نامه ای که در به نشر می رسد، از جانب نویسنده گان آن برای خبرگزاری انصار ارسال شده است، انصار در مورد محتوای نامه نظری ندارد
به نمایندگی از طرف همه جوانان ایران به رهبر معظم انقلاب اسلامی
سجاد عابدی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصلاه و السلام علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّه و الثناء) بهم نتولّیٰ و مِن أعدائهم نتبرّیءُ إلی الله.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران
حضرت آیت الله سید علی خامنه ای (مد ظله العالی)
سلام علیکم؛
در نامه قبلی خود به شما از وضعیت نا بسمان جوانان در عرصه مدیریتی کشور گفتم. از نظام آقازاده پروری در کشور و رشد بسزای آن که می توان گفت تار و پود کشور را فرا گرفته است و از طرف مسئولان نیز میلی برای خاتمه دادن به این روند اسف بار که جز خفت و ذلت عایده ای برای کشور ندارد وجود ندارد. از نهاد ریاست جمهوری تا مناطق آزاد، از دانشگاه امام صادق(ع) تا دانشگاه تهران آن هم دانشکده مطالعات جهان. که باید گفت همین دانشکده، اعضای آن و چگونگی جذب افراد در آن بسی جای تامل دارد! و من مانده ام که با این وضعیت اسف بار و درد آور چگونه از جوانان این مرز و بوم می خواهید که بمانند و بسازند!! آقاجان می خواهم بدانید که می دانم می دانید جوانان این مرز و بوم با تمام فشار ها و سختی های متحمل شده از سوی آقایان در قدرت باز در کنار شما ایستاده اند. اما سوال این جاست که آیا مسئولین و فرزندان همیشه در صحنه آنها نیز همینطور هستند ؟ آیا حاضر به همراهی شما در سخت ترین لحظات هستند؟ آیا فرزندان آنها که در کانادا و آمریکا مشغول رکوع و سجود بوده و نمازشان از اخلاص بیشتری برخوردار است ! حاضر به همراهی شما در سخت ترین لحظات کشور هستند ؟
سوال اصلی این است که چرا حکومت با لاف جوان گرایی هیچ میلی برای بکارگیری جوانان در عرصه مدیریتی ندارد؟ ، نقش وزارت اطلاعات برای به زمین زدن جوانان نخبه و فراری دادن آنها با رویکردهای غلط امنیتی چیست ؟ آیا شایسته سالاری اینقدر به پایین ترین سطح خود رسیده است که سربازان گمنام امام زمان(عج) به جای رسیدگی به امور امنیتی کشور و حفظ ساختار آن مامور رسیدگی به نخبگان کشور شده اند ؟! چطور ممکن است که در کشورهای همسایه و حتی دورتر شهروندان به راحتی با مسئولان امنیتی و غیر امنیتی دیدار می کنند، اما در کشور ما برای دیدن دربان وزارت اطلاعات آن هم برای پیگیری مشکلات باید 6 ماه پشت درب های بسته بمانی که گویی قرار است به ملاقات خدا بروی!!
آقا جان شما فرمودید: در حرکت عظیم ملت ایران، نسل جوان باید پیشرو باشد. برای نسل جوان - بخصوص نسل جوان دانشجو - بیتفاوتی و خونسردی جایز نیست. آن جوانی که به سرنوشت کشور نیندیشد و حوادث و خصومتهایی را که نسبت به کشورش در دنیا سازماندهی میشود، نبیند و نسبت به آنها نجوشد و نخروشد، آن جوان لایق این نیست که نام جوان شهروند یک ملت انقلابی را روی خودش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشی است که در سختیها، به داد کشور و ملت رسید و آنها را نجات داد. شما درست فرمودید اما با کدام انگیزه؟ فرزندان عزیز آقایان که الحمدالله همه آنها با تلاش خود بنز سوار هستند و یا در سن 23 سالگی با استفاده از ژن خوب فناوری وارد کشور کرده و یا در کانادا نماز خالصانه می خوانند آیا با روح بلند خود حاضر هستند به داد کشور برسند آن هم در سخت ترین شرایط ؟ زمانی که جناب آقای ولایتی مردم را تشویق به پوشیدن لنگ و خوردن نان خشک کرده اما شاهد هستیم که جنابشان در خانه ای 1000 متری آن هم در بهترین نقطه پایتخت سکنا گزیده اند و فرزندان دلبندشان با روحی بلند در حال گشت و گزار در بهترین رستوران های شهر با بهترین پوشش هستند آیا انگیزه ای دیگر برای جوان ایرانی می ماند ؟
آقا جان شما فرمودید: جوانان عزیز! دشمن روی شما سرمایهگذاریهای زیادی میکند؛ حواستان جمع باشد. عدهیی را به بیتفاوتی میکشاند و عدهیی را دلسرد و مأیوس میکند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا میکند؛ همچنان که امید اینگونه است. در مقابل یأسی که دشمن میخواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید. بله درست فرموید اما عامل اصلی این یاس و نا امیدی کیست ؟ آیا مسئولان و نظام غلط مدیریتی کشور مسئول این یاس و نا امیدی به ویژه در جوانان نخبه نیست ؟ آیا همین امر باعث فرار نخبگان ما از کشور نمی شود ؟!
آقا جان شما فرمودید: قشر جوان بایستی همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسؤلیت کند و خودش را از مسائل انقلاب برکنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا میکند؟ از او چه میخواهد؟ او چه نقشی میتواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفهی او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما - که بحمدالله همیشه در صحنههای انقلاب حاضرند - جدا نشود و به رشد و آگاهی و با سواد شدن آنان کمک کند. در دانشگاه باید به روی مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضای خانوادهی خود و با دوستانش، ارتباطات روشنگر داشته باشد و در مسائل کشور و مسائل جامعه سهیم باشد. اما سوال اینجاست که آیا به غیر از این می باشد که سهام داران اصلی انقلاب اسلامی ایران مردم هستند؟ اما با این وجود شاهد آن بودیم که خانم فاطمه حسینی که با نداشتن حتی 5 دقیقه سابقه مدیریتی وارد مجلسی می شود که در پی دریافت حقوق های نجومی از سوی پدر بزرگوارشان آن را حق پدر خود از سفره انقلاب می دانند که گویی پدر ایشان یکه و تنها این انقلاب را به ثمر رسانده اند! آقایان بدانند جوانانی برای حال و آینده جامعه باید تربیت کنیم که به عنوان افرادی جریانساز و ایدهپرداز در وادی اجتماع و سیاست فعالیت کنند نه آقا زادگانی که از نسلی به نسلی دیگر انتقال پیدا کرده و چیزی به جز خفت و ذلت برای نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته و نخواهند داشت. باید توجه داشت که جوانان تربیت شده اهداف و آرمان های نظام مردمسالاری و باورهای ایرانی را با لحاظ همه ظرایف و ملاحظات فرهنگ جامعه ایرانی-اسلامی از یکسو و تغییر نسلها، چشماندازهای جهانی تهدیدها و مخاطرات بینالمللی، آسیبهای درونی و موارد این چنینی از سوی دیگر، به پیش ببرند. در دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر، بقا و دوام سازمانها و ادارات در گرو نظام شایستهسالاری و سپردن کار به کاردان است. استفاده نکردن از افراد شایسته و متخصص و نخبه نوعی فرصتسوزی است و استفاده کردن از آقازادگان بیکفایت آتش زدن کشور است. باید توجه داشت که استفاده نکردن از نخبگان اضمحلال نظامهای سیاسی و مدیریتی را در پی خواهد داشت. در مقابل، رشد و تربیت رهبران و مدیران شایسته بر اساس تجارب کشورهایی چون سنگاپور، مالزی و فنلاند موید اهمیت راهبردی و اثربخش اصل شایستهسالاری است. مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایههای انسانی در بلندمدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگیهای مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین میشود. دقیقا در همین راستا بوده که استقرار نظام شایستگی به عنوان یکی از سیاستهای کلان و راهبردی سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در کشور مورد تاکید قرار گرفته است. در نظام شایستهسالار نباید انتصابات بر پایه قدرت مالی شخص یا موقعیت اجتماعی (ژن خوب) که سرتاسر کشور را فراگرفته است، باشد. در جوامع شایستهسالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیلهگرایی، حزب و تنظیمسالاری مطرود است. باید توجه داشت شایستهسالاری، نه یک حکومت، بلکه یک ایدئولوژی است.
آقا جان بدانید که آقایان در مجمع تشخیص مصلحت نظام با لاف جوان گرایی می فرمایند تربیت مدیران راهبردی به عنوان یک امر زیربنایی نیازمند نیازسنجی درست و همهجانبه است و برآورد نیازهای آموزشی مدیران در همسو شدن آنها با انتظارات کشور و انجام درست امور و بهبود عملکرد نقش بهسزایی دارد. سوال من از شما این است که آیا با در مسند بودن مدیران فسیلی و بازنشسته در مرکزی که شعار آن تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده است، امکانپذیر است؟! آقا جان تا کجا قرار است نقش جوانان نادیده گرفته شود و فقط از اسم جوانان آن هم برای پیشبرد اهداف همین مدیران بازنشسته استفاده ابزاری بشود ؟
بخش قابل توجهی از مسائل و مشکلات کشور ناشی از چرخه معیوب گردش نخبگان و گپ انتقال ناقص تجربیات بین نسلی در حوزههای مدیریتی در سطوح مختلف است. به نظر شما مدیران کنونی حاضر به کنارهگیری هستند؟ به قول جناب آقای بهروز نعمتی نماینده محترم تهران در مجلس شورای اسلامی: « ما از همه این مدیران تشکر میکنیم که ۳۰ سال خدمت کردند و امثال ما در کنارشان یاد گرفتیم. به هر حال زمانش رسیده که عرص را به جوانترها بدهند.» استعدادیابی، جانشینپروری، ساختارسازی و تربیت مدیران مستعد، دوراندیش، سیاستگذار و با انگیزه برای مدیریت آینده کشور را امری حیاتی و ضرورتی غیرقابلانکار است. طرفداران شایستهسالاری میگویند این نظام عادلانهتر و مولدتر از سایر نظامها بوده و امکان پایان یافتن تفاوتها در زمینه جنسیت و نژاد را فراهم میکند و هر فردی بر اساس تواناییهای ذاتی و اکتسابی خود پلههای ترقی را طی میکند. سوال اینجاست که چرا نظام شایسته سالاری جای خود را به نظام امنیتی داده و فضایی را به وجود آورده است که جایی برای نفس کشیدن جوانان وجود ندارد!
اما هدف از نظام شایستهسالاری چیست؟ آیا هدفی بهتر از تضمین آینده کشور نمیتواند باشد؟ بهترین راه برای تضمین آینده کشور استفاده از جوانان شایسته در مسئولیتهای گوناگون است. در شایستگی بسیاری از مسئولین و انتصابات در حکومت شکی نیست. اما وجود این افراد در این رده سنی برای حال کشور شاید مساعد باشد اما آینده چه میشود؟ اما در واقعیت متناسب با آن به نقش آنان در تصمیمگیریها و تحقق مطالباتشان کمتر توجه شده یا میزان توجهات با توجه به مسائل، مشکلات و مطالبات خاص حوزه جوان کافی نبوده است. خصوصا در حوزههای اشتغال، تامین زندگی مناسب و ایدهآل، رفاه و تامین اجتماعی، مسکن، مشارکت اجتماعی و... میتوان دغدغههای جوانان را مشاهده کرد. نگرانیهایی که تنها و تنها یک علت دارد و آن چیزی نیست جز عدم برنامهریزی مناسب توسط مسئولین مربوط در حوزه جوانان در دولتهای مختلف. به طوری که در کشوری با این همه نعم خداوندی و جوانان تحصیلکرده، امروزه یکی از بزرگترین دغدغههای کشور بحث بیکاری و مدیران فسیلی در مسند است.
امروزه کمتر خانوادهای را میتوان یافت که نگرانیهایی در خصوص بیکاری فرزندانشان که حالا بیشترشان جوانانی تحصیلکرده نیز هستند، نداشته باشد. این در حالی است که هر روزه دولتمردان از وجود ظرفیتهای زیادی برای تامین و ایجاد اشتغال و رفع موانع بیکاری در کشور در آیندهای نزدیک، سخن میگویند. درست است که بیکاری مشکل بزرگ اکثر کشورهاست اما این مشکل در ایران به حالت وخیم درآمده. به طوری که یکی از اهداف تمامی دولتها در ایران حل این معضل بزرگ بوده که در کنار تورم دو علت اصلی فقر، فساد و بیعدالتی را تشکیل داده و بر مشکلات پیش روی جوان ایرانی و دغدغههای خانواده اش پیش از پیش افزوده است.
اگر روزی در کشور با کمبود متخصص روبهرو بودیم و علت بیکاری جوانان را دولتمردان، عدم دارا بودن تخصص و مهارت کافی میدانستند، اما امروزه چطور میتوان بیکاری جوانان تحصیلکرده که بیشتر آنان نیز مهارتهای لازم را نیز کسب نمودهاند، توجیه کرد؟ با این وضعیت و نبود امنیت کاری و عدم دارا بودن کار مناسب و حقوق مکفی، باعث افسردگی و افزایش بیماریهای گوناگون برای جوانان عزیز این مرز و بوم نمیشود؟ آیا اگر دولتهای مختلف به جای توجه به واردات کالاهای رنگارنگ از کشورهای مختلف و ایجاد فضا برای آقازادگان که جز ذلت و خفت چیزی عاید کشور نکردهاند و در نتیجه کاهش تقاضا برای کالاهای داخلی، کمی بیشتر به فکر افزایش جذب سرمایهگذاری و ایجاد امنیت اقتصادی و لذا افزایش تولید کالای ایرانی بودند، وضعیت بهتر نمیشد؟
آقا جان، تا زمانی که به جوانان کشور اعتماد نشود و حلقه بسته مدیریت کشور در دست مدیرانی که از ابتدای انقلاب، بر مسند امور بوده و هستند باقی بماند و همچنان مدیران ۷۰ ساله در دولت، شهرداری و مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار گرفته شوند تا حکم بازنشستگی آنان توسط قابضالارواح صادر شود، فاجعه مدیریتی موجود گستردهتر خواهد شد و روزی فرا میرسد که کشور با خلاء مدیران متخصص و توانمندی که تجربه اجرایی لازم را ندارند، روبهرو خواهد شد.
انقلابی، مرد میدان اعانت ولی است با ورع و اجتهاد و عفت و سداد. جوان انقلابی، مرد برافراشتن پرچم استقلال و عظمت و شرافت این کشور است، بلندتر از آنچه تا امروز بوده است. در این راه چشم به دعای خیرتان دارم که دعای پدر در حق فرزند، البته قرین استجابت است.
وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10318
تگ ها: