هزاران سال پیش، ساکنان سرزمین آریانا روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاری مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانی جشن میگرفتند و سرور وشادمانی در این روز را به فال نیک گرفته و به برکت فیوضات آن، سالی را که پیش رو داشتند، نیک بخت میپنداشتند.
از روزگاران قدیم تاکنون ساکنان این سرزمین باستانی، قدرشنانی و بزرگداشت از نوروز تاریخی را فراموش نکرده و درهر عصر و زمانی از آن قدردانی وتجلیل میکنند.
نوروز در شهرهای مختلف افغانستان
جشن نوروز در بسیاری از نقاط افغانستان، باشکوهمندی خاصی برگزار میشود، در مزارشریف، در زیارتگاه منسوب به حضرت علی، جشن بزرگی به نام میلههای گل سرخ برگزار میشود و همه ساله، هزاران نفر از زایران آن زیارتگاه و علاقه مندان نوروز از نواحی مختلف کشور، حتی از کشورهای ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه به شهر مزارشریف میروند واین جشن ملی و پارینه را با شکوهمندی هرچه بیشتر برگزار میکنند.
در شهر کابل پایتخت نیز، میلههای نوروزی درمحلاتی به نام خواجه صفا، شاه شهید، دامنه سخی، کاریز میر، تپه زیبای استالف، گلغندی چاریکار برگزار میشود.
در هرات نیز، مردم به این مناسبت، روزهای اول سال و چهارشنبه اول سال و نیز در سیزدهمین روز از نوروز، در تفریحگاههای داخل و خارج شهر گردهم میآیند و جشن نوروز را گرامی میدارند.
از جمله سنتهای جشنهای نوروزی و آغاز سال نو، راه اندازی میله سمنک (سمنو) درشب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است)، تهیه هفت سین هم در برخی نقاط افغانستان متداول است.
در روایات تاریخی آمده است که یک تن از امیران ازبکهای ماورألنهر بنام امیرعبداله دیگ بزرگی را که از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰ هجری قمری به بلخ انتقال داد، در آن دیگ آب هفت میوه گرفته میشد و در روز نوروز برای مردم توزیع میشد.
بر افراشتن "جهنده سخی"
یکی از سنتهای مردم افغانستان، به ویژه در شهر شمالی مزار شریف و نیز در کابل پایتخت، بر افراشتن جهنده (علم پوشیده از پارچههای سبزرنگ) است که به جهنده سخی معروف است.
برافراشتن این علم، از وجوه مذهبی جشن نوروز در افغانستان است.
بر اساس یک روایت تاریخی، درسال ۱۲۸۸ هجری که نایب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت علی در مزارشریف) ملحقات و خانههایی اعمار کرد و چوب راست و محکمی را از جنگلهای ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارک از آن کار گرفت که تا امروز مورد استفاده است.
جشن دهقان در روز اول سال
نوروز به مثابه سر آغاز فصل بهار، با زندگی عینی مردم افغانستان پیوند داشته و بخش بزرگ از مردم کشور که کشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمی استقبال کرده وصفحه جدیدی از کار و فعالیت خود را آغاز میکنند، از این روی کشاورزان با برگزاری مراسم ویژهای از آمدن نوروز تجلیل میکنند.
دولتهای افغانستان در دورانهای مختلف، به طور رسمی در برگزاری جشن نوروز سهم میگرفته اند، اما در سالهای حاکمیت طالبان، هر گونه مراسمی که با نوروز و رسوم باستانی آن پیوند داشت، ممنوع و کفرآمیز خوانده میشد، طالبان حتی تقویم هجری شمسی را که نخستین روز سال در آن نوروز است، باطل اعلام کرده و سال قمری را رسمی اعلام کرده بودند.
اما با توجه به آنچه در این گفتار آمد، و با توجه به ژرفا و پهنایی که جشن نوروز به مثابه یک سنت پسندیده و پارینه ملی در تاریخ و فرهنگ افغانستان، دارد محال است که با ابراز عصبیت کسانیکه از مبدأ تاریخی و ارزشمندی فرهنگی آن آگاهی ندارند، نوروز از مردم افغانستان فاصله بگیرد و یا ازحافظه زمان محو شود.
واقعیتهای زندگی انسانی و اجتماعی مردمان این سرزمین توأم بااستقبال همیشگی شان از فصل بهار به مثابه موسم کشت و کار و غرص نهال "نوروز" را همواره گرمی خواهد داشت.
دكتر لویی دوبری امریكایی در نتیجه حفریات سال 1965 خود در آق كبرك (جنوب شهر مزار كنار دریای بلخ) آثاری از قبیل آیینه برنجی، انگشتر و دست بند، اسلحه، قیزه اسب و نگین لاجوردین انگشتر و غیره، شواهدی به دست آورده كه متعلق به دوره حجر از 2 تا 9 هزار سال قبل از میلاد است. در همین ساحة بزرگ بُز و گوسفند موجود بود و این ساحة داخل آن منطقهای است كه اولین بار حبوب غذایی در آن زرع شده و حیوانات اهلی شدهاند و معتقد است كه این آثار از عمق بیشتر زمین از دوره 20 هزار سال قبل از میلاد نمایندگی میكند و چنین آثاری از آسیای مركزی و هندوستان به دست نیامده است. تفحصات سال 1951 در مننگیگ (50 كیلومتری شمال قندهار) هم نشان داد كه مردم افغانستان از سه هزار سال قبل از میلاد ساكن بودهاند و خانههایی از خشت میساختند به زارعت و مالداری میپرداختند، اسلحه و زیورات مسی و ظروف سفالین مكشوفه هم كه دارای اشكال هندسی است نماینده سطح بلند پیشروی آن عهد است.
یكی از مغازههای مهم افغانستان قدیم، مغازه عظیم چهل ستون در یك كیلومتری بامیان است. روی هم رفته میتوان گفت كه جامعه افغانستان از بیست هزار سال قبل از میلاد موجود بوده و تا دوره حجر جدید كه از 9 هزار سال قبل از میلاد شروع میشود مراحل مختلفی از تكامل را طی كرده است و از یك جامعه بدوی اشتراكی و طایقهای و مادرشاهی تا مرحله فلزات، وطن آریایی و باستانی ما افغانستان در مسیر تاریخ طولانی پرفراز و نشیب خویش، نامها، ادیان جشنها، اعیاد، روزهای تاریخی، ملی، رسم و ازدواجها و سنتهای گوناگون و مختلف داشته كه تا امروز ادامه یافته و در هر مقطع زمانی نظر به شرایط سیاسی و اجتماعی اشكال آنها تغییر كرده است. یكی از این روزهای تاریخی روز نوروز است. نوروز از حیث بزرگترین جشن بهاری و بذرافشانی در این سرزمین بنابر روایتی از زمان پادشاهی جمشید این سلطان اسطورهای در 7000 سال قبل از میلاد تا به امروز به شیوههای گوناگون در بخشها و محلات این سرزمین تجلیل و برگزار میشود. نوروز پس از دوره جمشیدشاه تا (1725 پیش از میلاد مسیح) و بعد از آن تا امروز به اشكال مختلف در سرزمین ما برگزار شده است.
برگزاری نوروز پیوسته با ساز و نوا همراه بوده است. گویا برای جشن نوروزی دستگاه موسیقی به نام نوروز بزرگ داشتند. آنچه كه مسلم است انسان باستان به تغییرات طبیعت توجه میكرد و هر تغییری بر اساس دانستههای آن روز توجیه میشود، غروب آفتاب را مرگ آن و برآمدنش را تولد آن میپنداشت و طبیعتاً آن را خجسته میدانست خزان و پژمردن گیاهان را غمناك و نامبارك میشمرد و چه بسا در عزایش مینشست و رویش دیگر بار آنها را كه در بهار صورت میگرفت و جوانه زدنشان را زایشی نو میانگاشت و مقدس میدانست و جشن میگرفت و شادی میكرد. توجه به تغییرات طبیعت كه نظم و آهنگ خاصی داشت كم كم به پیدایش گاهشماری و تقویم منجر شد و براساس همین تغییرات طبیعی، نوروز كه در آن ساعات شب و روز یكسان است به حیث روز نو یعنی روز اول سال شناخته شد. در عهد باستان 25 روز پیش از نوروز در صحن دارالملك 12 ستون از خشت خام برپا میشد و بر هر یك از این ستونها یكی از غلات و یا حبوب را میكاشتند و اینها را نمیچیدند.
