گفتگو از:وحید عابدینی
محمدرضا بهرانی سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی به فراز و فرودهای رابطه میان تهران-کابل در دولتهای دکتر احمدی نژاد و دکتر روحانی اشاره کرده و به تبیین سیاستهای تهران در افغانستان همزمان با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان و خروج نیروهای خارجی از افغانستان پرداخته است
محمد رضا بهرامی، سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه (اول عقرب) وارد افغانستان شد. وی که جایگزین ابوالفضل ظهره وند شده است پیش از این در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و همچنین بیش از 2 سال نیز در زمان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد (از سال 1381 تا 1384) سفیر ایران در افغانستان بوده و از دست حامد کرزی، رییس جمهوری کشورمان نشان شهید "احمد شاه مسعود" عالی ترین نشان دولتی افغانستان را دریافت کرده بود. بهرامی از سال ۱۳۶۲ تا پایان سال ۱۳۶۸شمسی در بخش امور افغانستان در وزارت داخله ایران و از سال ۱۳۶۹ تاکنون در وزارت امور خارجه ایران مشغول بکار بوده است. وی پیش از انتصاب به عنوان سفیر ایران در کابل در کنسولگرهای ایران در قندهار، جلال آباد و مزار شریف انجام وظیفه کرده بود و مدتی هم به عنوان معاون سفیر ایران در افغانستان مشغول بکار بود. دولت افغانستان پس از اعلام خبر حضور مجدد بهرامی در سفارت ایران در کابل از این انتصاب ابراز خشنودی کرد که یادآور سخنانی بود که حامد کرزی در در مراسم تودیع محمدرضا بهرامی در سال 84، بر زبان آورده بود: بهرامی در دوران 4 ساله حضورش در افغانستان به عنوان سفیر، روابط دو کشور را به هم نزدیک و به دو ملت خدمت کرد. در این مدت او مانند (یک برادر) نه به عنوان سفیر در راه تقویت و توسعه مناسبات دو کشور تلاش زیادی کرد. در این مدت پیام نیک و برادری ملت و دولت افغانستان به مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران نیز رسانده شد. در این مدت، دو کشور شاهد حرکت در مسیر دوستی، برادری، تفاهم و تعمیق ریشههای دیرینه تاریخی بودند.
محمدرضا بهرامی در شرایطی سکان سفارتخانه ایران در افغانستان را در دولت یازدهم آن کشور در دست میگیرد که افغانستان داغ ترین روزهای سیاسی خود پس از سال 2001 و حضور امریکا و متحدانش به افغانستان را تجربه میکند. دولت افغانستان با سکانداری حامد کرزی میرود تا در بهارسال آتی شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باشد و این در حالی است که دیگر حامد کرزی گزینهای در این انتخابات نیست و همین مساله میتواند بر هیجان و اهمیت این انتخابات بیفزاید. از سوی دیگر در سال 2014 میلادی ما شاهد خروج نیروهای خارجی از افغانستان خواهیم بود و اما و اگرهای امنیتی و سیاسی این استراتژی از پیش تعیین شده امریکاییها در افغانستان بسیار است. بحث توافقنامه امنیتی میان کابل - واشنگتن هم دغدغه روز مردم افغانستان است و هم چنین علامت سوالهای فراوانی را هم برای همسایگان افغانستان و نقشی که میتوانند پس از 2014 در این کشور بازی کنند، بوجود آورده است. با ورود محمد رضا بهرامی به کابل با وی به گفتگو نشستیم که با هم میخوانیم:
پس از شش سال شما مجددا به عنوان سفیر ایران به افغانستان باز گشتید، فکر میکنید در شش سال گذشته روابط ایران و افغانستان چقدر تغییر کرده است؟
در ابتدا لازم است این نکته را اشاره کنم که برای من جای افتخار است که برای این ماموریت مورد اعتماد رئیس جمهور و وزیر خارجه قرار گرفته ام و این اعتماد مسئولیت کار من را زیاد میکنم. البته این اعتماد برای من نکته مهم و نقطه قوتی است و امیدوارم بتوانم در راستای پیشبرد سیاستهای کشور در افغانستان موثر واقع شوم. افغانستان کشور مهمی در میان همسایگان ما است و یکی از وجوه این اهمیت را باید در سابقه تمدنی و تاریخی مشترکی که با این کشور داریم بدانیم. روابط ما با افغانستان از ابتدای استقلال این کشور و آغاز روابط دو جانبه فراز و فرودهایی داشته است ولی من فکر میکنم رابطه دو کشور از دوران جدید در افغانستان از سال 2001 تاکنون یکی از شکوفاترین خود را شاهد بوده است. یکی از برجستگی که در این دوره قابل مشاهده بوده است اراده سیاسی هر دو کشور در جهت توسعه و تقویت روابط بوده است. هر دو کشور تلاش کرده اند که فهم مشترکی از موضوعات دوجانبه و چندجانبه و فرصتها و نگرانیهای موجود بین دو کشور پیدا کنند و در راستای این فهم مشترک روابط را تنظیم کنند.
ظرف شش سال گذشته روابط ما در چارچوب کلی خود تغییر چندانی نکرده است؛ غیر از موضوعات جدید و گذرا که خود را به روابط تحمیل کرده است. شاید بخشی از این موضوعات شیرین و دلپسندی نبوده اند اما کماکان این تلخیهای موجود که در روابط وجود داشته را میتوان سایه اراده مقامات عالیه دو کشور قرار دهیم و این نتیجه را بگیریم که کماکان مسیر تعریف شده در روابط دو کشور یک مسیر قابل اطمینان از جهت اراده موجود بین دو کشور برای توسعه و تقویت همه جانبه روابط میتواند باشد.
در چند دهه گذشته به دلیل جنگهای داخلی و بحرانهای دیگر افغانستان یکی از کانونهای ناامنی در منطقه بوده است. از این رو یکی از مسائل مهم در افغانستان امنیت این کشور است با توجه به بحث خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال 2014 وضعیت امنیت در این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم امنیت مهم ترین مولفه و کلیدی ترین عامل در افغانستان است. از این منظر حتی امنیت در افغانستان را میتوانیم بر توسعه مقدم بدانیم. منظور من این است که امنیت مسئله اولیهای است که در رابطه با ثبات افغانستان باید مورد توجه قرار گیرد. بحث فوری امنیت در افغانستان و نابسامانیهایی که در افغانستان مطرح است به دو موضوع باز میگردد؛ یکی نوع رفتاری که گروههای شورشی در این کشور صورت میدهند و عامل به هم زدن امنیت و ثبات در این کشور هستند و دیگری نفس حضور نیروهای خارجی در این کشور بوده که مهم ترین عامل و انگیزه برای استمرار ناامنی مورد استناد قرار میگیرد. از این منظر سال 2014 برای افغانستان و کشورهای منطقه قابل اهمیت است که بر اساس اظهارات مقامات افغان و کشورهای خارجی حاضر در افغانستان قرار است نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند. بحث مهم در این رابطه موضوع امکان ادامه حضور بخشی از نیروهای خارجی در افغنستان است که درچارچوب پیمان امنیتی که قرار است بین افغانستان و امریکا به امضاء برسد در حال تعریف است. از این زاویه هم امنیت برای افغانستان مهم است و هم این که چگونه با این مسئله برخورد شود به نحوی که بعد از سال 2014 شاهد کاهش ناامنیها در این کشور باشیم. یعنی باید مکانیزمهایی دید که در سایه این مکانیزمها امکان این که این ناامنی را بتوان کمتر مشاهده کرد وجود داشته باشد.
پیمان امنیتی میان امریکا و افغانستان یکی از مسائل مهم در رابطه ایران و افغانستان است. نگاه ایران به این مسئله چگونه است؟
از دو جنبه به این موضوع میتوان نگاه کرد یکی از منظر حقوقی و دیگری از منظر سیاسی. اصولا جمهوری اسلامی ایران با حضور نیروهای نظامی خارجی در کشورهای اسلامی موافق نیست و این حضور را در راستای تقویت ثبات و استقرار امنیت نمی داند. در مورد افغانستان نیز نگاه کلی جمهوری اسلامی ایران همین است. با توجه به مواضع مقامات کشور افغانستان قرار بر این است که مجلس سنتی افغانستان در ارتباط با این موضوع تصمیم گیری کند ما ضمن حفظ موضع کلی در مورد مخالفت با ادامه حضور نیروهای خارجی در همه کشورها و از جمله افغانستان، به طور کلی به نظر مقامات افغانستان و نهادهای حاکمیتی افغانستان احترام میگذاریم.
اگر بخواهم به حساسیت ایران اشاره کنم یکی از موضوعات این است که این پیمان راه را ادامه حضور امریکایی در قالب پایگاههای نظامی هموار میکند. ما این چگونه به قضیه نگاه میکنیم؟ بدیهی است که ما علاقه مندیم که روابط ایران و افغانستان شفاف و پایدار باشد و سعی کنیم با مشورت یکدیگر و استمرار گفتگوها نقاط ابهام در روابط را برطرف کنیم. از طرف مقامات افغان موضوع مقابله با ادامه شورشها مطرح میشود این مسئله عاملی مهم برای ادامه حضور نیروهای خارجی در این کشور است. از سوی دیگر این ادامه حضور میتواند برای کشورهای منطقه تولید نگرانی کند. یعنی رفع این نگرانیها موضوعی است که بایستی از سوی مقامات افغانستان و کشورهای همسایه از جمله جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد باور ما این است که همه باید کمک کنند که افغانستان صحنه رقابت نباشد و این احساس مشارکتی که در سالهای اولیه آغاز دوره جدید در افغانستان دیده میشد و بین همه کشورهای منطقه برای کمک به مردم و دولت افغانستان فضای مناسبی ایجاد شده بود به خصوص در حوزه سیاست و اقتصاد و بازسازی افغانستان مجددا تقویت شود و استمرار یابد. یکی از وجوه مهم این است که چگونه میتوان این نگرانیهای را برطرف کرد این برطرف کردن نگرانیها قاعدتا در قالب مذاکراتی که بین مقامات ایران و افغانستان و کشورهای همسایه دیگر صورت میگیرد قابل بررسی میتواند باشد. باید توجه داشت که برای تقویت ثبات و امنیت و کاهش ناامنیها نباید در جستجوی راه حالهایی باشیم که محصول آن استمرار ناامنیهای باشد. این نکته مهمی است که باید مورد توجه همه طرفهای علاقه مند به آینده افغانستان باشد.
یکی از اهداف سیاست خارجی دولت جدید در ایران، تنش زدایی و بهبود روابط با غرب است. به نظر شما این مسئله چه تاثیری بر روابط ایران و افغانستان میگذارد؟
من فکر میکنم کمک به تقویت ثبات و امنیت در افغانستان یک کار جمعی است و همه کشورها و طرفهای علاقه مند به این مفهوم لزوما باید در یک تشریک مساعی راه حلهای مناسب برای این منظور را پیدا کنند. بهتر است این نکته را روشن کنم که امنیت به عنوان یک استراتژی کلی مورد توجه ایران در ارتباط با افغانستان است ما فکر میکنیم تحقق این مهم در افغانستان به این معناست که منافع ما در افغانستان به طور کامل تامین شده؛ نه تنها منافع ما که منافع کشورهای منطقه و فرامنطقهای نیز با ایجاد امنیت در افغانستان تامین شده است. یکی از نگرانیهای کشورهای منطقه تهدیدهایی است که از ناحیه افغانستان میمتوجه منطقه شود. هر مولفه دیگری و هر مقولهای که در رابطه با افغانستان تعریف کنیم قاعدتا ذیل این مسئله قرار خواهد گرفت.
یکی از موضوعات متربط با پیمان استراتژیک انتظارات ناشی از نتایج حاصل از پیمان امنیتی است. آنچه من متوجه میشوم این است که مقامات دولت افغانستان بر ضرورت دستیابی به یک فهم درک ومشترک از موضوع تهدید و طبیعتا چگونگی برخورد با آن تاکید دارند و این در ذات و ماهیت خود به معنای بهره گیری از ظرفیتهای کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند به عنوان عامل بازدارند مطرح میشود. در طرف دیگر قضیه ارزیابی من این است که به نظر میرسد که کشورهایی که علاقه مندند نیروی نظامی در افغانستان داشته باشند سعی در کاهش مسئولیتهای خود دارند اگر بخواهیم این موضوع را بیشتر باز کنیم باید به پدیده جدا کردن شورش و تروریسم در افغانستان از سوی کشورهای غربی اشاره کنیم که مفهوم عملیتر آن جدا کردن طالبان و القاعده میتواند باشد. غربیها و مشخصا امریکاییها رسالت خود را با برخورد با پدیده تروریسم تعریف میکنند هنوز برای ما مشخص نیست که چه مکانیزمی را قرار است تعریف کنند تا این سیاستها و رفتار امریکا بعد از سال 2014 در صورت امضای این پیمان مفهوم نقض حا کمیت نداشته باشد و اهداف و سیاستهای مورد نظر دولت افغانستان را نیز بتواند تامین کند. نکته دیگر این است که گروهای شورشی و مشخصا طالبان مخالفت خود را با این پیمان اعلام کرده اند و بر این نکته تاکید کردند این پیمان به مفهوم استمرار بحران و تلاش آنها برای تولید ناامنی در افغانستان خواهد بود. بنابراین این نکته مهمی است که آیا این پیمان میتواند مشکل امنیت در افغانستان را حل کند و یا ففقط از دورهای به دوره دیگر منتقل خواهد کرد؟ فهم من از چگونگی حل بحران در افغانستان این است که در قدم اول نیازمند اجماع ملی در افغانستان هستیم. در کنار این، نیازمند همکاری صادقانه کشورهای منطقه و فرامنطقهای میتواند به این کمک کند که موضوع امنیت در افغانستان به شکل مناسبی به سمت کاهش یا حل شدن برود.
اخیرا شاهد ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بودیم. ارزیابی شما از این انتخابات چیست و موضع ایران در قبال این انتخابات چیست؟
به صورت کلی اگر بخواهم در مورد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قضاوت کنم برای ما به عنوان یک کشورهمسایه و دوست افغانستان اصل برگزاری انتخابات و مشارکت هر چه بیشتر مردم در این انتخابات میتواند اصل مهم در انتخابات باشد و به هر انتخابی که مردم افغانستان انجام دهند احترام خواهیم گذاشت علاقه مندیم انتخابات صحنه شور و اشتیاق مشارکت بالای مردم در افغانستان باشد و به موضوعی برای تقویت اجماع ملی و همگرایی ملی در افغانستان باشد. اگر بخواهیم به صورت جزئیتر در مورد انتخابات در افغانستان صحبت کنیم باید بگویم من وقتی لیست کاندیداها را دیدم چند نکته به ذهنم رسید یکی این که ترکیبی که در میان کاندیداها و معاونین آنها مشاهده کردم به نظر رسید که ما شاهد شکست موضوع قومی در افغانستان هستیم به این معنا که به ویژه در ارتباط با کاندیدهای مهم لزوما مبنای رفتارها، قومی نبوده است. نکته دیگر این که حتی در ارتباط با چگونگی مواضع سیاسی کاندیداهای مختلف هم شاهد تحول جدیدی بودیم یعنی شاهد ائتلافهایی بوده ایم یعنی ماهیت این ائتلافها برای شکل گیری دولت آینده و ورود به رقابتها با آنچه در گذشته وجود داشته است متفاوت بوده است. حتی در ارتباط با افراد وابسته به مجاهدین که خود را کاندیدای انتخابات کرده اند این تفاوت با گذشته را مشاهده کنیم. یک مفهوم این مسئله میتواند این باشد که انتخابات در افغانستان قطبی نخواهد بود لذا پیش بینی آن هم چندان کار سادهای نخواهد بود. این نکته مثبتی در رابطه با انتخابات در این کشور است اگر بخواهیم خوش بینانه به مسئله توجه کنیم که من علاقه مندم از این منظر به قضیه نگاه کنم این روند که در ارتباط با کاندید شدن افراد مختلف و چگونگی انتخاب معاون آنها دیدم عبور از مرز بندیهای سابق بوده است. مرزبندیهایی که عمدتا بر پایه مسائل قومی و زبانی شکل میگرفته است. این نقطه مثبتی میتواند باشد. یعنی قدم نفس برگزاری انتخابات در حال کمک به افغانستان است که به مفهوم دولت ملت نزدیک شود و از مرزبندیهای گذشته فاصله بگیرد. این نکته را مثبت میدانم و امیدوارم نتایج انتخابات نیز به تقویت این مفهوم در افغانستان کمک کند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/1051