ظاهراً حمایتهای دولت و شخص ترامپ از راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو تمامی ندارد و هر روز ابعاد گستردهای به خود میگیرد. ترامپ روز اول فروردین اعلام کرد واشنگتن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت میشناسد و چهار روز بعد بیانیه ریاست جمهوری را درباره جولان امضا کرد. با وجود اینکه این اقدام برخلاف اصول و قوانین حقوق بینالملل و منشور ملل متحد و ناقض مفاد قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل از جمله ۲۴۲ و ۳۳۸ است که قرار بود مبنای مذاکرات صلح باشد، اما وزارت امورخارجه امریکا اعلام کرده که در تلاش برای تغییر محتوای نقشهای موجود در این وزارتخانه است که جولان را جزو اراضی این رژیم معرفی کند.
نخستین انگیزه را باید در توسعهطلبی ارضی رژیم صهیونیستی جستوجو کرد که در عین حال علت وجودی این رژیم را تشکیل میدهد. این رژیم به تجزیه سوریه چشم دوخته بود، اما از آنجا که این هدف محقق نشده به اشکال مختلف در پی بدیلها و جایگزینهایی همچون ایجاد منطقه به اصطلاح امن در شمال سوریه برای تقویت نیروهای گریز از مرکز کردی و یا مهر تأیید دولت ترامپ بر الحاق دائمی جولان به فلسطین اشغالی بر آمدهاست. همچنانکه روزنامه رأی الیوم نوشتهاست: «تشکیل اسرائیل داخل مرزهای توراتی، در صدر برنامههای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل قرار دارد که این امر براساس نقشههای رسمی، به معنی اشغال سراسر لبنان، فلسطین و اردن، نصف سوریه، یک سوم عربستان سعودی، دو سوم عراق و نیمی از صحرای سینا است. امروز نوبت بلندیهای جولان بود و فردا نوبت خیبر، بابل، سینا، سراسر لبنان و اردن خواهد بود. اردن به میهن جایگزین تبدیل خواهد شد و میلیونها فلسطینی در قالب کاهش تراکم جمعیت در «جودیا و سماریا» براساس تعریف صهیونیستی توراتی، به اردن کوچ داده خواهند شد».
اما چرا در این مقطع زمانی ترامپ مهر تأیید بر اقدام نامشروع رژیم صهیونیستی زدهاست؟ اولین نکته انتخابات زودهنگام رژیم صهیونیستی در ۲۰ فروردین است که نتانیاهو از یکسو با افشای پروندههای فساد مالی خود و از دیگر سو با تشکیل ائتلافی تحت عنوان «آبی- سفید» با حضور ژنرالها و برخی از چهرههای میانه مواجه است و از این نگران است که انتخابات را به رقبا واگذار کند که در این صورت امکان دارد طرح موسوم به معامله قرن که به ائتلاف راستگرایان صهیونیستی و امریکایی به رهبری نتانیاهو و ترامپ و کودتاگرایان سعودی به رهبری محمد بن سلمان هویت میداد، نیمه تمام بماند که در این صورت احتمال شکست ترامپ و جمهوریخواهان نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ دور از ذهن نخواهد بود کما اینکه آنها در انتخابات میاندورهای کنگره در آبان ماه سال گذشته اولین سیگنال جدی را با واگذار کردن مجلس نمایندگان دریافت کردند. به نظر میرسد ترامپ با این اقدام غیرقانونی میخواهد هم به نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات پیش رو کمک کند و هم اینکه از حالا زمینه را برای پیروزی خود در انتخابات ۲۰۲۰ فراهم کند؛ چراکه اگر حمایتها و دخالتهای نتانیاهو و راستگرایان صهیونیستی و آیپک نبود، ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ نیز نمیتوانست پیروز شود و ترامپ در واقع با دستکاری در آرای الکترال برنده اعلام شد و همین اتفاق در انتخابات سال ۲۰۰۰ نیز روی داد که به پیروزی جرج بوش پسر انجامید. راستگرایان صهیونیستی و امریکا ید طولایی در تقلب در انتخابات و به قدرت رساندن چهرههای مورد نظر خود دارند.