاریها ادامه نداشته باشد، بدین معناست که یک باردیگر افغانستان را به دست گروههای دهشت افگن قرار میدهیم و سرنوشت افغانستان به سالهای قبل از 2001 بر خواهد گشت.
در روزهای اخیر حکومت افغانستان عملیات خالد را آغاز کرد و رهبری طالبان دستور آغاز عملیات بهاری «الفتح» را داد. اینگونه برخوردها حاکی از چه است؟
آنهاییکه در پشت دیوارهای بلند و قصرهای مرمین هستند، کمتر از درد مردم آگاه هستند. وقتی به شفاخانهها و سردخانهها مراجعه میکنیم، شاهد تلفات سنگین جوانان ما در خطوط اول جنگ هستیم. در آن طرف هم یک بخش از کشته شدهگان مربوط به افغانستان هستند و یک بخش دیگرشان خارجیها میباشند. طالبان در فصل گفتوگو و مصالحه باید به مردم افغانستان حسن نیت نشان دهند و آتش بس اعلام کنند و به همین ترتیب، حکومت افغانستان هم باید تابع خواستهای مردم افغانستان شود.
اگر حملات و جنگ میان طالبان و حکومت تشدید شود، وضعیت را با توجه به تلفات سنگین نیروهای امنیتی افغانستان در سال جاری چگونه پیشبینی میکنید؟
اگر گفتوگوهای صلح به نتایج لازم نرسد و اگر سیاسیون پروسۀ صلح را قربانی منافع شخصی سازند و اگر حکومت تعهد لازم به پروسۀ صلح نداشته باشد و طالبان از فرصت دست داده استفاده خوب نکنند، متأسفانه قربانی مردم افغانستان هستند. در هر قریۀ افغانستان روزانه یک جسد دفن میشود. این وضعیت تا کی و چرا باید ادامه داشته باشد. طالبان و حکومت باید از فرصت استفاده کنند. حکومت باید رقابتهای سیاسی را کنار بگذارد و تعهد جدی، همه شمول و انعطافپذیری درست در پروسۀ صلح داشته باشد.
با گذشت هر روز اوضاع در شمال افغانستان ناپایدار و بحرانی میشود. عامل گسترش روزافزون خشونتها در ولایات شمالی چیست؟
بیعلاقگی حکومت، مقرریهای نادرست و علاقمندی گروههای تروریستی به جغرافیای شمال، فقر و حکومتداری ضعیف، تبعیض سیستماتیک در برابر بخشی از مردم و جغرافیای کشور، عوامل اصلی نا امنیها در شمال است. سالانه هزاران جوان از دانشگاهها فارغ میشوند، اما فرصت و زمینۀ کاری برای آنها فراهم نیست. بنا این جوانان از طرف گروههای تروریستی از جمله طالبان استخدام میشوند.
برخی ناظران نگران گسترش افراطیت و گروههای خشونتورز در شمال افغانستان هستند. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
شمال افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی و چین هم مرز است. ما شاهد هستیم که گروههای هراسافگن مربوط به این کشورها یا در افغانستان فعالیت دارند و یا تماس و ارتباط دارند. تحریک اسلامی ازبکستان، اویغورهای چین، چیچنیها و اتباع تاجیکستان در خطوط اول میجنگند. اگر به وضعیت توجه نشود و شمال خود را دوباره بخشی از سیستم سیاسی افغانستان فکر نکند، فکر میکنم که افراطیت و گسترش نا امنیها ادامه خواهد داشت. عناصر فعال در شمال، در گذشته وابسته به گروههایی مثل القاعده بودهاند، اما حالا بخشی از گروه طالبان و داعش هستند. نکتۀ جالب این است که در شمال افغانستان داعش و طالبان در برخی عملیاتهای شان باهم تفاهم و هماهنگی دارند. اما در شرق قصه فرق میکند. در شرق طالبان و داعش باهم میجنگند. اما در شمال در ولایات سرپل، جوزجان و بدخشان باهم تفاهم داشتند. اما اگر مردم و سیاسیون شمال، خود را جز نظام و تصمیمگیریها ندانند، جنگ ادامه خواهد داشت.
نقش کشورهای آسیای مرکزی به ویژه ازبکستان را در روند مذاکرات صلح افغانستان چگونه میبینید؟
قرار بود که پس از قطر گفتوگوهای صلح در ازبکستان از سر گرفته شود و سمرقند میزبان گفتوگوهای بینالافغانی باشد. اما با توجه به اینکه نشست بین الافغانی با مداخلات و مخالفتهای حکومت مواجه شده و تلاش دارند که در فهرست اشتراککننده اکثریت باشند، نشست بعدی مشخص نیست که در کجا و چگونه برگزار خواهد شد. کشورهای آسیای مرکزی در مجموع به ویژه ازبکستان که از نا امنیهای افغانستان متأثر است، میتوانند در روند صلح نقش موثر داشته باشند.
دلیل تأخیر در آمادهگیها برای شرکت در نشست قطر چیست؟
قرار بود نشست قطر به تاریخ 15 و 16 اپریل برگزار شود، اما به دلیل مداخلات حکومت به تأخیر افتید. حکومت تلاش دارد که همه چیز را در قبضه داشته باشد. حکومت به تشریک مساعی و کار مشترک باور ندارد. ما چون در آستانۀ انتخابات قرار داریم، جریانهای سیاسی به رییس جمهور غنی که خود نامزد انتخابات هست، باور ندارند که بتواند به نفع افغانستان موضع بگیرد. در شرایط فعلی، تیمهای انتخاباتی بیشتر به کمپاین اولویت میدهند و تأکید دارند که در گروه گفتوگو کننده و مصالحه نباید افراد حکومتی و وابسته به تیم غنی اکثریت باشند. اما این برای سایر تیمهای انتخاباتی و به ویژه گروههایی که از طالبان متضرر شده اند، قابل قبول نیست. ما باید کسانی را در تیم مذاکره کننده داشته باشیم که با طالبان مشکل دارند. آنها باید نگرانیها و سوالات خود را در میان بگذارند و بدانها راه حل دریابند.
برخی چهرهها تلاش دارند که سناریوی نشست مسکو باردیگر در قطر مطرح شود. در چنین وضعیتی، نشست دوحه پیشرفتی خواهد داشت؟
در نشست مسکو، گفتوگو نشد. بل بیشتر نمایندگان طرفها بیانههایشان را قرائت کردند. ما با طالبان دربارۀ دیدگاهها و نکته نظراتشان دربارۀ زنان به گفتوگو نپرداختیم. در نشست بعدی علاوه بر تمرکز روی مسایلی که در نشست مسکو مطرح شد، به مسایل جدید هم باید پرداخته شود، از جمله حقوق زنان، قانون اساسی، آتش بس و نوع نظام آینده که طالبان هم در آن نقش داشته باشند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10830
تگ ها: