امروزه کشور مصر در خون غوطه ور است. در حالی که بعد از برکناری محمد مرسی توسط ارتش، طرفداران مرسی اقدام به اعتراضات نمودند، ارتش آن کشور جواب این اعتراضات را با گلوله داد. و بر عکس تقاضای مردم مسلمان مصر در مورد آزادی مرسی، حکم آزادی حسنی مبارک دیکتاتور آن کشور را صادر نمود.
امروزه مصر در شرایط اسفباری قرار دارد. این درست است که مرسی اشتباهات زیادی مرتکب شد اما حساب او را باید از حساب کل اخوان المسلمین و ملت مصر جدا کرد. مهم ترین اشتباه مرسی در مصر، اعتماد به غربیها از یک طرف، و فاصله گرفتن از کشورهای اسلامی به عنوان عنصر موثر در شکل گیری انقلاب مصر و مهم ترین حامی قابل اعتماد برای تثبیت حاکمیت اسلامگراهای میانه رو در مصر بود. طبیعی است که استمرار بیداری اسلامی، شکل گیری انقلابهای عظیم و به ویژه، جهت گیری این انقلابها به سمت اسلام حقیقی، موضوعی نیست که قدرتهای باطل با آن کنار بیایند. حقیقت این است که به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اسلام سیاسی، مهم ترین مانع در جهت تداوم برنامههای سلطه گرایانه غرب و اسرائیل در جهان شناخته شده است. در چنین شرایطی، شکل گیری بیداری و از آن مهم تر، جهت یابی آن به سمت تأسیس دولت اسلامی، چالشی مضاعف برای غرب و رژیم صهیونیستی به حساب میآید که میخواهند هر طور که شده بر این چالش تازه غلبه کنند. هرچند باید توجه داشت، از یک طرف، به قول امام خمینی (ره) استقرار و به ثمر نشاندن یک نظام اسلامی، بعد از پیروزی انقلاب، به مراتب از پیروزی خود انقلاب، سختتر و پیچیدهتر است.
از طرف دیگر باید یاد گفت که وحدت در دنیای اسلام هیچگاه امری محال شمرده نشده است و لذا غربیها و صهیونیستها با هراس از شکل گیری سطحی مناسبی از وحدت اسلامی و به تبع آن، فراهم شدن زمینه تشکیل نظامات اسلامی میانه رو در دنیای اسلام، به دنبال ریشه کن کردن اصل جریان بیداری اسلامی و به شکست کشاندن انقلابهای اخیر و در رأس آنها انقلاب مصر است.
این دیگاه زمانی تقویت میشود که روی موضوع سوریه تمرکز کنیم. کشاندن تصنّعی درگیریها به سوریه و منحرف سازی افکار عمومی مسلمانان از موضوع استمرار بیداری اسلامی تا حصول نتیجه نهایی، به مسأله سوریه و به تبع آن، ایران و حزب ا...، طراحیای بود که غرب با مشارکت رژیمهای دیکتاتور و فاسد منطقه به همراهی رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار داد. این طراحی میتوانست علاوه بر نجات حکومتهای خودکامه و فاجر منطقه و در رأس آنها عربستان سعودی، از سرایت بیداری اسلامی به کشورهایشان، اسرائیل را نیز برای مدتی طولانی از شرّ سوریه به عنوان اصلی ترین خط مبارزه با خود، آسوده خاطر سازد؛ بنابراین، غربیها با زیرپا گذاشتن اصول خود، کمکهای دست و دلبازانه به کسانی که بیش از همه تهدیدی جدی برای امنیت آنها به شمار میروند و رسمی کردن تجاوز و آدم کشی در سوریه، قیمتی ترین تیر خود را نیز برای توقف یا منحرف ساختن حرکت بیداری اسلامی در منطقه انداختند.
اما شکست غرب در سوریه، مستلزم یک نسخه پیچی جدید برای خلاص شدن از تبعات جریان بیداری اسلامی بود. غربیها به خوبی میدانند که جریان اخوان المسلمین تنها جریانی است که میتواند با بهره مندی از سابقه طولانی، امتداد منطقه ای، تفکر ضد صهیونیستی و از همه مهم تر، پایگاه قوی اجتماعی، به انقلابهای منطقه خصوصاً انقلاب مصر جهت اسلامی بدهد؛ با این ملاحظه، آلوده سازی اخوان و آوردن آن به پای میز معاملات کثیف، فریب دادن برخی از سران آن با وعده و وعیدهای جذاب ولی پوچ و از همه مخاطره آمیز تر، دادن آدرسهای غلط به آنان در مدیریت امور داخلی کشورِ بحران زدهای چون مصر، نخستین گامی بود که میتوانست این تشکّل ریشه دار اسلامی را در پیاده سازی اهدافی که فلسفه وجودی آن اقتضا میکرد، زمین گیر سازد. با این حال، این گام برای غرب زمانبر و تا حدی غیرمطمئن مینمود؛ لذا تهیه طرحی دیگری همراه با چاشنی استبداد و خشونت، گام دومی بود که برای زمین گیر کردن کامل اخوان المسلمین و به انزوا کشاندن آن برای همیشه در دستور کار قرار گرفت. برای این امر، پرداخت هزینههایی چون تبدیل امیر قطر تا بحران سازی در ترکیه نیز قابل تحمل مینمود؛ با این وصف، آغاز پروژهای تازه با عنوان (اخوان زدایی) و (انقلاب دزدی) در مصر آغاز شد.
این حوادث بیش از پیش چهره ریاکارانه و مکار غربیها و صهیونیستها را نشان میدهد؛ این قاعده پلید و شیطانی که آزادی تنها زمانی خوب است که به نفع غرب باشد، نتیجه دموکراسی تنها زمانی برای غربیها قابل قبول خواهد بود که به سود آنها تمام شود و نقض حقوق بشر وقتی مهم میشود که منافع غربیها در میان نباشد! مرثیه درناکی است که امروز باید برای آزادی و دموکراسی خواند. مرثیهای که میتواند برای رهبران دلسوز و انقلابی جهان اسلام که هنوز در دل خود به غربیها به چشم شریکی قابل اعتماد مینگرند و یا در این زمینه در دو دلی به سر میبرند، عبرت آموز تلقی شود. باید توجه داشت، که مرعوب شدن در برابر ابهت پوشالی قدرتهای غیر اسلامی سزاوار اهل مبارزه نیست و تاریخ گواهی میدهد که خداوند زمانی استخوانهای شکسته ملتی را بازسازی فرمود که صبر و مقاومت در برابر مستکبرین را سرلوحه اعمال خود قرار دادند.
سرمقاله روزنامه انصار
تاریخ: 1392/6/2
نویسنده: رضا غلامی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/529