در حالی که دومین روز از بحث پیرامون پیمان امنیتی در لویه جرگه را پشت سر گذاشتیم، به شگردهایی در زمینه پیمان مذکور توجه میدهیم.
یکی از بازیهایی که شدیداً روی آن مانور داده و کار میشود، بازی پیمان امنیتی کابل با واشنگتن است. در اینکه دو طرف افغانستان و ایالات متحده امریکا در انعقاد این پیمان رضایت تام و تمامی دارند، جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست. اما اینکه گاهاً یکی مخالفت میکند و دیگری سکوت و یا برعکس، و یا یکی پیمان را مشروط به شرطی کرده و دیگری بر بیقید و شرط بودن آن تاکید دارد، همه این بازیها یک دلیل بیشتر ندارد و آن آماده کردن افکار عمومی مردم افغانستان و همسایگان این کشور برای امضای پیمان مذکور است.
اما شگردهایی که برای آماده کردن افکار عمومی در سطح داخل و منطقه از آنها استفاده میشود، متنوع و متفاوت است. در سطح داخل جامعه افغانستانی، تمرکز بیشتر روی دو گزینه است. گزینه اول تشدید ناامنیها و در سطح تمام نقاط و ولایات کشور است؛ به طوری که هیچ نقطهای از کشور نباید از تیررس ناامنی به دور باشد.
درست به همین دلیل است که این روزها شاهد ترورها و عملیات های انتحاری و تخریبی در مناطقی از شمال کشور میباشیم که باور این موضوع حتی برای مخالفان مسلح دولت و نیروهای خارجی نیز مشکل است؛ چرا که طالبان و مخالفان مسلح دولت، در مناطق شمالی کشور، جایگاه و پایگاهی ندارند تا با راحتی فکر و خیال، عملیات خویش را از آن پایگاهها سر و سامان داده و رهبری کنند.
لذا به نظر میرسد طرح گسترش بیثباتی و ناامنی به شمال و سایر شهرها و قریههای کشور، طرحی است حساب شده و فنی که با هدف زیر فشار قرار دادن مردم افغانستان، جهت راضی شدن و آماده شدن برای امضای پیمان امنیتی با امریکا، پی ریزی شده است.
شگرد بعدی ترساندن مردم افغانستان از بعد از سال ۲۰۱۴ و خروج نیروهای خارجی و به خصوص امریکایی از کشور است. در این زمینه نیز عمیقاً فعالیتهای تبلیغاتی و جنگ بیامان روانی علیه مردم زجردیده کشور جریان دارد. اگر چه این گزینه تنها شگرد و شیوهای برای زیر فشار قرار دادن مردم افغانستان است و در اساس برای همین منظور نیز طراحی شده و کارایی آن نیز فراتر از حد و حدود یک عمل تبلیغاتی- روانی فراتر نمی رود.
اما با تمام اینها، این شگرد موفق بوده و تاثیرات مخرب خودش را بر روی ذهن و روان مردم ما گذاشته است؛ به گونهای که مردم حال و انگیزه لازم برای تلاش و فعالیتهای اقتصادی را تقریباً از دست داده اند. سرمایه گذاری های اصولی و اساسی در کشور صورت نمی گیرد. بیشتر سرمایه داران داخلی، فرار را بر قرار ترجیح داده و سرمایههای خویش را در کشورهای نسبتاً با ثبات منطقه، به کار انداخته اند.
این وضعیت باعث گردیده تا بیکاری و فقر مفرط و روز افزون در کشور حاکم گردد تا مردم از سر ناچاری و ناعلاجی، رضایت خویش را با امضای هر گونه پیمانی با امریکا و یا هر کشور دیگری اعلام کنند؛ یعنی دقیقاً همان چیزی که مورد نظر و خواست موافقان داخلی و خارجی امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا بوده و است.
آنطور که از شواهد و قراین پیداست، پیمان مذکور در هر حال، امضا خواهد شد. اما نکتهای که ذهن هر افغان را به خود مشغول کرده و در شکل پرسشی همواره باعث آزار ذهن و روح او میشود آن است که افغانها از سران قدرتهای منطقهای و برخی از همسایگان دارند و آن اینکه، اولاً چرا این قدرتها و همسایگان مسئولیت پذیر و دلسوز، گذاشتند و اجازه دادند که کار مردم افغانستان با امریکا و غرب، به جایی برسد که از سر ناچاری و درماندگی، تن به امضای پیمانی بدهند که به قول آنان هیچ سودی برای افغانستان و کشورهای منطقه ندارد؟!
در ثانی، پیشنهاد آنان برای دولت و ملت افغانستان چیست، قدرتهایی چون چین، روسیه، هند و خلاصه تمامی دولتهای موجود در منطقه و در همسایگی با افغانستان، چه طرح و پیشنهادی برای دولت و ملت افغانستان دارند تا در پرتو آن طرح و برنامه مناسب و دلسوزانه، هم منافع ملی و تمامیت ارضی مردم و دولت افغانستان تامین و حفظ شود و هم ثبات و امنیت به این خطه بر گردد و هم دولت و ملت ما از سر ناچاری و بیکسی، تن به امضای پیمان امنیتی با امریکا ندهند؟!
واقعیت این است که اگر قدرتهای منطقهای هر کدام دور خویش یک خط سرخ نمی کشیدند و همسایگانی چون پاکستان، منافع خویش را در لگد کوب کردن منافع همسایگان جست و جو نمی کرد و راه را برای حضور امریکا و غرب در افغانستان و دهلیز مشترک کشورهای منطقه، صاف و باز نمی کرد، امروز نه افغانستان گرفتار این بلاتکلیفی زجردهنده میشد و نه قدرتهای بزرگ منطقه ای، از حضور امریکا و غرب نگران میبودند.
حال که در آستانه امضای این پیمان و در قالب برگزاری لویه جرگه قرار داریم، بر دولتمردان ما است تا با دقت وسواس گونه به عواقب امضای آن توجه کرده و منافع ملی و استقلال و امنیت کشور و مردم خویش را قربانی مطامع بیگانگان نکنند.
منبع: آوا
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/1266