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار این است که تاکنون کشورهای عربی و اسلامی و در رأس آن اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی به وظایف و مسئولیتهای بایسته و تعریف شده خود در این زمینه عمل نکردهاند. اگر این کشورها و سازمانها در قبال اقدام ترامپ به انتقال سفارت امریکا از تل آویو به شرق بیتالمقدس واکنش درخور نشان میدادند و از اهرمهای فشاری که در دست دارند به نحو شایسته بهره میبردند، ترامپ و حامیان صهیونیستی آن هرگز به این راحتی جرئت توسل به اقدام مشابه دیگر را به خود نمیدادند. عبد الباری عطوان با انتقاد از این برخوردها مینویسد: «ما از نظر ترامپ یک مشت گله گوسفند هستیم. به خدا سوگند گوسفندها و خرگوشها به جای ما باشند، به دنبال راهکار میروند. ما بدتر از گوسفند و خرگوش هستیم».
واقعاً چرا جهان عرب به این روز افتادهاست و اتحادیه عرب یا سازمان همکاری اسلامی به استثنای صدور بیانیه به هیچ اقدام جدی و بازدارنده دست نزدهاست؟ آنچه مسلم است اینکه نقش عربستان در این زمینه بسیار زیاد بودهاست. زیرا عربستان با توجه به وضعیت حاکم بر جهان عرب و کشورهایی مانند مصر و سوریه که زمانی رقیب این کشور محسوب میشدند، اکنون نهادهایی، چون اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی را در سلطه و چنبره خود گرفته و با توجه به عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی آنها را از اهداف و مسئولیتهای خود دور کرده است. هرچند عربستان بعد از مشارکت در ویرانی سوریه، در هفتههای اخیر بدون هیچ عذرخواهی و جبران خرابیها در اقدام فریبکارانه دیگر دست دوستی به سمت سوریه دراز کردهاست، اما با تمرکز بر پروژه ایرانهراسی زمینه را برای عملیاتی کردن الحاق دائمی اراضی اشغالی جولان به فلسطین اشغالی فراهم میکند. اگر عربستان واقعاً مخالف الحاق جولان بود، توجه نشست جاری سران عرب را به سمت مقابله با طرح الحاق جولان هدایت میکرد، اما ابراهیم عساف، وزیر امورخارجه سعودی در نشست اخیر سران اتحادیه عرب در تونس در اقدامی انحرافی ایران را دشمن اصلی اعراب معرفی و با این اقدام پوشش حمایتی برای دور جدید توسعهطلبیهای این رژیم فراهم کرد که در آستانه انتخابات پارلمانی این رژیم در ۲۰ فروردین سرعت گرفتهاست.
در نمای کلی، هرچه زمان به جلو میرود، این ایده که دولت ترامپ دستنشانده راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو و عامل آیپک به شمار میرود، تقویت میشود و آنها نیز با توجه به نقش و نفوذی که بر دولت ترامپ دارند و همچنین احساس نیازی که به آرای صهیونیستهای افراطی در انتخابات ۲۰ فروردین دارند، از این نفوذ حداکثراستفاده و بهرهبرداری را بهعمل میآورند و در عمل امریکا به اهرم و ابزاری در دست خود برای تأمین مقاصد و برنامههای خود تبدیل کردهاند. در این میان بروز شکاف و اختلاف میان کشورهای اسلامی و عربی منطقه و همراهی برخی از کشورهای منطقه و در رأس آن عربستان و هم ائتلافیهای این کشور با راستگرایان امریکایی و اسرائیلی نیز دست آنها را برای این دستاندازیها باز میگذارد.
احمد کاظمزاده
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10641
تگ ها: