این قتل، یک توطئه استخباراتی بود که اگرچه همانند بسیاری از قتل های مشابه، ابهام های اصلی آن، برای همیشه بی پاسخ خواهد ماند؛ اما ریشه در یک طرح بزرگ و پیچیده دارد که عوامل مختلف داخلی و خارجی در آن، دخیل هستند.
در حمله طالبان به دفتر والی قندهار، ژنرال عبدالرازق، فرمانده پلیس قندهار و یکی از افراد بانفوذ جنوب افغانستان کشته شد.
به اساس گزارشهای ابتدایی در پی شلیک یک فرد مسلح در داخل دفتر والی، یک خبرنگار نیز کشته و شماری زخمی شدهاند.
گفته میشود شماری از مقامهای دولتی دیگر نیز در جمع قربانیان این رویداد هستند.
یک منبع امنیتی که نخواست نامش در گزارش درج شود این خبر را تایید کرد.
این رویداد در حالی صورت گرفته که فرمانده نیروهای حمایت قاطع و مقامهای محلی در دفتر والی جلسه داشتند.
گروه طالبان مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
نیروهای ناتو در افغانستان نیز گفته دو سرباز این نیروها در این حمله زخم برداشتهاند.
این نیروها گفتهاند که حمله از سوی "افغانها بالای افغانها" صورت گرفته؛ اما هنوز هویت حملهکننده مشخص نیست.
پیش از این، فرمانده پولیس قندهار ده ها بار هدف سوء قصد قرار گرفته بود.
بنابراین، مرگ در نتیجه ترور، سرانجامی بود که از دیرباز برای چهره ای مانند جنرال رازق متصور بود؛ اما آنچه امروز رقم خورد، فراتر از توان اجرایی و امکان عملیاتی گروهک مزدوری به نام طالبان بود. این قتل، یک توطئه استخباراتی بود که اگرچه همانند بسیاری از قتل های مشابه، ابهام های اصلی آن، برای همیشه بی پاسخ خواهد ماند؛ اما ریشه در یک طرح بزرگ و پیچیده دارد که عوامل مختلف داخلی و خارجی در آن، دخیل هستند.
جنرال رازق اگرچه به دلیل قاطعیت و مبارزات آشتی ناپذیر و نابودگرش بر ضد تروریست های مزدور طالبان، شهرت یافته بود؛ اما او فراتر از یک فرمانده عادی پولیس بود. جنرال رازق، استوانه امنیت و سیاست حوزه جنوب بود.
مواضع و رویکردهای او در حوزه امنیت و سیاست، موجب شده بود که در دوران اشرف غنی نیز دوقطبی تاریخی میان کابل و قندهار همچنان حفظ شود. او از این منظر، سکاندار اصلی قدرت سیاسی و امنیتی جنوب بود که در بسیاری از موارد، سیاست های رسمی دولت کابل در حوزه صلح و آشتی و مماشات و مدارا با تروریست های خونریز و مزدوران سرسپرده پاکستان و همچنین گروهک های تروریستی مورد حمایت غرب را برنمی تابید.
او به همین دلیل، هم از سوی دولت مرکزی به رهبری اشرف غنی و هم از جانب قدرت های خارجی مسلط بر افغانستان، به مثابه یک عنصر نامطلوب تلقی می شد.
جنرال رازق از متحدان و حامیان سیاسی عطامحمد نور و احزاب سیاسی منتقد دولت مرکزی بود و اخیرا به عضویت ائتلاف بزرگ ملی درآمده بود.
بنابراین، حذف چنین چهره ای، طبیعتا از دیرباز در دستور کار بوده است؛ اما او را نمی توانستند به صورت مستقیم از وظیفه عزل کنند؛ زیرا قدرت او فراتر از آن بود که در قالب عزل و نصب های عادی اداری، بتوان به آن لگام زد و مهارش کرد و تنها راه مهار فرمانده رازق، حذف فزیکی او بود.
با این حال، او در نشستی مورد حمله قرار گرفت و کشته شد که همزمان میزبان فرماندهان خارجی و چندین مقام محلی دیگر بود. بدون تردید، تروریست های آماتور و پابرهنه طالبان، از آن میزان قدرت برخوردار نیستند که در نشستی به آن اهمیت نیز نفوذ کنند و دقیقا همان فردی را هدف قرار دهند که می خواستند.
بنابراین، این توجیه ناتو که حمله «از سوی افغانان بر افغانان» صورت گرفته، هرگز قابل قبول نیست. ناتو نمی تواند از زیر بار مسؤولیت این رویداد شانه خالی کند. این حمله بر نشستی صورت گرفته که فرماندهان خارجی هم در آن شرکت داشته اند؛ اما طبق گزارش ها تنها دو سرباز عادی خارجی در آن «زخم» برمی دارند. آیا آین قابل باور است؟ حمله کننده چگونه توانسته از لایه های مختلف امنیتی آن نشست، عبور کند و بدون توجه به فرماندهان خارجی، فقط جنرال رازق و چند عنصر امنیتی دیگر در کنار او را هدف بگیرد؟ آیا این نشان نمی دهد که حضور فرماندهان خارجی در آن نشست، تنها پوششی برای توجیه تروریستی بودن این حمله بوده است؟ این حمله اگر واقعا «تروریستی» و کار گروه مزدور طالبان بوده، پس چرا فرماندهان خارجی از آن جان سالم بدر برده اند؟
بدیهی است که این رویداد، هرگز کار تروریست های طالبان نیست و پذیرش مسؤولیت آن از سوی طالبان، تنها پوششی برای فرار عوامل اصلی داخلی و خارجی این جنایت می باشد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10310
تگ ها: