پایتخت هر کشوری نماینده سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع آن کشور است. از این رو دولتها تلاش میکنند تا منظره پایتخت خود را مطبوع و دلنشین سازند تا بینندگان از مسافرت و زندگی در آن خاطرههای شیرین و مطبوع باخود به همراه برند.Kabul City
دهسال پیش کابل سیمای یک شهر آفت زده و مخروبه را داشت اما آهسته آهسته سیمای این شهر تغییر کرد ولی هرگز نتوانست چهره مناسب یک پایتخت را پیدا کند. اکنون کابل شهری است درهم و خسته کننده، نه از سیمای سابق آن و آب و هوای دلنشین و مطبوع آن خبری است و نه توانسته است خود را به یک شهر حتی نیمه مدرن بدل سازد.
بخشی که اندکی به بهبود سیمای کابل کمک کرده است، ملکیتهای خصوصی شامل خانهها، مغازهها و مارکتها است اما در بخش خدمات دولتی کابل در مقایسه با پایتخت سایر کشورهای جهان اصلا قابل مقایسه نیست. منظور نگارنده این نیست که شهر جنگزده کابل را با لندن، توکیو و واشنگتن مقایسه کند، بلکه کابل حتی چهره یک پایتخت جهان سومی را هم ندارد.
در سالهای گذشته این شهر بدون اجرا و تطبیق برنامه شهری و در نبود نظارت بر تطبیق پروژههای عمرانی، رشد بیرویهای داشته و در هر گوشهای از شهر، صاحب نفوذی، شهر و شهرکی ساخته و یا برج عاجی بلند کرده است.
صدها هزار موتر که معمولا از سوختهای غیر استندرد استفاده میکنند، در جادههای خاکی شهر جولان میدهند و فضای شهر را از دودهای سمی و کثافات شهری پر میکنند.
به نظر میرسد که افغانستان و به خصوص کابل نتوانسته است از فرصت دهساله گذشته برای بازسازی و بهسازی خود استفاده نماید. اکنون این فرصت طلایی از دست رفته و دیگر جامعه جهانی خسته از جنگ افغانستان قصد دارد به خانههای خود بازگردد و اگر شرم حضور افکار عمومی جهانیان نمی بود، لقای این کشور را به عطایش بخشیده و گلیم خود را برای همیشه از کشور ما جمع میکرد.
سیمای کابل به یک ساز ناهماهنگ شباهت پیدا کرده است. خانههای پست و بلند این شهر و محلههای فقیرنشین و ثروتمندنشین آن، نمایندگی از اختلاف طبقاتی بزرگی میکند که میان ساکنان آن به وجود آمده و خبر خوشی برای آینده این شهر نمی دهد.
هرچند دیگر شاعری در ستایش آب و هوای کابل نمی سراید و خوانندهها در مدح آن آواز نمی خوانند اما رشد بیرویه جمعیت که در چند دهه آینده ادامه خواهد یافت، شهر شلوغ کابل را به شهر سرسام آوری بدل خواهد کرد که دیگر کسی هوای زندگی در کابل را نیز در سر نپروراند.
شهریان کابل اکنون از کمترین خدمات شهری معمول جهان برخوردار نیستند. برای حمل و نقل عمومی ساکنان این شهر برنامه درخوری سنجیده نشده، غالب جادههای شهر خراب بوده و یا در دست بازیهای است که یک عمر به طول میکشد، شاروالی کابل که شاید بودجه کافی نیز در اختیار ندارد تنها به دور کردن زبالهها و کثافات از دم دروازههای مردم اکتفا کرده و جرأت نمی کند برای پاکیزگی جادههای شهر تلاشی نماید.
کابل اکنون نه سیمای یک پایتخت که چهره یک بیغوله شلوغ و بیبرنامه را به خود گرفته که هر روز به شلوغی و سرسام آوری آن افزوده میشود. آیا کابل میتواند واقعا سیمای یک پایتخت را به خود بگیرد؟!
نویسنده: فریبا دقیق
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/14