نویسنده: زهرا رمضانی:
اخوان مشیای دارد به نام "الصبر و التدریج" که شاید یکی از دلایل به زمین خوردن آن در 30 جون همین بود؛ سیاستی که مانع از اقدامات انقلابی و سریع در نهادهای امنیتی و نظامی شد.
بیش از دو ماه از کودتای نظامیان علیه دولت اخوانی مصر میگذرد. اخوان المسلمین با رأی دادگاه رسماً منحل شد، محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع اخوانی همچنان در بازداشت خانگی به سر میبرد، محمد بدیع رهبر پیشین اخوان المسلمین و سایر رهبران اصلی این جریان در زندان به سر برده و منتظر برگزاری دادگاه میباشند.
اخوان این روزها هر از گاهی با فراخوان راهپیمایی همچنان موضع خود مبنی برمخالفت با دولت نظامی را ابراز میکند اما آنچه که هنوز در اذهان بسیاری پاسخ داده نشده این است که سرانجام اخوان چه خواهد کرد؟
مسلما فراخوانهای گاه و بیگاه اخوان نمی تواند موضع رسمی و قطعی این گروه سیاسی کهنه کار در قضایای مصر باشد، خصوصاً آنکه رأی بر انحلال رسمی آن داده شده است. سوال اساسی همچنان این است که اخوان در نهایت در مقابل آنچه اتفاق افتاد چه موضعی اتخاذ خواهد کرد؟ دست بردن به اسلحه، آغاز مبارزات زیرزمینی یا پذیرفتن وضع موجود و سعی در برنامه ریزی برای آینده؟ این یادداشت در پی واکاوی شرایط امروز مصر و اخوان و در نهایت پاسخ به این پرسش است.
شاید بتوان گفت اخوانیها در دو مقاطع زمانی، یکی روی کار آمدن نظامیان ناصریست و دیگری کودتای چند ماه پیش یعنی در فاصله سالهای 1952 -2013 دچار بحرانی جدی شده است. بحران 1952 که زندان، اعدام و شکنجههای بسیاری را برای اخوان در پی داشت تا جون2013. اخوان در این بازه زمانی از لحاظ درون سازمانی نیز به فراخور شرایط بیرونی تغییرات بسیاری کرد.
گذشت از اندیشههای فعالیتهای خیریه - اجتماعی و تاسیس شاخه نظامی برای جنگ با اسرائیل در سال1941، کمک به ناصریستهای چپ در فاصله سالهای 52-1949، عبور از اندیشههای رادیکالی سیدقطب درسالهای 69-1954 و در نهایت بازسازی درونی که اوج آن با صدور اعلامیهای مبنی بر احترام به دموکراسی و حقوق زنان در سال 1995 همراه بود. اما تطبیق و مقایسه رفتار اخوان در این مدت (1952-2013) برای پیش بینی رفتار آینده آنها، توجه به یک نکته را لازم میکند: شرایط مصر در عرصه داخلی و بین المللی.
شاید در مقایسه با گذشته وجه اشتراک شرایط را بتوان "حکومت نظامیان" عنوان کرد اما مصر و البته منطقه در طی این دوسال تجربیاتی را از سر گذراند که پیش بینیها را با فاکتورهای بیشتری گره میزند. تحولات منطقه، خارج شدن نظام بین الملل از حالت دو قطبی و کم شدن تاثیر ایالات متحده در وقایع تحولات منطقه، وارد شدن عربستان و ترکیه به عنوان بازیگران جدید در عرصه منطقه و بین الملل که میخواهند حرفی برای گفتن داشته باشند، بحران سوریه، مشکل جدید و مضاعف سلفیون تندرو، انقلاب رسانهای در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات و در نهایت در حوزۀ مصر انحلال و ضبط اموال اخوان؛ همگی اینها در مقام مقایسه با شرایط بحرانی دوران گذشته برای اخوان نشان دهنده این است که حتی اخوان نیز برای انتخاب ادامه هریک از رفتارهای گذشته خود، حال چه برگزیدن مشی مسلحانه و یا زیرزمینی باشد و چه مسالمت آمیز؛ ناگزیر از در نظرگرفتن پارامترهای بیشماری در زمینههای مختلف است.
برخی تحلیل گران بر این عقیده اند که طیف جوان این جمعیت به مرور زمان جذب اندیشهها و گروههای تندرویی چون سلفیون شده و با دست بردن به اسلحه اوضاع را به سمت جنگ داخلی و یا ترور سوق خواهند داد همچنان که در طی سالهای 1970 با وجود موضع ضد خشونت تلمسانی، رهبری اخوان پس از اعدام سید قطب، طیف جوان این جریان تحت تاثیر اخوانیان به زندان رفته و شکنجه شده خواهان مبارزات رادیکالی شدند و پایان این حرکات رادیکالی به ترور سادات در 1981 ختم شد.
اما برخی دیگر از تحلیل گران بر این اعتفادند طیفی قدیمی وجود دارند که با توجه به سابقه 80 ساله این حزب، مشی زیر زمینی را برگزیده و تا ایجاد شرایط بهتر و شرکت در انتخاباتهای بعدی روش مبارزه مخفی را در پیش خواهند گرفت. اما صرفنظر از پاسخ به اینکه در نهایت کدامیک از این دو مشی آینده اخوان خواهد بود، به نظر میرسد باید گفت بیش و پیش از همه تاثیر عوامل منطقهای در روند تصمیم گیریها است و به نظر میرسد اخوان این مسئله را خوب درک کرده است.
اوضاع داخلی مصر، قدرت گیری مجدد نظامیان و اتکاء آنها به کمکهای مادی کشورهایی چون عربستان از یک سو و تشتت آراء نیروهای مخالف دولت نظامی، افرادی همچون البرادعی، ابوالفتوح لیبرال عضو سابق اخوان و سایر گروهها نشان میدهد که اخوان برای برگزیدن راه خود باید به هر دو زمینه نگاه داشته باشد. اگر در فاصله سالهای 56-1952 دولت نظامیون علیه اخوان فعالیتهایی را انجام میداد، اما در عوض آنها از پایگاه اجتماعیای در جامعه برخوردار بودند که میتوانستند با اتکاء به سرمایه اجتماعی خود هر مشیای را برگزینند، کما اینکه در نهایت تکیه به صندوقهای رای و مشی دموکراتیک انتخاب آنها شد؛ اما آنچه که بحران این دوران را با گذشته متمایز میکند نداشتن پایگاه اجتماعی قابل اتکا در درون علاوه بر مسائل درگیر در منطقه است.
از سویی این روزها نظامیان خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده میکنند که نه تنها هماوردی برای خود نمی بینند که حتی دلگرم به کمکهای مادی و معنوی کشورهایی چون عربستان هستند و از سوی دیگر دولتهایی که شاید اخوان روزی میتوانست روی حمایت مادی یا معنوی آنها حساب کند، چندان شرایط خوبی ندارند.
دولت اسلام گرای ترکیه به عنوان شاخهای از اخوان و به عنوان یکی از حامیان اصلی این جریان که کارنامه مقبولی از خود در اذهان عمومی ایجاد کرده بود این روزها گرفتار مشکلات ناشی از سیاستهای نه چندان درست خود در منطقه است. جریان هم اندیش دیگر آنها در منطقه، حزب النهضه در تونس نیز با ترورهای انجام شده در این کشور خود را به مظنون درجه اولی تبدیل کرده است که تصور برکنار شدن دولت اخوانی تونس چندان دور از ذهن نیست.
لذا اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که اخوان چه تصمیمی برای آینده خواهد گرفت، میبایست این گونه گفت که اخوان تحت هر شرایطی برای تصمیم گیری در خصوص سیاستهای آینده تشکیلاتی خود در وهله اول میبایست اوضاع منطقهای را درنظر بگیرد و سپس به ترمیم وتقویت وجهه خود در داخل بپردازد؛ که البته میتوان این ادعا را داشت که شاید وجود چنین دیدگاهی نیز تا به امروز مانع از وارد شدن اخوان به فاز نظامی شده است.
نگاهی به روند رفتاری اخوان طی این 80 سال از سویی و توجه به فراگیر شدن ارزشهای جهانشمولی چون دموکراسی، تساهل، مبارزات مدنی و مسالمت آمیز همراه با نسل جدید شبکههای اطلاع رسانی اجتماعی جهانی و البته اعتقاد اخوان به این موارد؛ نشان از آن دارد شاید بیم آن وجود داشته باشد بخشی از این طیف (جوانان این جریان) جذب گروههایهای تندروی سلفی شوند و مشی مسلحانه و یا ترور را برگزینند اما اخوان باتجربه میداند که تنها راه برگشتن به عرصه قدرت، مدارا، مبارزه مسالمت آمیز و تقویت پایگاه اجتماعی خود در داخل با نگاه و درنظر گرفتن شرایط منطقهای و بین المللی است.
اخوان طی سالهای 87و84و1941 نیز از فعالیت سیاسی در مقام یک حزب ممنوع شده بود اما چون روش دموکراتیک برای مشارکت سیاسی در قدرت را پذیرفته بود در انتخاباتهای پارلمانی ولو اینکه در سال 41 (به عنوان مثال) موفق به کسب هیچ موفقیتی نشد، اما شرکت کرد. اخوان مشیای دارد به نام "الصبر و التدریج" که شاید یکی از دلایل به زمین خوردن آن در 30 جون همین بود(سیاستی که مانع از اقدامات انقلابی و سریع در نهادهای امنیتی و نظامی شد) اما تنها رمز بازگرداندن آنها به عرصه سیاسی مصر نیز همین خواهد بود و به نظر میرسد اخوان این نکته را خوب دریافته است.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/830