در ششمین روز نوروز آنها را میكندند و به میمنت در مجلس میپراكندند و تا روز 16 ماه حمل آن را جمع نمیكردند. این حبوب را میكاشتند و میپنداشتند كه هر یك از آنها محصولش در سال بیشتر خواهد شد. علاوه بر این سفره نوروزی باشكوهی نیز در دربار میگستراندند. در روز اول حمل یعنی روز نوروز مؤبد و مؤبدان در حضور شاه میرسیدند و مراسم مخصوص را انجام دادند. مهمترین هدفی كه از برگزاری مراسم نوروز در دربار دنبال میشد، وصول مالیات و عزل و نصب حكام و مقامات دولتی بود. در این روز مالیات حصول شده را به حضور شاه عرضه میداشتند و شاه به عزل و نصب حكام میپرداخت و نیز در نوروز سكه نو میزدند و آتشكدهها را پاك و طاهر میکردند و امثال این. همچنان به هنگام نوروز شاه بارعام میداد، حكام و مقامات مهم كشوری و لشكری هدایای خود را برای شاه میآوردند و شاه نیز متقابلاً بسته به مقام و موقعیت شخصی هدایایی به وی میداد. در ایام عید نوروز برخی از زندانیان و مجرمان نیز بخشوده میشدند و اما مردم مراسم خاص خود را داشتند.
در روز اول مردم صبح بسیار زود برخاسته به كنار نهرها و قناتها رفته شستشو میكردند. به یكدیگر آب میپاشیدند و شیرینی تعارف میكردند، صبح پیش از اینكه كلامی را بگویند شكر میخوردند و یا سه مرتبه عسل میلیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشیها و بدبختیها، روغن به تن میمالیدند و اسپند دود میکردند.
مشروحترین و قدیمیترین اشاره به سفره نوروزی كه در آن از عدد هفت گفتگو میكند از ابوریحان بیرونی است. چون جمشید بر اهریمن كه راه خیر و بركت و بارش باران و سبز شدن گیاهان و فراوانی نعمت را بسته بود، پیروز شد، دوباره خیر و بركت و نعمت باران و سبز شدن گیاهان شروع شد و هر كشتزار و شاخه و درختی كه خشك شده بود، سبز و تازه شده و به همین دلیل به مردم گفتند روز نو یعنی روز نوین و روز تازه. پس هر كس از راه تبرك و یادمان در این روز در طرفی جو كاشت، سپس این رسم پایدار ماند كه برای روز نوروز مردم در هفت ظرف هفت نوع از این غلات را كاشته و سبز میكردند و از رویش این غلات، خوبی و بدی محصول و كشت و كار را در سال آینده حدس میزدند. برخی احتمال میدهند كه در زمانهای گذشته، به جای هفت سین، هفت شین یا هفت میوه در سفره میگذاشتند. در این باره نمیتوان در ادبیات مطالب مستندی یافت.
جالب این است كه پس از هزاران سال و پس از این همه تغییرات سیاسی و اجتماعی و فراز و نشیب و حوادث گوناگون كه گاهگاهی پس از تسلط اعراب برگزاری مراسم نوروز به طور رسمی به وقفهها ممنوع بوده، هنوز در برخی ولایات و محلات در میان مردم افغانستان مشابهتهایی در برگزاری مراسم نوروز با مراسم گفته شده در زمان باستان وجود دارد. بینیاز از تذكر است كه گرامیداشت و برگزاری مراسم جشنها و اعیاد روزهای تاریخی سنتهای پسندیده و ملی یكی از وسایل شناخت هویت ملی یك كشور است. باید این روزها را گرامی داشت و تجلیل كرد و چون میراث ملی حفظ و احترام كرد. چنانچه منوچهری گفته:
نوروز بزرگم بزنای مطرب امروز زیرا كه بود نوبت نوروز به نوروز
سابقه جشن نوروز در افغانستان
ولایت بلخ در شمال افغانستان و به ویژه شهر "مقدس" مزارشریف، همه ساله با نزدیک شدن فصل بهار و جشن باستانی نوروز، حال و هوای دیگری به خود میگیرد و آماده پذیرایی هزاران مسافر و زایر از نقاط مختلف افغانستان و کشورهای همسایه میشود.
زیارتگاه منسوب به حضرت علی در شهر مزار شریف، چراغانی شده و پلاکاردهای ویژه خوش آمد گویی به زایران نوروزی، در روضه شریف نصب میشود.
پیشینه جشن نوروز در بلخ
در سرزمینی که امروز افغانستان نامیده میشود، بزرگترین جشنهای آریایی و از جمله نوروز، در بلخ باستان، در شمال کشور برگزار میشده است.
فرهنگیان افغانستان باور دارند که بر پایه اسطورههای ملی، پنج هزار سال پیش، در عهد یما در بلخ، جشن باستانی نوروز پایه ریزی شد که تا کنون با همان فر و شکوهمندی برپا میشود.
عبداله رویین که در زمینه پیشینه نوروز تحقیقاتی انجام داده میگوید که در واقع، خاستگاه نوروز باستانی، همین شهر بلخ بوده است.
صالح محمد خلیق، نویسنده کتاب "جشنهای آریایی" میگوید: "بر اساس افسانههای کهن، کیومرث، نخستین فرمانروای آریایی است که نوروز را بنیان نهاده و تاریخ را از آن آغاز کرده است."
اما آقای خلیق در پیوند با اظهارات آقای رویین اضافه میکند: "نسبت بنیان نهادن جشن نوروز به یما (جمشید)، پادشاه پیشدادی بلخ، هرچند در اوستا و آثار پهلوی نیامده، اما این مطلب در آثار بعد و از جمله در شاهنامه فردوسی تایید شده است."
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را "روز نو" خواندند
فردوسی
اما اگر نگرش بیشتر به پیشینه نوروز به خرج رود، دیده میشود که همه پادشاهان آریانا و از آن جمله سلسله هخامنشی و ساسانی این جشن را گرامی داشته اند.
با گسترش دین اسلام به قلمروی آریانای کهن، این جشن هم از سوی خلفای اسلامی و هم از جانب امرای محلی خراسان برپا میشده است.
نقش سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و غوریان در ادامه برپایی این جشن برجسته بوده است.
از این رو، آقای خلیق مدعی است که پس از کشف و اعمار آرامگاه منسوب حضرت علی در حومه بلخ (در شهر مزار شریف)، به رونق و شکوه برگزاری این جشن افزوده شده است.
او میگوید روایتهای وجود دارد مبنی بر اینکه آغاز خلافت حضرت علی مصادف شده است با نوروز و زایران افغانستانی با قایل شدن تقدس برای وی، نوروز را بهانهای برای زیارت و دعا عنوان میکنند.
آیینهای نوروزی در افغانستان
برگزاری مراسم شعر و ادب و هدیه پارچههای ادبی به یکدیگر و از جمله به مقامات نیز از آیینهای نوروزی است که هنوز هم در افغانستان زنده نگهداشته شده است.
همچنین به پذیرایی نوروز، مردم افغانستان لباس نو میپوشند و در آستانه نوروز بازارها رونق پیدا میکند.
سوریا، دخترک پنج ساله، در یک جمله کوتاه به من میگوید: "من هم از پدرم میخواهم در نوروز برایم لباس نو بخرد."
اما این رسم چیزی است که کل مردم افغانستان توان برآورده کردن آن را ندارند.
با وصف بیر وبار (شلوغی) زیاد در بازارها، محمد داد، ۷۵ ساله، که برای گدایی به یکی از بازارهای شیک مزار شریف آمده بود، گفت: "بچیم (پسرم)، ما نان خوردن خود را به صد مشکل پیدا میکنیم، کالای (پوشاک) نو را چطور میتوان خرید؟!"
اما آنچه مردم افغانستان عموما به عنوان بخشی از آیینهای نوروزی انجام میدهند، شست و شوی پوشاک، خانه تکانی، سفید کردن ظرفهای مسین و روشن کردن چراغها در خانه و کوچه و بازار است.
برخی هم دسترخوان (سفره) هفته میوه میگسترند که در آن انواع میوههای خشک (آجیل) با هم مخلوط و با شکر شرین میشود.
در برخی خانوادههای افغانستانی هم سفره هفت سین گسترانده میشود. آنها دسترخوان را با هفت خوردنی که نام هر کدام با حرف سین آغاز میشود، میآرایند: سبزه، سنجد، سیر، سرکه، سمارق، سمنک و سیب.
میله گل سرخ
اما یکی از برجسته ترین و با شکوه ترین آیینهای نوروز در افغانستان، میله (گلگشت) گل سرخ در مزار شریف است.
نام "گل سرخ" برای این گلگشت، نامی بیمناسبت نیست، چرا که همگام با رسیدن نوروز و بهاران، انواع گلها و بویژه گلهای لاله در سرزمین بلخ آغاز به شگفتن میکند و دامنه آنها به دشت و صحراهای البرز و شادیان در جنوب بلخ محدود نمی شود که فراز بامها و پنجرهها و صحن (حیاط) خانهها نیز با این لالهها آذین مییابند.
محمدعمر فرزاد، فرهنگی سابقه دار افغان در مورد پیشنه میله گل سرخ میگوید: "از آوان پیدایش آرامگاه منسوب به حضرت علی در بلخ، میله گل سرخ برگزار میشده است و این آرامگاه بر پایه روایات موجود، نخستین بار در سال ۵۳۰ هجری قمری در هنگام فرمانروایی سلطان سنجر سلجوقی کشف شده بود و با تلاطم روزگار ویران شد که پس از آن، در سال ۸۸۵ هجری قمری در زمان سلطان حسین پادشاه تیموری هرات بازشناسایی و اعمار شد. "
خبر وجود آرامگاه منسوب به حضرت علی، زمینه سرازیر شدن زایران زیاد شد و ایجاد شهر مزار شریف را در پی داشت.
به باور مردم افغانستان، آنگاه بود که برای زیارت بهاری و شرکت در میله گل سرخ در مزار شریف، از همان سالهای آغازین، برعلاوه مردم نواحی بلخ، کاروانهای متعدد زایران از کابل، هرات، قندهار، شهرهای آسیای میانه، ایران و هند در روزهای آخر ماه حوت وارد مزار شریف میشدند.
چهل روز با طبیعت
میله گل سرخ در مزار شریف در مدت چهل روز برگزار میشود. در این روزها که مزار شریف چراغان است، جوانان به عشرت و شادی میپردازند و دید و بازدیدها و نیز شب گشتیها در اطراف مزار شریف با هیاهو جریان دارد.
زنان هم فرصت مییابند در چهارشنبههای این چهل روز، به روضه شریف (آرامگاه) بروند؛ درحالیکه درهای روضه شریف این روزها به روی مردان بسته است، زنان با خاطر آسوده، برقعها را از سر میکشند و با یک دیگر میله میکنند.
آنها به طور معمول صبحگاهان برای خود و کودکان شان غذا میپزند و تا شامگاهان در صحنهای روضه شریف مشغول میشوند؛ این یکی از معدود روزهایی است که مردان به زنان شان اجازه رفتن به بیرون از خانه را میدهند.
سبزه لگد کردن
بخش دیگری از میله گل سرخ، رفتن به بیرون از خانهها و شرکت در مراسم "سبزه لگد کردن" است.
در جریان این چهل روز برگزاری میله گل سرخ، رفتن به سبزه زارها و پای کوبی بر سبزهها، یکی از برنامههاست، بهانهای هم موجود است که این کار شر و بلا را دور میکند و بخت همگی را باز میکند.
بیشتر دختران و زنان به رسم "سبزه لگد کردن" باور دارند. آنها میگویند سبزه کوبی، بخت گشایی را به دنبال دارد.
در چهل روز نخست سال نو، درحالیکه زنان عمدتا سرگرم سبزه کوبی هستند، مردان به میدانهای بزکشی میروند و قدرت نمایی میکنند.
دهها مردن قدرتمند بر اسب دونده یک گوساله یا بز کم جان را در میدان بزکشی بر زمین میکشند و میکشند و به "دایره حلال" میافکنند.
در میدان بزکشی قاعده خاصی وجود ندارد، پیروز کسی است که گوساله را از رقیبان نیرومند خود برباید و به حلقهای که در یک گوشه میدان سفید شده است، برساند.
تا نوروزی دیگر
این همه شور و مستی بخشی از آیینهای نوروز در بلخ است. اما با پایان یافتن چهل روز، همه زایران به خانههای خود برمی گردند و مزارشریف، مرکز ولایت بلخ، بار دیگر خالی از دهها هزار زایر میشود؛ چراغهای افروخته به مناسبت جشنهای نوروز، خاموش میشوند و زندگی روال معمول خود را مییابد. تا سالی دیگر، بهاری دیگر و نوروزی دیگر.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/1614
تگ ها: